تحقيقات پليس در اينباره از آذرماه سال 91آغاز شد. در آن روز مردي به كلانتري 172حضرت عبدالعظيم رفت و گفت 2جوان افغان به نامهاي قاسم و سخي او را ربوده و بعد از ضرب و شتمش خودرويش را همراه با چكي 10ميليون توماني سرقت كردهاند. او گفت: آنها من را به بهانه فروش ضايعات به جادهاي فرعي در حوالي بهشت زهرا بردند اما در ادامه يكي از آنها با قمه چند ضربه به من زد و ديگري برايم اسلحه كشيد و من را داخل چالهاي انداختند و بيهوش شدم. اما وقتي در بيمارستان به هوش آمدم فهميدم آنها وانتم را همراه چكي 10ميليون توماني دزديدهاند.
درحاليكه تحقيقات در اينباره در جريان بود پرونده يك آدم ربايي در اختيار مأموران آگاهي قرار گرفت. خانواده جواني به نام هادي مدعي شدند افراد ناشناس او را ربوده و براي آزادياش درخواست 40ميليون تومان كردهاند. در اين ميان كارآگاهان به اطلاعاتي دست يافتند كه نشان ميداد آدم ربايان كسي جز قاسم و سخي نيستند.
مدتي بعد سخي دستگير شد و به زورگيري از راننده وانت و ربودن هادي اعتراف كرد اما گفت كه قاسم هادي را به قتل رسانده و به چاهي انداخته است. اعترافات اين متهم ابعاد پرونده را گستردهتر كرد. شواهد بهدست آمده نشان ميداد قاسم كه همچنان متواري بود فرد خطرناكي است. بررسيها در اينباره ادامه داشت تا اينكه راز جنايت ديگري نيز فاش و معلوم شد قاسم مادر يكي از دوستانش را نيز به قتل رسانده است. او در جريان قتل زن سالخورده 8ميليون تومان نيز سرقت كرده بود. بررسيها نشان ميداد قاسم به افغانستان گريخته است اما مدتي بعد شواهدي بهدست آمد كه حاكي از آن بود او دوباره به ايران برگشته و در كارگاه سنگبري در اصفهان كار ميكند. به اين ترتيب او در عملياتي ضربتي دستگير شد.
- جزئيات 2جنايت
با تكميل تحقيقات صبح ديروز متهمان در شعبه دهم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي محمدباقر قربانزاده و با حضور قاضي رضا ملكي و قاضي عيسي غفاري محاكمه شدند. در ابتدا اولياي دم خواستار قصاص قاتل شدند و مردي كه طعمه زورگيري قرار گرفته بود نيز خواستار دريافت ديه شد.
در ادامه قاسم در جايگاه ايستاد و با اعتراف به 2فقره قتل عمدي گفت:هادي را به بهانه خريد ضايعات به محلي دور افتاده كشاندم و با سخي او را غافلگير كرديم. من چند ضربه با چوب به سرش زدم و او را به چاه انداختم. وي درباره دومين قتل نيز گفت: من 8ميليون تومان به يكي از دوستانم بدهكار بودم. روز حادثه به خانهشان رفتم تا پولش را بدهم اما مادرش در آنجا بود. من هم پولها را به او دادم و رفتم اما در راه برگشت وسوسه شدم كه پولها را سرقت كنم.
نقابي به چهرهام زدم و دوباره به آنجا رفتم. اول زن سالخورده را هل دادم و سرش به ديوار برخورد كرد و سپس با يك قفل به سرش كوبيدم و در نهايت با سرقت پولها از آنجا فرار كردم. حالا هم خوشحالم كه قرار است قصاص شوم. در ادامه متهم رديف دوم نيز آنچه را اتفاق افتاده بود شرح داد اما مدعي شد كه بيگناه است. براساس اين گزارش قرار است قضات دادگاه بهزودي در اينباره تصميمگيري كنند.