اين روايتي است از پيامبر(ص)؛ دانشجويي در يك گروه تلگرامي، درباره اين حديث پرسيده بود: «من معناي واقعي اين حديث را نميفهمم؛ بايد از چه شناخت داشته باشيم؟ چقدر شناخت داشته باشيم؟ اصلا منظور از شناخت چيست؟ مگر همين كه بدانيم يك امام زماني داريم كه قرار است بيايد و حكومت را بهدست بگيرد كافي نيست؟ مگر همين كه ما براي فرج او دعا ميخوانيم، به تكليفمان عمل نميكنيم؟»
چه خوب است مفاهيمي را كه بارها شنيدهايم، با پرسشگري و واكاوي، در ذهن خود عميقتر كنيم و ابهامات حاشيهاي آن را برطرف ساخته و سعي كنيم با فهم درست، آنها را به بخش عملي زندگيمان وارد كنيم. اين «پرسشگري» نهتنها براي ما دردسري درست نميكند بلكه حتي ما را براي زندگي شفاف و مطمئن كمك ميكند.
و اما پاسخ جمع و جور به اين سؤال: منظور واقعي از شناخت، آن سطحي از معرفت است كه بتواند منجر به عمل و تلاش بشود. وقتي كسي خبردار ميشود كه قرار است قحطي بشود (و نسبت به كمبود مايحتاج زندگياش شناخت واقعي پيدا ميكند) حتما بهدنبال آن، دست بهكار شده و اقداماتي را انجام ميدهد. وقتي كسي خبردار ميشود قرار است هواي روزهاي آينده بهشدت سرد و يخبندان بشود، حتما از همين امروز آمادگيهاي لازم را كسب ميكند. وقتي خبردار ميشود در انتخابات سياسي، يكي نامزد شده كه ميتواند مشكلات او را حل كند، حتما تمام تلاشش را بهكار ميگيرد تا نامزد مورد علاقهاش رأي بياورد.
اينها نمونههاي واضحي از شناختهايي است كه ميتواند انگيزهها و رفتارهاي ما را به سمت و سوي ديگري تغيير بدهد. درخصوص شناخت امام زمان(عج) هم، همينگونه است. ما بايد علاوه بر آنكه شخص امام زمان(عج) را ميشناسيم، شخصيت او و آرمانها و مسير حركت او را هم بشناسيم. آن وقت است كه اين مجموعه شناختها را مبناي عمل مجاهدانه قرار ميدهيم تا خودمان و شرايط جامعه را براي سريعترآمدن او آماده كنيم و صد البته كه اين مجموعه كارها، بسيار گستردهتر، عميقتر و متنوعتر از يكجانشستن و دعاي فرج خواندن است.