تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۸۶ - ۱۲:۱۱

ترجمه- ناهید پیشور: «4 ماه، 3 هفته و 2روز» گواه رنسانس و تجدید حیات سینمای رومانی در سده بیست و یکم است و تجلی بازیابی قدرت آن در سطح جهانی.

این درام اجتماعی قوی و خوش ساخت دومین فیلم بلند کریستین مونگیو فیلمساز جوان و تازه‌کار رومانیایی است که پیشتر تجربه ساخت فیلم غرب و  اپیزودی از فیلم گمشده و پیدا شده را داشته است.

 او بعد از تحصیل در رشته ادبیات انگلیسی در دانشگاه ایاسی سال‌ها به تدریس و حرفه خبرنگاری مشغول بود، دوره کارگردانی فیلم را در دانشکده بخارست گذراند و بعد از فراغت از تحصیل در سال 1998 چند فیلم کوتاه ساخت.

 مونگیو در سال 2002 با اولین فیلم بلندش غرب توجه همه منتقدین و محافل سینمایی را به خود جلب کرد و جوایز زیادی را در جشنواره‌های مختلف به خود اختصاص داد.

4 ماه و 3 هفته و... برای نخستین بار در شصتمین جشنواره کن به نمایش درآمد و حدوداً دو هفته بعد از اول ژوئن با اکران در جشنواره ترانسیلوانیا در رومانی نیز به روی پرده سینماها رفت.اثر تازه مونگیو برنده نخل طلای کن و فیپرشی، جایزه منتقدان بین‌الملل شد.

 این فیلم که به تازگی در بورلی هیلز جایزه جهانی هالیوود را از آن خود کرده چشم به راه اسکار نشسته و بسیاری آن را یکی از بخت‌های دریافت این جایزه نیز می‌دانند. این فیلم نماینده رومانی برای رقابت در بخش بهترین فیلم خارجی اسکار است.

داستان فیلم؛سال 1987، بخارست-کمونیسم در آخرین روزهای حیاتش در رومانی زندگی آشفته و پردغدغه‌ای را برای مردم این کشور رقم زده است. فیلم  ماجرای تراژیک
 دو همکلاسی به نام‌های اتیلیا (آنا ماریا مارینکا) و گابیتا (لورا وسیلیو) را روایت می‌کند که در یک خوابگاه دانشجویی با هم زندگی می‌کنند.

 گابیتا باردار است و به دلایلی قادر به نگهداری از فرزندش نیست. اما به  خاطر ممنوعیت سقط جنین مجبور می‌شود که به طور غیرقانونی اقدام به این کار کند.بدون آنکه از عواقب ناخوشایند آن مطلع باشد.

 این فیلم در واقع بخشی از پروژه خاطراتی از عصر طلایی به شمار می‌رود؛ پروژه‌ای که در آن داستان‌های زیادی جمع‌آوری شده که به مشکلات ودغدغه‌های مردم در زمان حکومت نیکولا چائوشسکو بر رومانی می پردازد؛ کارگردان با نگاه عمیق برداستان غم‌انگیز دختری که در این زمان زندگی می‌کند، لزوم ساخت یک فیلم جدی را دریافته تا به کمک آن تعادلی میان این اثر و آهنگ کمیک خاطراتی از عصر طلایی ایجاد کند، لحن طنز‌آمیز و جدی در هر دو اثر کاملاً آگاهانه و با فکر انتخاب شده‌اند، مونگیو داستان 4 ماه و 3 هفته و... را براساس یک داستان واقعی ساخته که آن را به گوش خود شنیده و بعد از پانزده سال هنوز هم برای او رقت‌انگیز است.

 او یک ماه روی طرح این داستان فکر کرد، در ده دقیقه خلاصه آن را نوشت و طی یک ماه فیلمنامه را به رشته تحریر درآورد و بارها و بارها در مراحل مختلف تولید در سناریوی آن تجدیدنظر کرد هر چند که این اصلاحات چندان هم ضروری به نظر نمی‌آمدند بیشتر صحنه‌های فیلم در بخارست فیلمبرداری شده و به طور کلی هزینه‌ای بالغ بر 600 هزار یورو صرف ساخت آن شده است. اکران این فیلم با نقدهای مثبت مطبوعات سینمایی همراه بوده است. ریچارد و مری کرلیس این فیلم را رضایت بخش و بسیار قوی توصیف کردند.

جی‌ویس برگ هم  در مجله ورایتی در خصوص این فیلم می‌نویسد:« 4 ماه و ... عالی و بدون نقص است. نقش‌آفرینی هنرپیشگان آن بی‌نظیر است و به طور کلی یک موفقیت باور نکردنی برای فیلمساز تازه کاری چون مونگیو به شمار می‌رود. این فیلم از بسیاری جهات مانند برداشت‌های طولانی، دوربین کنترل شده در فضای محدود و استفاده از دیالوگ‌های طبیعی به دیگر محصولات سینمایی جدید رومانی شباهت دارد.»

کریستین مونگیو در خصوص انگیزه‌هایش برای ساخت این فیلم می‌گوید: قصد من این نبود که فیلمی درباره کمونیسم یا سقط جنین بسازم؛ فکر می‌کنم فیلم من ورای این موضوعات است.

ژالبته در فیلم اشاراتی هم به پدیده کمونیسم وجود دارد مثل صحنه‌ای که بر سر میز غذا اتفاق می‌افتد. سقط جنین مثال خوبی برای تاثیری است که عقاید سازمان‌یافته نهضت تبلیغاتی کمونیسم بر مردم داشته و فرهنگی که به مردم القا کرده است. حتی اگر امروز آن را درک نکنیم.

کریستین مونگیو درباره استفاده از فضاهای واقعی می‌گوید:استفاده از فضاهای واقعی در باورپذیری هنرپیشگان از نقش‌ها، حال و هوای داستان و موقعیت‌های مختلف در سکانس‌های مختلف نقش به سزایی دارد و سبب می‌شود خیلی راحت‌تر با آن ارتباط برقرار کنند. همان‌طور که می‌دانید لوکیشن ‌ها به نوعی تکراری و بی‌روح شده‌اند و از قصه و حال و هوای ما دورند. هنرپیشگان برای بازی در این محل‌ها که با فضای اصلی تفاوت دارد ناگزیرند تلاش مضاعفی از خود نشان دهند تا خود و روحیاتشان را با آن وفق دهند.

این یک مسأله است اما نکته دیگر این است که هیچ‌گاه نمی‌توان همان حسی را که می‌توان از فضای واقعی گرفت به دست آورد. همیشه دوست دارم در همه کارهایم رابطه‌ای میان دنیای داخل و خارج از صحنه فیلمبرداری وجود داشته باشد. می‌خواهم از درون این اتاق ببینم که در بیرون آن زندگی جریان دارد. برای هیچ کس واقعا مهم نیست که در داخل چه اتفاقاتی می‌افتد....

کریستین مونگیو درباره صحنه‌های طولانی فیلمش می‌گوید: دلیل عمده من برای استفاده از سکانس‌های طولانی این است که زمان لازم و کافی برای اشباع احساسات در هر موقعیت خاص در کارم وجود داشته باشد. حتی اگر از لحاظ تکنیکی امکانش وجود داشت سکانس‌ها می‌توانستند حتی طولانی‌تر از این شوند.البته این کار را به مراتب برای هنرپیشگان سخت‌تر می‌کند، خصوصاً به این خاطر که از آنها می‌خواهم تمام دیالوگ‌هایشان را با جزئیات از برکنند.

اولگ موتو، نور پرداز این فیلم درباره همکاری‌اش در این پروژه می‌گوید:کریستین می‌خواست فضایی کاملاً واقع‌بینامه در فیلم داشته باشیم و منبع نور خیلی واضح نباشد اما خلق این افکت‌ها خیلی سخت به نظر می‌رسید. ما معمولاً تکرار و تمرین‌های زیادی داشتیم پس نورافکنی را به آن اضافه می‌کردیم. همه این کارها زمان زیادی از ما می‌گرفت. فضای ما بسیار محدود بود و دوربین‌مان خیلی بزرگ. قبل از فیلمبرداری با دقت این موضوع را بررسی کردیم اما در خلال همین پروسه فیلمبرداری بود که سبک مطلوب مان را پیدا کردیم.

کریستین مونگیو درباره سینمای رومانی معاصر می‌گوید: صنعت سینما در رومانی بسیار ضعیف است ما سیستم مدرن سینمایی و ستارگان مشهوری نداریم اما توجه به جشنواره‌هایی مثل کن برای آینده این سینما مفید و سودمند خواهد بود و دست‌اندرکاران ما را در این امر دلگرم می‌سازد تا آثار بهتر و بیشتری را بسازند. من به پیشرفت و آینده این سینما خیلی امیدوار و خوشبین هستم.

 این کارگردان توضیح می‌دهد:فیلمنامه برگرفته از یک تجربه شخصی است که اصولاً ممکن است برای هر کسی اتفاق بیفتد و تنها به خودش مربوط می‌شود و معمولاً آن را با دیگران سهیم نمی‌شود، 4 ماه داستان عواقب ناخوشایند سقط جنین غیرقانونی دختری است که با پیامدها و مشکلات دردناک ناشی از عملش دست و پنجه نرم می‌کند.

 درست مانند هر انسانی که ممکن است در دنیای خصوصی‌اش رازهای مسکوتی داشته باشد که چندان نیز دور از ذهن به نظر نمی‌رسد بلکه معمول و متعارف است. ما خواستیم دنیای پنهان آنها را فاش کنیم.

  ورایتی
سپتامبر 2007