اميرحسين فقيهي، يكي از همان جوانهاست كه با همراهي تيم قدر و حرفهاياش، برنامهاي جديد به نام لحظهنگار را راه انداختهاند كه حالا ديگر او و شركتشان را به اين نام ميشناسند. فقيهي از چيستي و چرايي چنين برنامهاي و نحوه درآمدزايي استارتآپها برايمان تعريف ميكند.
- لحظهنگار زنده است
شبكههاي اجتماعي مجازي كه ما ميشناسيم، هركدام براساس نوعي از محتوا بنا نهاده شدهاند؛ مثل تلگرام كه «متن پست»محور است، مثل اينستاگرام كه عكسمحور است و مثل توييتر كه متنهاي كوتاه، آن را تشكيل ميدهند. در واقع هر كدام براساس نوع محتواي خاص خودشان راهاندازي شدهاند. اما اخيرا يك ترند در جهان بر مبناي «موبايل لايواستريم» تشكيل شده است كه درواقع موضوع پخش زنده از طريق موبايل را مطرح ميكند؛ يعني شبكه اجتماعي خاصي در بستر موبايل شكل ميگيرد و نوع دادهاي كه در آن شكل ميگيرد، فقط زنده است. «لحظهنگار» دقيقا همين است؛ لحظهنگار يك برنامه رايگان مثل تلگرام و اينستاگرام است كه به شما قابليت تماشاي زنده فيلم هاي در حال ضبط دوستانتان را ميدهد؛ يعني شما قرار نيست فيلم و كليپي كه قبلا گرفته شده است را در لحظهنگار آپلود كنيد. توليد محتوا در لحظهنگار به لحظه انجام ميشود و همان لحظه، طرفدارها و دنبالكنندههاي شما ميتوانند پخش زنده شما را بهصورت زنده و مستقيم ببينند و در همان لحظه با نظر و لايكشان، احساسشان را به شما منتقل كنند.
- نيازمان باعث توليد شد
ما تعدادي جوان و دانشجوي علاقهمند به حوزه فناوري هستيم كه مهمتر از رشتههاي تحصيلي مرتبط، هركدام در اين زمينه تخصصهاي خوبي داشتيم. براي همين در سال 87، شركت پارسيزبانان را راه انداختيم و در آن، جلسات متعدد طوفانفكري تشكيل داديم. در واقع، محيط ويژهاي براي خودمان فراهم كرديم تا بتوانيم در آن، ايدههاي جديد را مطرح كنيم. همه ما ميدانستيم كه سرعت رشد تكنولوژي مخصوصا در موبايل و وب بهشدت زياد است و اگر بخواهيم به روشهاي سنتي كسب درآمد عمل كنيم و ادامه بدهيم، قاعدتا آن رشد خيلي زيادي كه مدنظرمان بود، محقق نخواهد شد، براي همين هم بود كه در جلسات هفتگي خودمان، هر ايده و طرح و نظري كه داشتيم را بيان ميكرديم. جلساتي مفرح و شايد غيركاري كه قرار بود فقط ايده بدهيم و نهايتا بررسي كنيم كه اصلا اجرايي ميشوند يا نه. يكي از اين همين روزها كه جلسه داشتيم، يكي از مشتريان سابق ما كه آدم بسيار سخنوري بود، تماس گرفت و مشكلي را مطرح كرد. او گفت: من ميخواهم سخنرانيهاي خودم را بهصورت زنده پخش كنم اما با سيستمهاي ناپايدار فعلي كه اينترنت خيلي خوبي هم نياز دارند و البته گران هستند، خيلي شدني نيست. اين نياز، جرقه لحظهنگار را در سر ما زد.
- و بالاخره يكهتاز شديم
بالاخره، شركتهاي مختلف سرمايهگذاري از ايده ما خوششان آمد. بعضي از آنها آمدند و با ما صحبت كردند. ما و آنها، هركدام دغدغههايي داشتيم كه قابل بحث بودند؛ مثل محتواي برنامه كه بايد روي آن نظارت وجود داشته باشد يا بحث مجوز كه تا آن موقع، هيچ مجوزي براي پخش زنده تعريف نشده بود. نهايتا اينكه يكي از شركتها كه خيلي علاقهمند به موضوع پخش زنده بود، بعد از مذاكراتي چهارماهه، حاضر به سرمايهگذاري روي طرح و پروژه ما شد. از آنجا به بعد بود كه تمام تمركز شركت روي برنامه لحظهنگار رفت؛ يعني الان كه حدود يكسال از سرمايهگذاري ميگذرد، ما به جز لحظهنگار، كار ديگري نميكنيم و در هيچ جشنوارهاي شركت نكردهايم چون همه هدفمان توسعه و پيشرفت لحظهنگار است. در واقع هدف شركت پارسيزبانان اين بود كه در حوزههاي الكترونيك ايدههاي خوبي داشته باشد؛ يعني از اول آنقدر كارمان تخصصي نبود و ممكن بود 10تا شركت ديگر هم در ايران، كاري شبيه به ما انجام بدهند. اما بعد از لحظهنگار، ما تبديل شديم به تنها شركتي كه كار لايو و زنده روي موبايل ميكند. حالا چند ماهي ميشود كه نسخه اصلي لحظهنگار، در اپاستورهاي مختلف براي مخاطبان وجود دارد. مردادماه امسال، اين نسخه رسمي ارائه شد كه تا به امروز، 15هزار كاربر ثبتنامشده داريم. نخستين كاربر اصلي ما دانشگاه امام صادق(ع) بود كه مراسم مداحي و سخنراني دهه اول محرم خود را پوشش داد. برج ميلاد، مركز همايشهاي صدا و سيما و تدكس تهران هم از ديگر برنامههايي بودند كه تا به حال لحظهنگار با آنها همكاري كرده است. حالا افراد در هرجاي ايران و هرجاي جهان كه باشند، ميتوانند اين برنامه را نصب كنند و هر منظره زيبا و جذابي كه ميبينند، مثل مسابقه فوتبال يا هر اتفاق ديگري را ، با دوستانشان به اشتراك بگذارند. البته لحظهنگار امكان ذخيرهسازي ويدئو را هم دارد كه اگر كسي به لحظه به موبايلش دسترسي نداشت، مثل ويدئويي كه قبلا وجود داشته و ضبط شده است، آن را ببيند.
- ايدهاي كه عملي شد
مشتري، اين نياز را مطرح كرد و بچهها براي آن ايده دادند و نهايتا به اين نتيجه رسيديم كه اگر ميشد با موبايل پخش زنده كنيم خيلي خوب بود. آن موقع چون شركت كوچك و جمعوجوري بوديم، خيلي علاقه نداشتيم كه سراغ ايدههايي برويم كه زود به پول نميرسند؛ بنابراين اگر ميخواستيم نياز مشتري را برآورده كنيم، يكي از اهدافمان كسب درآمد بود. اما راستش خيلي نميدانستيم كه اين ايده عملي است يا نه، براي همين، بچههاي ما رفتند و تحقيقات مختلفي كردند و ديدند كه اخيرا ترندي در جهان در حال شكلگيري است كه روي همين موضوع پخش زنده استوار است. از آنجا بود كه متوجه شديم اولا امكانش هست، ثانيا اين موضوع دارد رشد ميكند و پررنگ ميشود و ما دست روي نقطه جذابي گذاشتهايم. اما خب، هنوز مطمئن نبوديم كه خودمان هم ميتوانيم برنامه آن را توليد كنيم؛ در واقع نميدانستيم كه توانايي فنياش را داريم يا نه، براي همين يكي از بچههاي تيم را مأمور اين كرديم كه صرفا روي لحظهنگار كار كند؛ يعني در آن دوره، از جاي ديگر كسب درآمد كرده و روي اين موضوع هزينه كرديم تا صرفا اين موضوع به نتيجه برسد. نهايتا اينكه از مهرماه 93 تا بهمن 93 توانستيم يك محصول خيلي مختصر و البته اوليه ارائه كنيم كه صرفا اين ايده عملي شده باشد و البته قابليت معرفي شدن را داشته باشد تا بعد مشكلاتش را حل كنيم. در واقع ما خيلي مشتاق بوديم تا ببينيم نظر كاربران و كساني كه قرار است از اين محصول استفاده كنند درباره اين محصول چيست؟ خوشبختانه همين محصول به جشنوارههاي مختلف ارائه شد كه در جشنواره دانشگاه شريف و جشنواره كارآفريني پل برلين و مسابقهاي از شركت سوئيس توانستيم مقامهاي خوبي بهدست بياوريم.
- كارآفريني به سبك استارتآپ
ما به شكل يك سرمايهگذاري كاملا جدي و تقسيم منافع وارد مذاكره و همكاري شديم. موقعي كه شروع كرديم و سرمايهگذار گرفتيم، 3 نفر بوديم ولي الان 13نفر هستيم؛ يعني آن 3 نفر، بنيانگذارهاي لحظهنگارهستند و افراد ديگر، اعضاي تيم. سود شركت هم به تمام افراد تعلق ميگيرد و صرفا سهامداران نيستند كه از اين موضوع نفع ميبرند. مسئله اينجاست كه ايجاد يك كمپاني موفق و بزرگ، نيازمند طي مراحلي است. كاري كه ما به شكل استارتآپ ميكنيم با روش كمپانيهاي سنتي متفاوت است. در واقع به اين صورت است كه ايده اوليه در ذهن يك نفر شكل ميگيرد، بعد آن يك نفر تيمي را جمع ميكند. به آن چند نفري كه جمع ميشوند، حقوق داده نميشود بلكه سهام داده ميشود. اين چند نفر يك تيم را تشكيل ميدهند كه مهمترين دستاورد تيم اين است كه كنار هم باشند. وقتي دعوايشان شد، دوباره برگردند و با اينكه اخلاقشان به هم نميخورد، به هم نزديك شوند و كنار بيايند؛ يعني تنها چيزي كه در آن مرحله مهم است، حتي ايده هم نيست، صرفا ماندگاري آن چند نفر در كنار هم است. بعد از آن وارد مرحله توليد محصول ميشوند و محصول آماده ميشود. آن محصول را به سرمايهگذار ارائه ميكنند و اگر توانستند نظر سرمايهگذار را جلب كنند، پول اندكي به آنها تعلق ميگيرد تا تيم بتواند كارهاي ابتدايي خودش را انجام دهد؛ مثلا كرايه و هزينههاي بسيار كم كه نيازهاي ابتدايي تيم را رفع ميكند. بعد از آن مرحلهاي است كه پول بيشتري نياز دارد. اگر كار شما به مرحله سوم برسد، معنياش اين است كه آن استارتآپ يا شركت، جاي خودش را در بازار باز كرده است. در استارتآپ، رشد شركت موفق بهصورت غربالي صورت ميگيرد. در ابتدا استارتآپهاي زيادي شكل ميگيرند، بعد مثلا از بين اين 100تا، فقط 20 تا ميتوانند خودشان را رشد بدهند و بالا بروند. دوباره از آن 20 تا 10 تا بالا ميرود، از آن 10 تا 4 تا و نهايتا يك استارتآپ است كه ميتواند خيلي بزرگ و موفق شود كه اصطلاحا به آن يونيكورن گفته ميشود.