فيلم فروشنده اصغر فرهادي تا پيش از آن فرمان كذايي دونالدترامپ بر سر مهاجران، تقريبا شانسي براي دريافت اين جايزه نداشت. تصميمگيران اصلي آكادمي اسكار بارها نشان دادهاند كه با انتخابهايشان ميخواهند حرفهايي بيشتر از سينما بزنند و اين بار ما بايد از دونالد ترامپ ممنون باشيم كه با تحريك كردن آنها چنين جايزه بزرگي را يكبار ديگر به كشور ايران هديه داد. همين حرف را درباره فوتبال هم ميتوان زد. فوتبال فقط فوتبال نيست؛ سياست و فرهنگ هم هست؛هم فرايند جهانيشدن را تسهيل ميكند و هم روي روابط كشورها و ملتها با يكديگر تأثير ميگذارد و ميتواند نشاط اجتماعي بيافريند و يا بالعكس، اندوه بسيار.
بنابراين برخلاف آنچه قبلا اعتقاد داشتيم كه «سينما، سينماست» حالا بايد بگوييم كه سينما فقط سينما نيست و يا بهعبارتي بهتر، سينما ديگر نميتواند فقط سينما بهعنوان هنر هفتم باشد. همانطور كه ديگر فوتبال فقط يك ورزش قهرماني كه عدهاي دنبال يك توپ ميدوند، نيست. هر دو تبعات سياسي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي بسياري دارند و از ابعاد گوناگون تحتتأثير قرار ميگيرند. اما چرا و چگونه به اين نقطه رسيدهايم؟ پاسخ در يك كلمه نهفته است؛ رسانه. هنر، ورزش يا هر چيز ديگري، وقتي به رويدادي رسانهاي تبديل ميشود، وقتي نورافكن رسانه روي آنها ميتابد و عرصه را به يك صحنه نمايش بزرگ براي مخاطب تبديل ميكند، مثل يك لاكپشت مجبور است از لاك خود بيرون بيايد. هنر و ورزش در اين فرايند تبديل به ابزار ميشوند؛ ابزاري براي رسيدن به اهدافي فراتر از ماهيت و هويت اصليشان و اينگونه است كه رسانه همهچيز را مسخ ميكند. دونالد! از تو مچكريم براي اين جايزه قابل افتخار. يكبار ديگر نام ايران در تاريخ آكادمي اسكار ثبت شد.
تو باعث شدي كه ما بدون كوچكترين هزينهاي نام خود را در يك صحنه نمايش عظيم فرياد بزنيم و همه ما را تشويق كنند. تو باعث شدي كه مردم آمريكا براي حمايت از كشور ما به خيابانها بيايند و پرچم كشور ما را بهدست بگيرند. ما پيش از اين چگونه و با چه هزينهاي قادر بوديم به چنين دستاوردهايي برسيم؟ از تو براي همهچيزهايي كه به ما دادي و در ادامه خواهي داد مچكريم! لطفا به جنگ با ديو سپيد رسانهها و برساختههاي آنها ادامه بده. تو ميتوني رفيق!