مگر چهارشنبهسوري بيخطر ميشود؟ نكند منظورشان اين است چهارشنبهسوري را دور يك گلوله آتش فسقلي يكي در ميان از روي شعلهها بپريم يا برويم خانه اقوام؟ اصلا انگار نميدانند چهارشنبهسوري يعني چه. واقعا چهارشنبهسوري بدون خطر ديدهايد. هويت چهارشنبهسوري با خطر و تركيدن و تركاندن است. اين اسمها و اين كمپينها كار يك مشت بچه سوسول ترسوست كه از صداي يك ترقه كوچك هم ميترسند و از ترسشان طرح راه مياندازند و همديگر را تشويق ميكنند به پيوستن و حمايت از آن؛ همانهايي كه هيچ فكر نميكنند كه ما هم آدميم و دوست داريم سالي يك چهارشنبهسوري عقده دلمان را توي خيابانها خالي كنيم. مگر ما چه ميخواهيم؟ كمترين حق شهروندي ما اين نيست كه يك شب در سال، شهر را منفجر كنيم؟ حالا ما 4تا نارنجك دستي هم كنار پاي زن و بچه مردم ول كنيم، چند شيشه ماشين هم اين وسط بشكند، آسمان به زمين ميآيد؟
اصلا فوقفوقش همسايهاي كه ناراحتي قلبي دارد كارش به بيمارستان بكشد، چه ميشود؟ مرگ دست خداست. اصلا كسي كه با يك صداي ترقه بخواهد بميرد همان بهتر كه راحت شود. حالا خدايي من به درآمدن چشم و چال ملت خيلي علاقهاي ندارم اما اين هم جزئي از زندگي است. يكي در تصادف فلج ميشود و يكي هم تكههاي قوطي گاز فندك افتاده در آتش كورش ميكند. البته اين كارها مال ما نيستها. ما قبلا از اين كارها ميكرديم. حالا سال به سال مجبوريم بيشتر از قبل نوآوري كنيم. آخر ميدانيد! با بچههاي محله بالايي كل داريم كه كدام محله شب چهارشنبهسوري بيشتر ميتركد. خب خود شما با كسي رقابتي نداريد؟ توي رقابت كم ميگذاريد؟ اجازه ميدهيد حريف كلتان را بخواباند؟ خب معلوم است كه نه. بعد اسم ميگذاريد روي همين يك شبي كه ما داريم كه بيخطر و فلان و بهمان؟ اصلا صاحب چهارشنبهسوري ماييم، شما چرا روي آن اسم گذاشتهايد.
حالا امسال همين جماعت سوسول ترسو در كمال نامردي دارند از ماجراي پلاسكو سوءاستفاده ميكنند كه چون پلاسكو آتش گرفت و سوخت و فروريخت شما چهارشنبهسوري بچههاي خوبي باشيد. خب مگر پلاسكو را ما آتش زديم؟ مگر ما تجهيزات و مواد محترقهمان را توي پلاسكو جاساز كرده بوديم؟ ميگويند نشان به اين نشان كه اين همه آتشنشان جانشان را توي پلاسكو از دست دادند شما آتشبازي نكنيد. اولا آتشبازي مال بچههاست و ثانيا مگر ما در شهادت آتشنشانها مقصر بوديم؟ ببخشيدها!
بدتان نيايد. آتشنشانها هم مثل پليسها دارند حقوق ميگيرند كه به وقتش از جان و مال ملت محافظت بكنند ديگر؟ دروغ ميگويم. نه اينكه فكر كنيد از شهادتشان ناراحت نشدمها. به جان خودم شدم اما خب كار اينها هم اينطوري است ديگر. شايد يكهو بروند و ديگر برنگردند. حالا من اگر آتش بهپا نكنم يك جاي ديگر سيم برق اتصالي نميكند و جاي ديگر كپسول نميتركد و آتشنشانها از بيكاري مينشينند جدول حل ميكنند؟ راستش خطر، بيشتر از آتشنشانها ما را تهديد ميكند. ما نه لباس ايمني داريم و نه كلاه و نه دستكش ضدآتش. يكسر بيايد محلمان تا نشانتان بدهم چندتا از بچهها انگشت ندارند. يكي كه جفت چشمهايش كور شده. يكي ديگر هم كه خدا رحمتش كند از ناشيگري يك آپارتمان 4طبقه را روي سر خودش پودر كرد.
خلاصه كه از شما ناراحتم. از همه شما جماعت سوسول روي همهچي اسم بگذار. به جاي اينكه از ما كه جانمان را كف دستمان ميگذاريم و همه تلاشمان را براي خوشحال كردن مردم ميكنيم تشكر كنيد، با اين اسمها و كمپينها كاري ميكنيد خستگي توي تنمان بماند. خيلي نامرديد خدايي.