عقل با سرپوش گذاشتن بر مشكلات، مخالف است و تا زماني كه توان داشته باشد به حل كردنشان ميانديشد. عقل با پاك كردن صورت مسئله مشكلات، كنار نميآيد و با هرگونه روشي كه مشكلات را به جاي حل كردن مسكوت ميگذارد موافقت نميكند. يكي از دلايل حرمت نوشيدن مسكرات، همين صيانت از عقل و شأن والاي انسانيت است.
از نگاه عقل، مشكلات بشر بايد حل شوند و براي حل كردنشان بايد به سراغ ريشهها رفت. مشكلات ما با كارهايي مثل شنيدن موسيقي شاد حل نميشوند بلكه فقط براي لحظاتي فراموش ميشوند. مشكلات با نوشيدن مسكرات نيز پايان نمييابند بلكه فقط براي ساعتي عقل از حكومت و فرمانروايي بدن ساقط ميشود و با رفتن مستي موقت، مشكلاتي كه همچنان موجود بود، دوباره خودشان را به انسان تازه هوشيار شده نمايش ميدهند.
عقل بهدنبال پيشرفت انسان است؛ اما همه پيشرفت نميكنند. فقط كسي كه عقلش را بر مملكت وجودش حكمران كند، پيشرفت ميكند. كسي كه عقل را به وسيله مخدر و مسكر و آواز تعطيل ميكند، ناخواسته جلوي پيشرفت خودش را گرفته است. مشكلات را نميتوان كنار گذاشت بلكه بايد حلشان كرد و خداوند راهحل مشكلات را به ما عطا كرده است. عقل در دسترس همه هست و كسي از نداشتن عقل يا دوري او ناله نميكند.
عقل براي همه عقل است و براي همه نزديك. عقل همگان يك حكم دارد و اين فرمانرواي واحد برتمام جامعه بشريت به يك شكل حكمراني ميكند. در اين ميان عاقلتر كسي است كه از عقلش بيشتر استفاده ميكند و حتي براي لحظهاي سرزمين وجودش را از فرمانروايي عقل بينياز نميبيند.
دشمن عقل تو، هواي نفس تو است و به ميزان پيروي از هواي نفست، عقل تو زائل ميشود. اگر ميخواهي ميزان عقلت را بسنجي به ميزان تبعيت نفست از هواهاي نفساني بنگر. دل به خواستههاي تو، تو را از پيشرفت باز ميدارند. هميشه مسئلهها را حل كن؛ پاكش نكن!