حسین درخشان : اوضاع به سرعت عوض شده است. ائتلاف آمریکا - سعودی - اسرائیل با آمدن ترامپ و پس از شکست در سوریه به کمک رجویست‌ها و پهلویست‌های وطن‌نشناس تلاش گسترده‌ای را قدم به قدم به سمت براندازی («تغییر رژیم» به تعبیر خودشان) در ایران آغاز کرده‌اند.

برنامه اين است كه بر هر حادثه يا اتفاق احساس‌برانگيزي سوار شوند و پس از راه‌انداختن تظاهرات توييتري و دميدن در آتش آن به كمك كانال‌هاي تلگرامي و ماهواره‌اي‌شان چرخه‌اي را براي فوران احساسات پاك مردم شاعرپيشه و مظلوم‌پرست ايران راه بيندازند.

بعد قصد دارند آن را به خيابان بكشند و از دل آن قربانيان جديد بسازند و مواد لازم براي كشاندن داستان به رسانه‌هاي جهاني را فرآهم آورند تا شايد بتوانند آشوب خياباني راه بيندازند، تحريم‌ها را افزون و برجام را باطل كنند و نهايتا سراغ گزينه نظامي بروند.

نقطه شروع اين برنامه توييتر است و بعد رسانه‌هاي سنتي‌تر مي‌آيند تا تظاهرات‌هاي توييتري (مشهور به توفان هشتگي) را به تظاهرات خياباني تبديل كنند.

در اين ميان، ايران بي‌دفاع است. به‌رغم تلاش‌هاي مديران قبلي و فعلي، پروپاگانداي عريان، بي‌ظرافت، پرخرج، كارمندي، كم‌بهره و كم‌خلاقيت خبر صداوسيما را كم‌مخاطب و كم‌اعتبار كرده است.

توييتر هم كه به‌عنوان عريض‌ترين خيابان اينترنتي اين روزها عرصه مهم‌ترين حوادث و مباحثات سياسي - رسانه‌اي جهان شده هنوز مسدود است، به‌رغم همه بحث‌ها درباره آزاد شدنش و حضور ده‌ها سياستمدار و مقام برجسته. چه بايد كرد؟

پيشنهاد من چهار بخش دارد:

۱- توييتر را باز كنيد. نخبگان و تحصيلكردگان را به فعاليت در آن تشويق كنيد و استفاده از آن را براي عموم آموزش دهيد. از وزيران، نمايندگان مجلس و مديران ارشد دولتي گرفته تا سخنگويان تمام مؤسسات و سازمان‌هاي دولتي و به‌خصوص قضايي.

۲- راديو و تلويزيون را وادار به حمايت از اين نخبگان كنيد. در برنامه‌هاي مهم مثل نود، ۲۰:۳۰ و... تهيه‌كنندگان بايد از توييتر به‌عنوان مهم‌ترين راه ارتباط با مخاطبان بهره گيرند.

نويسندگان و توييت‌هاي همسو با منافع ملي بايد در آنان برجسته شوند و صدايشان پژواك گسترده يابد.

۳- كانال‌هاي تلگرامي همسو با منافع ملي بايد تاسيس و غيرمستقيم تبليغ شوند تا بتوانند با كانال‌هاي پرمخاطبي كه دنبال منافع حزبي يا منافع معاندان هستند، رقابت كنند و هژموني آنان را به چالش بگيرند.

۴- نويسندگان روزنامه‌ها و وب‌سايت‌هاي خبري، چهره‌هاي راديو و تلويزيوني، و صاحب‌نظران وفادار به كشور همه بايد در توييتر فعال‌ شوند و حساب توييتري‌شان در كنار اسم آنان در مطالبي كه درباره‌شان منتشر مي‌شود يا در برنامه‌هاي راديو و تلويزيوني ذكر شود. واقعيت آن است كه توييتر جاي وبلاگ‌ها را به‌عنوان «عرصه عمومي» (به تعريف هابرماس) گرفته ‌است؛ همزمان نقطه آغاز معاندان براي به راه انداختن آشوب در كوتاه‌مدت (به‌ويژه پيش از انتخابات) و نهايتا تغيير رژيم در بلندمدت شده است. غيبت صداهاي مدافع منافع ملي از اين عرصه تنها به سود مخالفان استقلال، آزادي و امنيت كشور است؛ بيدار شويم.

  • تحليلگر رسانه