در یک ارزیابی منصفانه، دولت یازدهم، هم در سیاست گذاری داخلی و هم در سیاست خارجی تا حد مشخصی ازابزارها و روشهای علوم انسانی کاربردی استفاده کرده است. البته هنوز از داشتن مکانیسم مشخص برای استفاده نهادینه و ساختاری از علوم انسانی کاربردی، فاصله نسبتاً زیادی داریم؛ اما به همان اندازه که به اصول و مبانی علوم انسانی کاربردی چه در حوزه مسائل داخلی و روابط خارجی توجه شده، دستاوردهای آن تاثیر و پایداری بیشتری داشته است.
علوم انسانی، در تقسیم بندی علوم، به عنوان اشرف علوم و سختترین آنها شناخته شده است و اگر به درستی مورد استفاده قرار گیرد، نتایج و دستاوردهای آن بسیار موثرخواهد بود، مفید و ریسک پذیری کمتری خواهد داشت. علوم انسانی در کشورهای پیشرفته جهان دارای جایگاه والایی است، لذا راهی برای ورود افراد غیر متخصص، به عنوان مثال یک پزشک در مباحث علمی تاریخ یا علوم سیاسی و اجتماعی وجود ندارد و اگر چنین اتفاقی بیفتد، آن را امری غیر علمی و غیراخلاقی تلقی میکنند و ارزش و بهایی برای آن اقدام قائل نیستند، زیرا انسانها باید براساس تخصصشان به کارگرفته شوند. در علوم انسانی برای کشف واقعیت و رسیدن به نتیجه، صبر و شکیبایی بیش از سایر رشتههای علمی لازم است، چون اصولاً روش کشف حقیقت با سایر علوم فنی، مهندسی و پزشکی و تجربی بسیار متفاوت است.
در مورد نتایج و دستاوردهای استفاده و توجه به علوم انسانی کاربردی و بومی سازی آن در امر سیاستگذاری و هدایت روابط خارجی و امور بین الملل، به ویژه در دولت یازدهم به خوبی شاهدیم با همه مشکلات و پیچیدگیهای سیاست و روابط خارجی کشورمان، باید انصاف داد که سیاستگذاری، برنامه ریزی و اجرای سیاست خارجی ایران با استفاده از بعد کاربردی علوم انسانی صورت گرفته است. دستاوردهای مهم سیاست خارجی در سه سال گذشته، مرهون همان ۱۰ تا ۲۰ درصد توجه و استفاده از مبانی و اصول علوم انسانی در علم سیاست بوده که قابل تقدیر است.
در این زمینه، توافق و دستیابی برجام با همه جوانب آن، بدون حضور متخصصان علوم انسانی و در راس آن وزیر امور خارجه، به عنوان متخصص روابط بینالملل امکانپذیر نبود. از زمان پیروزی انقلاب اسلامی، این اولین مرتبه است که یک عالم علم روابط بینالملل با داشتن تجربه عملی و کاربردی در رشته مطالعاتی خود و آشنایی با زبان معمول دیپلماسی، سکاندار هدایت روابط خارجی ایران میشود. علاوه بر آن، با جرات میتوان گفت که وزارت امور خارجه ایران در اوج شکوفایی خود است و این دستاورد مهم بدون شک، ثمره تربیت اصولی و موفق صدها نیروی انسانی متخصص در این مجموعه است.
بدیهی است وقتی عالمی دارای تجربه اجرایی و کاربردی در روابط بینالملل است، قادر خواهد بود نظریه، علم و عمل را با هم ارتباط دهد. در نتیجه این فرایند است که دستگاه دیپلماسی کشور قادر بوده در برابر علم، قدرت و هژمونی کشورهای سلطه، رودررو، بدون لکنت زبان و دستپاچگی یا ذوق زدگی برآمده از علوم فنی و مهندسی مذاکره کند. این همان کاربرد و ارتباط حوزههای نظری-عملی در علوم انسانی است که معمولا در کشورهای پیشرفته و ابرقدرت جهان مورد استفاده جدی قرار میگیرد؛ لذا این فرضیه که هرچه قدرت سیاسی، اقتصادی و بین المللی ایران بیشتر شود، نیاز به متخصصان علوم انسانی به ویژه در رشتههای روابط بینالملل و جهان شناسی بیشتر خواهد شد، قابلیت پذیرش و توجه جدی از سوی کارگزاران نظام را دارد. زیرا همگام با افزایش قدرت داخلی و بین المللی، احساس نیاز به استفاده از ظرفیتهای دانشمندان و متخصصین کاردان علوم انسانی برای مطالعه و تدوین راه کارهای همکاری، رقابت و حل و فصل منازعه و نفوذ در جهان بیشتر و جدیتر میشود.
در زمینه فقدان کارآیی علوم انسانی در ایران در میان علل مختلف، میتوان به عدم دستیابی به اطمینان و استقلال کامل علمی و عدم همترازی با توان و ظرفیت چندجانبه کشورهای ابرقدرت در جهان اشاره کرد. با مطالعه جایگاه علوم انسانی در کشورهای پیشرفته غربی، به این نکته واقف میشویم که کشورهای قدرتمند در عرصه روابط بین الملل، توان فکری، علمی و منزلت خود را از علوم انسانی کاربردی گرفتهاند و در این زمینه توانستهاند با تدوین مکانیسم مشخص، حتی دستاوردهای سایر علوم فنی، مهندسی و صنعتی را در چارچوب حفظ منافع ملی و توسعه حضور بین المللی خود مدیریت و از ابعاد مختلف آن، به طور مستمر و سیستماتیک بهرهبرداری کنند. دولت یازدهم، در این راه توفیقاتی به دست آورده است که باید بیش از پیش مورد حمایت نظام و نخبگان قرار گیرد.