2
دیدنیهای در دسترس، چیزهای جالبی هستند. کافی است چشمهایت را باز کنی تا هرروز بتوانی آنها را ببینی. آنها چیزهای عجیب و غریبی هستند که به نظر میآید با منظور خاصی طراحی شدهاند و پیام خاصی دارند.
مثلاً هر روز، بین ساعت پنج تا هفت صبح، بسته به اینکه چه فصلی از سال باشد، یک دایرهی طلایی زرد درخشان، کمکم از شرق آسمان بالا میآید.
این دایرهی زرد که یک کرهی سوزان است، به شکل حیرتآوری بزرگ و درخشان است؛ آنقدر درخشان که آدم نمیتواند بدون عینک دودی حتی یک لحظه هم به آن نگاه کند.
این دایرهی بزرگ حیرتانگیز، خیلی خیلی گرم است، آنقدر گرم که تقريباً همهی روي زمین را گرم ميکند.
از همه عجیبتر اينکه رفتار این دایرهی زرد، که اسمش را خورشید گذاشتهایم، کاملاً قابل پیشبینی است، یعنی حتی میتوان با دقت دقیقه و ثانیه پیشبینی کرد که کی از شرق آسمان طلوع میکند و کی در غرب آسمان غروب میکند.
تازه اين یکی از عجایب باورنکردنی دنیای دیدنیهای در دسترس است. اگر بخواهیم همهی این عجایب را یکییکی اسم ببریم، شايد فضايي بهاندازهي ویکیپدیا و حتی بیشتر از آن لازم است، به علاوهي وقت بسيار زيادي كه بايد صرف کنیم و تازه بعدش هم معلوم نیست بتوانیم همهی آنها را در یک دسته جا بدهیم.
3
اما دنیای دیگری هم هست که میشود اسمش را گذاشت دنیای دیدنیهای دور از دسترس. این دیدنیهای دور از دسترس هم چیزهای جالب و عجیبی هستند، اما شاید نه به بزرگی و شکوه و عجیبی دنیای قبلی.
مثلاً در دنیای زیرِ آب، ماهیها زندگی میکنند، با عادتها، رنگها و قیافههای عجیب و غریب، مثل حبابماهیها که به چشم بعضیها زشتترین ماهیهای دنیا بهشمار ميآيند و یکجورهایی هم قیافهی افسردهی منحصر بهفردی دارند. یا عروسماهیها که به نظر بعضی دیگر، زیباترین ماهیهای دنیايند و بالههای بزرگ و باشکوهشان، با رنگهای متنوع و عجیب، چشمها را خیره ميکند.
ماهيهای دیگري هم هستند با ویژگیهای عجیبی. مثل گونهای از عروسهای دریایی که به تازگي کشف شدهاند و اگر اتفاق خاصی برایشان نیفتد، میتوانند هزاران سال زندگی کنند. عجایب دنیای دیدنیهای دور از دسترس هم انگار حرفهای خودشان را دارند، انگار میخواهند از چیزی خبر بدهند و چیزهایی را به ما یادآوری کنند.
4
اما شاید رفتار ما آدمها، در برخورد با این دو دنیا از همه چیز عجیبتر باشد. ما بهجای اینکه آن عجایب بزرگ را که هر روز جلوی چشممان است، ببینیم و دربارهي آنها حرف بزنیم، دائم دربارهی عجایب دور از دسترس حرف میزنیم.
اگر همین الآن در اینترنت «عجایب جهان» را جستوجو کنید، در هیچ یک از نتایج نمیبینید طلوع خورشید را درشمار شگفتيهاي جهان نوشته باشند؛ بلکه نتایج همه دربارهي عجایب هفتگانهی جهان است، یا عجایب دنیای زیر آب است و یا دربارهی شگفتیهای کهکشانها و دنیای بیپایان آسمان.
5
همهچیز در دنیا به دو بخش تقسیم میشود: چیزهای در دسترس و چیزهای دور از دسترس. چیزهای در دسترس جوری هستند که به آنها عادت میکنیم و دیگر حرفهایشان به گوشمان نمیرسد، دیگر از دیدنشان تعجب نمیکنیم.
اينها برایمان آشنا میشوند و بعد از مدتی، دیگر به خودمان نمیگوییم یعنی چه کسی آنها را اینطور برای ما درست کرده است؟ دیگر از خودمان نمیپرسیم کدام قدرت است که میتواند خورشید را درست سر ساعت، به میانهی آسمان برساند و چرا نظم حرکت ستارهها و سیارهها، چنين دقيق و بیاندکی پس و پیش، جريان دارد؟ یادمان میرود به پشت چیزهای در دسترس فکر کنیم. دنیا برایمان روزمره میشود و همهچیز تکراری به نظر میرسد.
و اینطوری است که دنیای چیزهای دور از دسترس به کمکمان میآید. انگار آنکه دنیا را اینطور منظم و بینقص ساخته، حواسش بوده که در گوشه و کنار جهان، باید چیزهایی را به یادگار گذاشت تا فراموشکاری و عادت، باعث نشود ما آدمها او را فراموش کنیم.
شايد بهخاطر همین است که او، عروسماهی حیرتانگیز را کیلومترها دور از ما که اینجا توی شهر نشستهایم، کف یک اقیانوس بسیار بزرگ گذاشته است تا ما، ماجراجویانه و پر از هیجان برویم، پیدایش کنیم و از نظم و زیبایی و رنگ بالههای منحصر بهفردش، هیجانزده شویم و فکر کنیم به قدرتی که توانسته است در کف اقیانوسها، جانورانی به این زیبایی و حیرتانگیزی خلق کند.
او، ما انسانهای اهل عادت و فراموشکار را خوب میشناخته و شايد بهخاطر همین کهکشانها را بیپایان، و اقیانوسها را پر از راز و رمز آفریده تا دیگر بهانهای و دلیلی برای نادیدهگرفتنش نداشته باشیم. اين نشانهها را قرار داده تا حتی اگر عظمت و زیبایی دیدنیهای پیش رویمان، به نظر رنگ باخته و معمولی آمد، بازهم هزاران دلیل برای ستایش و تحسینش داشته باشیم.
او حواسش به ما بوده و همه کار کرده است تا ما هم حواسمان به او باشد، فقط اگر چشمهایمان باز و حواسمان سر جایش باشد!