حتما نظير اين عبارتها يا گلايهها را از اطرفيان شنيدهايد و چه بسا ممكن است خود شما هم در شرايطي، به همين مقدار بيتاب شده و از زمين و زمان بد گفته باشيد. در اين مواقع حتما بهدنبال كسي گشتهايد كه با او صحبت كرده و برايش درددل كنيد اما احتمالا طرف مقابل، همصحبت خوبي براي شما نبوده و حالتان را بدتر كرده است.
خيلي از ما در اينجور موارد، سعي ميكنيم براي آرام كردن طرف مقابل، خودمان را شبيه او نشان داده و به او ثابت كنيم ما هم شرايطي سخت، درست مثل الان او را در زندگيمان تجربه كردهايم! آن وقت شروع ميكنيم به تشريح ماجراي قهرمانيهاي خود در صحنههاي سخت زندگي و بعد دستي روي شانهاش ميزنيم و به او توصيه ميكنيم كه «صبور باش رفيق!»
در اين شرايط يادمان ميرود طرف مقابل دوست ندارد مشكلات ما را بشنود بلكه فقط ميخواهد كمي با ما
درد دل كرده و قدري سبك شود. اما عدهاي از ما كه ميخواهند هوشمندانهتر برخورد كنند صرفا سكوت كرده و با تأييدهاي الكي، به حزن و اندوه او رسميت ميدهند و بيشتر او را تضعيف ميكنند.
يكي از بهترين راهحلها در اين مواقع اين است كه همزمان با خوب گوش دادن، سعي كنيم با توصيههاي هدايتگرانه به او صبوري هديه بدهيم و اين صبوري خيلي وقتها با تعويض عينك و دستيابي به نگاه جديد، بهدست ميآيد.
وقتي آهنگري ميخواهد قطعه آهني را تبديل به يك محصول گرانقيمت كند و از آن يك وسيله كاربردي باارزش بسازد، آن را داغ كرده و بين دوتا گيره محكم ميبندد، بعد با شدت و حدت روي آهن ضربه ميزند. اگر آهن بخواهد به مطلوبيت و قوت برسد، بايد به اين سختي تن بدهد. خدا هم با بندگان خوبش همين كار را ميكند؛ سختيهاي زندگي، همان گيرهها هستند كه ميخواهند ارزش ما را اضافه كنند.
تعويض نگاه يعني اينكه هروقت به سربالاييهاي زندگي رسيديم و نفسمان به شماره افتاد، بهخودمان نويد بدهيم كه خدا ميخواهد روي ما كار ويژه انجام بدهد تا براي مراحل بعد آماده شويم.
اين نگاه ميتواند صبوريهاي ما را اضافه كرده و قدمهاي ما را براي ادامه راه محكم كند.