خانمها تنگی کفش و پاشنههای بلند را تحمل میکنند بعضی هم کفش چوبی میپوشند و برخی هم صندل. برخی هم کفش چرمی. اما چرا ما اينجور كفشها را ميپوشيم و آيا ما اجازه داريم كه هر نوع كفشي را پا كنيم؟
انواع مختلفی از کفشها در دنیا وجود دارند. در موزهها هم میتوان مدلهاي قدیمی و باستانی زیادی را یافت. نکته اینجاست که همراه با پیشرفت استفاده از مواد مختلف، کفشها نیز رنگ و جنسی متفاوت پیدا کردهاند. رنگ و جنسي كه بنا بر قاعدهاي فرهنگي- اجتماعي ما آن را پا ميكنيم. مثلا با ظهور لاستیک، کفشهای لاستیکی نیز به بازار آمدند و مدلها و طراحیهای جدیدی پشت ویترین مغازهها قرار گرفت.
از دورههاي خيلي قديم كفشها چنان با زندگي روزمره ما گره خوردهاند كه اگر در يافتههاي باستانشناسي بتوانيم نشاني از آنها پيدا كنيم، اين كفشها ميتوانند اطلاعات گرانقيمتي در اختيار ما بگذارند. بررسی یک مومیایی عصر یخبندان نشان ميدهد که او بیش از 40 مایل از خانهاش دور نمیشد؛ این را جنس و اجزای کفشهای او میگویند.
حتی متعلقات کفش(همچون بند و زبانه و ...) نیز طی این سالها تغییر زیادی کردهاند. به نظر میرسد کفش جزو اولین ساختههای دست بشر باشد. چرا که انسان میبایست موقع گشتن به دنبال غذا، پایش را از شنهای داغ و صخرههای تیز حفظ میکرد.
هنوز فرهنگهایی در دنیا وجود دارند که صندلهای آنان بسیار به نمونههای باستانی پیشینیان شبیه است. صندلهای مصریان باستان نشانه از تمایز طبقه اجتماعی افراد بود. صندل های غیر اشرافی سادهاند، اما نوک صندلهای طبقه بالای جامعه منحنی شاخی شکلی داشت که انگشتان از آن بیرون بود؛ شبیه «کفش وروجک» که امروزه هم وجود دارند.
- كفشهاي درازتر براي آدمهاي مهمتر
در هند نیز تا قرن 16 میلادی فقط اشراف و ثروتمندان حق داشتند کفش بپوشند. صندلها هنوز در مناطق گرمسیر پوشیده میشود. تاکنون قدیمیترین صندلی که پیدا شده مربوط به 10 هزار سال پیش است. صندلهایی از جنس برنجاسَف یا بوی مادران. این صندلها در موزه تاریخ طبیعی و فرهنگی دانشگاه اورگان نگهداری میشود.
قرن سوم پس از میلاد زنان رومی کفشهای خود را با طلا و جواهرات تزئین میکردند. در قرون وسطی نیز لباس و کفش اهمیت زیادی داشت. در قرن 14 میلادی ادوارد سوم قوانینی را به تصویب رساند درباره اینکه کدام دسته از مردم چه میتوانند بپوشند. در قرن 15 این قوانین بیشتر کفشها را در بر میگرفت. اگر شما از خانوادهای روستایی یا غیر اشرافی باشید، نباید نوک کفشتان بیش از دو اینچ درازتر از انگشت پایتان باشد. اگر تاجر بودید میتوانستید کفشهایی تا 6.5 اینچ درازتر بپوشید. آدمهای مهم تا 12 و آدمهای خیلی مهم تا 24 اینچ میتوانستند نوک کفشهایشان را درازتر کنند. هرچند که ممکن است کفشی به این درازی خیلی بی مصرف و فانتزی به نظر برسد، ولی باید بدانیم که همین کفش علیرغم تمام بیاستفاده بودنش نشانهای از تشخص و تعلق به یک پایگاه و جایگاه خاص بود.
مثلا اواخر قرن 15 در سیهنا و ونیز فقط زنان فاحشه اجازه داشتند کفشهای پاشنه تخت یا دمپایی بپوشند و بقیه زنان اگر چنین میکردند جریمه میشدند. در فرانسه قرن 16 نیز ماجرای کفشهای دراز اشراف تکرار شده است. در قرن 18 نیز در این کشور اگر زنی به واسطه کفشهای پاشنه بلند مردی را برای ازدواج فریب میداد، آن ازدواج را میشد برهم زد.
- پاشنههايي براي بالا بردن شخصيت
در ونیز قرن 16 کفشهای زنانه روی پاشنهای سراسری و ستون مانند قرار میگرفت با نام چاپین(chopine). حتی ملکه کاترین مدیچی(خانواده معروف و ثروتمند عصر رنسانس در ایتالیا) نیز از همین کفشها به پا میکرد؛ چرا که قد کوتاهی داشت و میخواست به این واسطه بلندتر جلوه کند. برعکس پاشنههای بلند امروزی که گویی کفش را بالاتر از سطح زمین قرار میدهند، ولی این پاشنههای تختهای موجب بلندتر جلوه کردن شخصت افراد در آن زمان میشد. به عبارت دیگر این کفش جایگاه اجتماعی شما را نشان میداد.
جالب اینجاست که زنان قرن شانزدهمی به هر ترتیبی که بود روی این کفشهای بلندقامت، تعادلشان را حفظ میکردند. برخی از این کفشهای کف تختهای، چنان بلند بودند که زنان را موقع راه رفتن نامتعادل نشان میدادند، با این همه آنان باز هم از حفظ تعادل خویش غافل نبودند.
در قرن 18 زنان برای جلوگیری از کثیف شدن یا به زمین کشیدن شدن لباسشان از محافظ یا روکشهای فلزی استفاده میکردند. این روکشها سبب میشد تا زنان معنی تازهای از مفهوم استقلال و روی پای خود ایستادن را درک کنند.
اکثر کفشها نشانی از طبقه اجتماعی افراد داشتند. تا پیش از انقلاب فرانسه پاهای برهنه گنده نشانهای از طبقه دهقانان و کارگران فقیر روستایی بود. چرا که فقط طبقه خاصی میتوانستند پاهایی کوچک و اندامی متناسب داشته باشند؛ زيرا فرزندان اشراف کودکانشان را مجبور میکردند کفش بپوشند تا پاهای بچهها بزرگ نشود؛ چون پابرهنه راه رفتن سبب بزرگ شدن پا میشد.
- پاي 10 سانتي زنان ثروتمند چين
نمونه افراطی این ماجرا طی هزار سال گذشته در چین قابل مشاهده است. زنانی که از کودکی کفشهای تنگ و کوچک پایشان میکنند تا پاها بزرگ نشود؛ چرا که در چين کوچکی پا یکی از شاخصههای زیبایی است؛ آن موقع انگشت شست پای دختران را در سه سالگی میشکستند و سپس آن را با پارچه محکم می بستند. بدین ترتیب پا به همین شکل رشد میکرد. با این کار، پاها از شکل طبیعی خویش خارج و جمع میشوند؛ چون پاها هیچ وقت بزرگتر چهار اینچ نمیشدند.(هر اینچ 2.54 سانتیمتر است)
بدین ترتیب طی هزار سال اخیر زنان ثروتمند در چین خود را از دیگر طبقات اجتماعی متمایز میکردند. این پاهای کوچک نشانهای از نوعی زنانگی اشرافی بود؛ چون با خود نوعی ضعف و وابستگی همراه داشت. وابستگي به يك نديمه يا خدمتكار. زنانی با این پاهای کوچک و دردناك به راحتی نمیتوانستند تعادل داشته باشند و همه کارهایشان را خود انجام دهند. بنابراین باید خدمتکاری استخدام میکردند. از سوی دیگر این پاهای کوچک پیام دیگری نیز برای مردان داشت که آنها مسئول تمام عیار زندگیاند.
به عبارت ديگر این فرهنگ بود که تعیین میکرد که چه قدر به لحاظ جنسی پاهای کوچک میتواند جذاب باشد. يعني یکی از دلایلی که زنان به پاهای کوچک خویش اهمیت میدادند این است که این شکل از پا برای مردان نیز جذاب بود.
- قرون جديد، توليد انبوه و اصل راحتي پا
طبقه کارگر در آمریکا نیز طی جنگ داخلی از بهار تا پاییز همیشه پا برهنه بودند. البته آنان کفشهای مخصوص مدرسه و کلیسا داشتند. ولی وقتی که در کلیسا یا مدرسه نبودند از آن استفاده نمیکردند. طبق گزارشها بسیاری از کودکان خانوادههای کارگر در آمریکا تا سن مدرسه پابرهنه بودند. در قرن 18 با تولید انبوه کفش و صنعتی شدن آن به تدریج این طبقه نیز به کفش اهمیت بیشتري دادند؛ چون قیمت کفش به طبع پایین آمده بود و آنان می توانستند براحتی برای خانوادهشان بخرند.
در همین دوره بود که کفش پای چپ و راست شکل مخصوص به خود گرفت. هرچند که پنجههای این کفشها خیلی تیز و فشرده بود. بعدها نوک کفشها کمی پهنتر شد. هرچند که هنوز هم کفشهایی با نوکهای فشرده و تیز در بازار پیدا میشود.
در دهه 1930 میلادی زنان از اینکه از خانوادههای سلطنتی تقلید کنند و کفشهای تنگ بپوشند خسته شدند و به سمت کفشهای راحتتر ورزشی رفتند. کفشهای راحتی با پاشنه کوتاه(saddle shoe) که شبیه مدل آکسفورد هستند، بیشتر مورد استقبال قرار گرفت.
بهتدريج كفش رقصهاي دونفره نيز راحتتر شد، چون كفشهاي پاشنهدار انرژي زيادي را در رقص صرف ميكند. هرچند كه هنوز هم كفشهاي پاشنهبلند زنانه راحتي كفشهاي مردانه را ندارند.
جالب اينجاست كه قوانين مربوط به پوشيدن كفش در آمريكاي دهه 60 نيز اجرا ميشد؛ چرا كه هيپيها چندان تمايلي به پوشيدن كفش نداشتند. هنوز هم در محوطه دانشگاههاي شيكاگو شما حق نداريد كفشهاي فانتزي و عجيب و غريب بپوشيد. در فلوريدا بچههاي دبيرستاني اگر كفشهاي دورنگ بپوشند جريمه ميشوند. پوشيدن كفشهايي با پاشنه بيش از يك اينچ نيز ممنوع است.
برخي مدارس آمريكا اخيرا پوشيدن كفش سياه را ممنوع كردهاند. اين در حالي است كه حكومت طالبان نيز در سال 1999 پوشيدن كفش سفيد را براي خانمها ممنوع كرده بود. در استراليا مردان حق نداشتند در رويه كفش خويش از آينه استفاده كنند؛ چون به اين واسطه ميخواستند زنان را ديد بزنند.
پا و كفش در برخي از فرهنگها با مفهوم خوششانسي پيوند خورده است. خوششانسي آوردن نعل اسب(كفش اسب) را خيليها شنيدهاند. به همين خاطر است كه در برخي از سنتها كفشها واسطه ايستادن روي پاي خود و همچنين نشانه رسيدن استقلال و ثروت بودند. هرچند كه در قصههاي ايراني كفشهاي قديمي ميرزا نوروز مايه بدشانسياش بود، ولي در بسياري از فرهنگهاي غربي، كفشهاي قديمي و به ارث رسيده نيز اهميت خاصي دارند در بروز خوششانسي. يكي ديگر از نشانههاي خوششانسي آوردن دور انداختن كفش پس از يك سفر طولاني است.
كفشها همچنين خود نيز جايگاهي دارند. هرچند كه ممكن است در فرهنگ آمريكايي با كفش بتوان وارد خانه شد، ولي در فرهنگ ايراني يا ژاپني تقريبا اين كار ناممكن است. هريك از اجزاي خانه دمپايي يا پاپوش مخصوص به خود دارند. در ژاپن براي پا گذاشتن روي تاتمي داخل خانه نيز بايد دمپايي خاص پوشيد. مثل ايران كه نميتوان با دمپايي دستشويي داخل خانه گشت.
خلاصه اينكه همراه با پيشرفت و تغيير سبك زندگي انسانها كفشهاي زيرپايشان نيز متحول شده است.
اين كفشها هرچند كه زيرپاهاي ما جا گرفتهاند، ولي حضوري چشمگير در تعيين پايگاه و جايگاه اجتماعي ما دارند.