جادهاي كه به سرزمين اژدها ميرسد به طور كامل با پوكههاي فشنگ و مانكنهايي با بدنهاي خونآلود علامتگذاري شده است.
گويا اينجا لوكيشن يك فيلم وحشتناك است، پا در اين جاده كه بگذاري همه چيز شكل نظامي به خود ميگيرد . يك ميدان واقعي جنگ با همه نوع تجهيزات جنگي از قديميترين مدلها تا جديدترين آنها.
او را با نام «اژدها» ميشناسند و شايد اين نام به خاطر موتورسيكلتي باشد كه هميشه سوار بر آن در سطح شهر ميچرخد.
مل برنستين با داشتن بيش از سه هزار اسلحه از شمشيرهاي سامورايي گرفته تا 200 قبضه مسلسل ، بازوكا و تانك نه تنها مسلحترين فرد در آمريكا ، بلكه در تمام دنياست.
موتورسيكلت مل يك اژدهاي بزرگ است كه در موقع راندنش از دهان آن آتش بيرون ميآيد.
بسياري از علاقهمندان شناخت اسلحههاي مختلف ، ال پاسو كانتي در كلرادو را بهشت اسلحه مينامند و اينجا همانجايي است كه مل، كلكسيون خود را به شكل يك موزه در اختيار علاقهمندان گذاشته تا آنها هم بتوانند اين تجهيزات جنگي را ببينند و از نزديك با كاركردشان آشنا شوند.
هيچ كس حق دست زدن به آنها را ندارد و با افراد متخلف به شدت برخورد ميشود. مل موزهي اسلحههاي خود را سرزمين اژدها مينامد.
در اين كلكسيون، بيش از 80 وسيلهي نقليهي نظامي و حتي يك توافقنامه براي فروش اسلحههاي اتمي نيز ديده ميشود.
مل در مصاحبه با سان گفت :« من بيش از 200 مسلسل دارم كه نام تك تك آنها را ميدانم. فكر نميكنم كسي در سراسر آمريكا و حتي دنيا بتواند حتي نام اين تعداد مسلسل را در ذهن خود داشته باشد، اما من آنها را در كلكسيونم دارم.
در ميان اسلحههاي من بعضي آن قدر بزرگ هستند كه حتي نميتوانم به تنهايي آنها را در دست بگيرم چه برسد به اين كه با آنها شليك كنم.»
حتي ديوار اتاق خواب مل با اسلحههاي مختلف پوشيده شده است، در واقع او شبها نيز در ميان اسلحهها و اتومبيلهاي نظامياش ميخوابد، خانهي مل در مساحتي حدود يك هكتار واقع شده كه البته بيشتر به ميدان جنگ شباهت دارد.
او دوران دبيرستان خود را در نيويورك گذراند اما مدرسه را به خاطر علاقهاي كه به جمعآوري اسلحه داشت رها كرد و از همان زمان، اين كار را آغاز كرد.پس از آن به ساخت موتورسيكلت مشغول شد و اژدها نيز از ساختههاي خودش است.
مل بين سالهاي 1965 تا 1966 به ارتش پيوست ، درست در زمان جنگ ويتنام اما پس از جنگ ارتش را هم رها كرده و براي خود يك تعميرگاه موتورسيكلت باز كرد و مشغول كار شد.
در سال 1982 به همراه همسرش تري فلانل ، نيويورك را به مقصد كلرادو ترك كردند، تنها چند ماه پس از ورود مل موفق شد فروشگاه اسلحه و لوازم آن را بازگشايي كند.
همان جا بود كه مل تصميم گرفت كلكسيون كوچكي كه از قبل داشت را گستردهتر كند.
بدترين اتفاق زندگي مل در سال 2012 رخ داد ، وقتي كه همسرش در يكي از برنامههاي ريليتي شو كانال ديسكاوري جان خود را از دست داد، در آن ماجرا تري روي صحنه بود كه دو گلولهي دودزا براي ساختن فضايي دودي روي صحنه شليك شد و يكي از آنها ناگهان با تري برخورد كرد و او در آن حادثه جان باخت.
مل ميگويد: « من نه تنها همسرم بلكه بهترين دوست خودم را از دست دادم . پس از اين حادثه تنها سرگرمي من اسلحهها بودند ، تمام وقت من صرف اسلحهها، تميز نگه داشتن آنها و كار كردن با آنها ميشد.»
كلكسيون مل شامل 900 مانكن با لباسهاي نظامي مختلف، 88 اتومبيل نظامي و سه هزار اسلحه ميشود، از شمشيرهاي سامورايي گرفته تا بازوكا كه تمام آنها سالم بوده و ميتوان به راحتي با آنها كار كرد.
اتاقهاي مختلفي در اين موزه وجود دارند كه هر اتاق متعلق به كشوري است كه از زمان جنگ جهاني اول تا به حال، با آمريكا جنگيده است، در هر اتاق اسلحههايي كه در اين جنگها استفاده شدهاند، نگهداري ميشوند، براي مثال اتاق جنگ نازيها شامل صليب شكستهي نازيها و مسلسلهاي مخصوص آن زمان ميشود.
در زمان جنگ جهاني دوم، نازيها قدرتمندترين مسلسلهاي دنيا را در اختيار داشتند، موزهي اسلحهي مل در هر سال در حدود 600 هزار دلار از فروش بليت بازديد برايش درآمد دارد.
او در حدود 30 سال است كه به جمعآوري اسلحه از سراسر دنيا مشغول است؛ اسلحههايي كه همگي داراي مجوز هستند و مل اجازه دارد تا از هر كدام از آنها استفاده كند. اين كلكسيون اكنون بيش از 10 ميليون دلار ارزش دارد.
مل 65 ساله دنياي خود را ساخته و در آن زندگي ميكند، دنيايي كه از بيرون بسيار خشن به نظر ميرسد اما مل با عشق و علاقه جمعآوري كرده است.
ميگويد:« تمام اتاقهاي خانه و حتي اطراف خانه به پيشرفتهترين دوربينها و سيستمهاي امنيتي مجهز است .
همچنين من هر چند ماه يك بار تمامي اين اسلحهها و حتي اتومبيلها و تانكها را راهاندازي كرده و با آنها كمي كار ميكنم تا از كار افتاده نشوند ،من نام و مدل تمامي آنها را به خوبي ميدانم و مطمئن هستم تعداد زيادي از اسلحههايي كه در كلكسيون من وجود دارد ، نمونهي ديگري در سراسر آمريكا ندارد.»
منبع:همشهري سرنخ