او این روزها حسابی در عرصه تئاتر کودک و نوجوان فعال است. به تازگی در نمایش «دیبوکها» بازی کرده است و در حال حاضر 2نمایش «وای به حال عنکبوت» و «یأجوج و مأجوج» را با عنوان نویسنده و کارگردان در حال اجرا دارد. البته به تازگی هم از جشنواره تئاتر کودک و نوجوان اصفهان برگشته است. به بهانه نمایش «یأجوج و مأجوج» که در حال حاضر در تالار هنر اجرا میشود، با او گفتوگو کردهایم.
- چه شد که به سراغ یک داستان خارجی از هانس کریستیناندرسن رفتید؟
به تازگی صحبتی با مصطفی رحماندوست داشتیم که این قصه در کشکول شیخبهایی آمده است. یعنی این قصه اصالتاً ایرانی است. از چگونگی رسیدن قصه به دست هانس کریستین اندرسن خبر ندارم اما به هر حال این نمایش برداشت من از آن قصه خارجی است.
- یعنی خبر داشتید که قصه ایرانی است؟
خیر. سالها پیش قصه را خوانده بودم. سال 75 در جشنواره تئاتر فجر در گروه بازی با آتیلا پسیانی، فاطمه نقوی و مریم کاظمی این متن را برای بزرگسالان اجرا کردم.
به همین دلیل از اجرای آن سالها لذت نبردم، با خودم فکر کردم که باید این متن را کودکانه اجرا کنم چرا که شناخت من از تئاتر کودک است، متن را دوباره بازنویسی ،به نمایشنامه کودک نزدیک کردم. هر چند که به صحبت دوستان باز هم بزرگسال است، اما قصه این ظرفیت را دارد که برای کودکان اجرا شود.
- دلیل انتخابتان چه بود؟
موضوع قصه همیشگی است و هرگز کهنه نمیشود و موضوع دیکتاتوری که کور و کودن است، هرگز قدیمی نمیشود.
- شما قصه هانس کریستین اندرسن را ایرانی کردید، بیاید در این باره و روندی که طی کردید، حرف بزنیم که چه کردید تا آن را منطبق با نیاز کودک ایرانی کنید؟
شیوه اجرا ما یک شیوه سنتی است که آن را به صورت «تخت حوضی» اجرا کردیم، سعی کردیم در تکنیک و شیوه بازی، حرکات موزون و موسیقی زنده آن را لحاظ کنیم. و نکات تازهای همچون اطو کردن پیراهن توسط ندیمه باشی درنمایشنامه بیاوریم می دانید که در داستان اصلی اینطوری نیست و یا موضوعاتی دیگر،که موضوعات امروزی بچههاست و نابینایی پادشاه که واقعیت را نمیبیند، موضوعی نیست که بگویم کهنه شده است و دیگر به درد بچههای امروزی نمیخورد.
- چرا از شیوه تخت حوضی استفاده کردید؟
فکر کردم به زبانی که میخواهم داستان را برای کودکان تعریف کنم، نزدیکتر است بازی در بازی که در تئاتر اتفاق میافتد در نمایش «یأجوج و مأجوج»هم اتفاق افتاد.
ندیمهباشی و نوکر باشی ماسک به چهره میزنند، یأجوج و مأجوج میشوند این راحتترین راهحلی بود که دیگر بازیگری را وارد کار نکنیم.
- به چه دلیل اصرار داشتید که از همین بازیگر برای 2نقش دیگر استفاده کنید؟
تاکید من در این نمایش بر بازیگری است و ساخت و حرکت بازیگر برایم بسیار مهم است و دکور و صحنه خیلی برای من مهم نبود و صرفا به دلیل تماشاگران و تاثیرش روی کودک از دکور و رنگ استفاده کردیم و اگر هم دکور حذف شود در ذات نمایش تاثیری نخواهد گذاشت.
- آقای فیاضی شما یک داستان کودکانه انتخاب کردید اما قالبی که برای آن در نظر گرفتید، کاملا بزرگسال است، به همین دلیل است که کار بزرگسال به نظر میرسد.
خیمهشب بازی که صرفاً برای کودکان نیست، اما بزرگسالان آن را هم میبیند! اگر نمایش را عام در نظر بگیریم ولی مخاطب کودک باشد به خواستههایمان رسیدهایم.
- یعنی از بازتاب و نظرات راضی هستید؟
بله، آنها نمایش را خوب درک میکنند. کودکان پیشدبستانی به فضا ،موسیقی و رنگآمیزی توجه میکنند و لذت میبرند و حتی میخواهند به روی سن بیایند! و بچههای دبستانی با داستان ارتباط برقرار میکنند. از این قصه انیمیشن هم ساخته شده است، چرا که برای بچههاست.
و ما نباید فراموش کنیم که بچههای امروز خیلی باهوش و فهمیده هستندو شعور آنها را نباید دستکم گرفت باید به آنها موضوعی ارائه بدهیم که باعث شود فکر کنند. الان غالب نمایشهایی که برای بچهها ساخته میشود یا در مورد حیوانات است یا مورد یک بچه شیطان وبیادب، یعنی موضوعات، موضوعات سادهای است که شعور کودکان را نادیده گرفته است.
- توجه شخص شما در کار برای بچهها بر چه چیزی متکی است؟
تکیه من روی تئاتر است، یعنی سعی کردم که تئاتر اجرا کنم، نکتهای که در تئاتر کودک ضعیف و کمیاب است. به ندرت تئاتری میبینید که برای کودکان ساخته شده باشد. بیشتر یا یک کار فکاهی است یا شخصیتها توی سر و کله هم میزنند و یا فقط قرار است بچههابا شنیدن موسیقی دست بزنند و...
- چه باید کرد؟
سال گذشته که جشنواره نمایش نامهنویسی توسط سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران برگزار شد و در پی آن چند نمایش برای اجرا در فرهنگسرا انتخاب شد، که در حقیقت هدف آن در حل مشکلات نمایش کودک در فرهنگسراها بود.
من تلاش کردم چه در نمایش «یأجوج و مأجوج» ونمایش «وای به حال عنکبوت» که در فرهنگسراهای تهران اجرا میشود، تئاتر و نمایشنامه اجرا کنم و این حرکات باید ادامه پیدا کند.
- نوشتن نمایشنامه « یأجوج و مأجوج» چقدر زمان برد؟
چون قبلا این کار به شکلهای متفاوتی نوشته بودم تقریبا زمان زیادی را صرف نوشتن نمایشنامه نکردم. چرا که قبلاً هم اجرا شده بود.
- بین این 2نمایشنامه که یکی برای بزرگسال و دیگری برای کودک نوشته شده آیا نقاط مشترکی وجود دارد؟
نقاط مشترک این است که متن کاملتر و کودکانه شده است.
- پس این دیالوگها که «با سیخ میزنم چشمت را درمیآورم» جریانش چی بود؟
سلاطین این کار را میکردند و در تاریخ از این حرفها زیاد بوده است.
- باتوجه به اینکه شما سالها کار کودک کردهاید و دغدغه کار کودک هم دارید، وقتی شیوه تخت حوضی را انتخاب میکنید، ناگزیر هستید که از ویژگیهای این نمایش استفاده کنید، در این صورت با ویژگی نمایش کودک مغایرت پیدا میکند، دقیقا مثل همین دیالوگ یا توی سر و کله هم زدن.
مادرها هم از این حرفها به بچههایشان میزنند.
- که حرف خوبی نیست.
بله حرف خوبی نیست اما واقعیت است.
- اما واقعیت با حضور خصوصیات تئاتر کودک متفاوت است.
ما از این کار پادشاه تعریف نکردیم، بلکه فقط واقعیت را گفتیم.
اما جذاب گفته میشود.
- خیلی خطرناک است اگر جذاب گفته بشود؟
یک نکته خوب نمایش این است که موسیقی کار زنده است و حتی اشعار را هم بازیگرها در صحنه میخوانند.
- چه شد که برخلاف رویه همه نمایشهای کودک از پلیبک استفاده نکردید؟
به نظرم خواندن اشعار توسط بازیگر گرمتر و زندهتر است. گرچه که مشکلات خاص خودش را دارد.
- مثلا ممکن است صدای کودکان حاضر در صحنه به صدای بازیگران غلبه کند.
بازیگرها وقتی اشعار را خودشان میخوانند احساس تئاتر و زنده بودن آن را دارند تا اینکه موسیقی و اشعار از بلندگو پخش شود و بازیگر فقط لب بزند. در نمایش «دبیوکها» که بازیگر بودم، فقط لب میزدم و همیشه این واهمه را داشتم که برق برود. ترجیح میدادم که اشعار را خودم بخوانم چرا که به بهتر شدن حسم در بازیگری کمک میکرد.
- شما متعلق به نسلی از بازیگرانی هستید که روی بیانشان کارکردند ولی بازیگرهای امروزی در بیان مشکل دارند، من یک جاهایی از دیالوگها و اشعار را متوجه نمیشدم و در صدای دست بچهها گم میشد.
این مشکل بازیگری ماست و طبعا بازیگر باید صدای قوی و شفافی داشته باشد تا به راحتی تماشاگر دیالوگها را بشنود. اما اینکه شما میگوید بعضی از دیالوگها را نشنیدهاید به دلیل شتابزدگی ما بوده است، که مجبور بودیم به دلیل اجرای بعدی سالن را زود ترک کنیم البته به تدریج این مشکل حل خواهد شد. ما مجبور بودیم که بخشهایی از نمایش را حذف کنیم تا زمان نمایش به یک ساعت برسد، به همین دلیل سرعت تند بود.
- از اجرا راضی بودید؟
چون کار پایه مناسبی برای بداههسازی دارد اگر بازیگران هنر بداسازی خود را روی موضوع اصلی نمایش بگذارند من از اجرای آن روز خیلی راضی خواهم بود. اگر آنها از موضوع اصلی دور بشوند و فقط بخواهند که شوخی کنند یا بزن بزن بکنند، در این صورت از نمایش راضی نخواهم بود. دوست دادم که بازیگران تمام انرژی خلاقهشان را روی تفهیم هدف نمایش بگذارند در این صورت از اجرا راضی خواهم بود.