محمد مهديان را كه از نزدیک ميبينيم، به شخصيتي كه از یکی از کارمندان غول جستوجوی جهان در ذهنمان ساختهایم، شباهتی ندارد.
مهدیان، تمام روزهایش را كاملا ساده میگذراند. او هنوز هم مهمترین روزهای زندگیاش را زمانی میداند که معلمی میکرد.
کار اصلی این معلم قدیمی، سروکله زدن با الگوریتمهای مختلفی است که جستوجوها را بهبود میدهند و کاری میکنند که از خلال جستوجوها، هم ما منفعت ببریم، هم گوگل به پول برسد.
حکایت ساختن یک فرمول برد-برد برای مخاطب و شرکت را در این بخش از گفتوگو بخوانید.اوایل دههی 1370 بود كه محمد برای ادامهی تحصیل در رشتهی موردعلاقهاش یعنی «علوم کامپیوتر» اقدام کرد.
چون مشکلاتی در زمینهی ویزا وجود داشت، مجبور شد دوران فوقلیسانس را به «دانشگاه تورنتو» برود و بعد از پایان آن دوره، برای گذراندن «دکترا» به «امآیتی» رفت.
او دورهي پسادکترا را در مایکروسافت گذراند و تحصیلاتش که تمام شد، به یاهو رسید؛ شرکتی که در آن زمان برای خودش غول بزرگی بود. آن روزها هنوز گوگل به وجود نیامده بود و هنوز جستجوي اينترنتي اين قدر در زندگي مردم جا باز نكرده بود.
- همهي جستوجوهاي شما
محمد مهدیان در تمام سالهاي کاریاش یک شغل ثابت داشته؛ او محقق فضای وب بوده است. خودش دربارهی جزئیات این شغل میگوید: «ما همان کاری را میکنیم که یک استاد دانشگاه انجام میدهد.
تنها تدریس نداریم. تمرکز اصلی ما روی مسائل مختلف و پیدا کردن راهحل برای آنهاست.» او تا به حال در حوزههای مختلفی مانند اقتصاد وب و دادهکاوی فعالیت کرده است، ولی اینطور که خودش میگوید: «بیشتر کارم در حوزهی الگوریتم بوده است.
به زبان سادهتر، وقتی میخواهیم از نقطهی «الف» به نقطهی «ب» برسیم، نیازمند دانستن یک روش بهینه و درست هستیم که آن را الگوریتم به ما نشان میدهد.
الگوریتم به دنبال پیدا کردن روشي است تا هر کسی با هر کامپیوتری بتواند به جواب درست برسد.» حوزههاي مورد علاقهي او، به بحثهای اقتصادی جستوجو برمیگردد که در سالهای اخیر پرطرفدار شدهاند.
«همهی پولی که گوگل در میآورد، از تبلیغات است. میلیونها تبلیغ و آگهی از سراسر جهان به دست ما میرسد که موضوعاتشان کاملا با یکدیگر متفاوت هستند.
شما باید تلاش کنید تا تبلیغات درستي را که به جستوجوی افراد مرتبط هستند، به آنها نشان بدهید.
هر جستوجویی میلیونها نتیجه دارد و شما باید از بین حجم عظیم آگهیها، آنهایی را که نشان دادنشان منطقیتر است، بیرون بکشید.
ما به نتیجهی جستوجو کاری نداریم، ولی تبلیغات گوگلی و شیوهی نمایش دادن آن را سروسامان میدهیم.»
نشان دادن تبلیغات در نگاه اول ممکن است ساده به نظر برسد. براي نمونه کسی که دنبال دانستن نرخ ارز است، دنبال صرافی میگردد یا شخصی که دنبال اطلاعات دربارهي لباس خاصی است، احتمالا به حوزهی مد و پوشاک علاقه داشته باشد.
ماجرا از جایی پیچیده میشود که بدانید جستوجوها لزوما یک حالت ثابت ندارند. خیلی از جستوجوهای گوگل، جملات نسبتا مفصلی هستند که فهمیدنشان کار سادهای نیست.
«یکی از کارهای اصلی ما که با عنوان «داده کاوی» یا «Data Mining» از آن یاد میشود، مربوط به درک زبان طبیعی انسانهاست.
یعنی باید بفهمیم که هر شخص از نوشتن جملههايش چه منظوری دارد و هدفش دست پیدا کردن به چه موضوعاتی است. بهینه کردن جستوجو یکی دیگر از کارهای ماست که در نهایت شباهت زیادی به همان بحثهای تبلیغاتی دارد.
با این تفاوت که در اینجا به جای چند میلیون صفحه، با چندین میلیارد نتیجه روبهرو هستید. این بار بحث پول در میان نیست، ولی باید ارتباط بین درخواست کاربر و نتیجه را به درستی تعیین کنید، چون حیات شرکت شما به درست بودن نتیجهی جستوجوهایتان وابسته است.»
- معلمی کردن مرا محقق کرد
او یکي از محققان موسسهي گوگل است، اما کارش را به معلمی تشبیه میکند، شاید چون خودش زمانی که در دانشگاه بوده، اینکار را تجربه کرده و به فوت و فنهایش واقف است.
«آن روزها به دانشآموزان سالهای قبل از خودم و کسانی که میخواستند در المپیاد شرکت کنند، آموزش میدادم. برای اینکه در کلاس آماده باشم، خودم بیشتر مطالعه میکردم و یاد میگرفتم. معلمی کردن خیلی مهم است.
برای اینکه یاد بگیرید، یاددادن خیلی مهم و مؤثر است. اگر بتوانید چیزی را به کسی یاد بدهید، آن زمان است که میتوانید مطمئن شوید چیزی را یاد گرفتهاید.
همان درس دادنها باعث شد که من بتوانم همه چیز را راحتتر یاد بگیرم. کار تحقیقاتیاي که الان مشغولش هستیم هم، اصول ثابتی دارد. ما همزمان نقش شاگرد و معلم را ایفا میکنیم. یعنی سوالات خوبی میپرسیم و برای این سوالات خوب و دغدغههای جدی، دنبال جوابهای درست میگردیم.»
او سالها پیش از ایران رفته است، ولی هنوز ارتباطش را با مؤسسههای علمی کشور حفظ کرده و هر کاری که بتواند، برای ارتقاي سطح علمی کشور انجام میدهد.
خودش دربارهی پیشرفتهایی که در این سالها رخ داده، میگوید: «ایران در حوزهي علمی خیلی پیشرفت کرده است. بچههای دانشگاه نسبت به گذشته دربارهي همه چیز خیلی مطلعتر هستند.
اما جنبهی منفی کارشان این است که خیلی زود به فکر رفتن از ایران میافتند. به نظرم درس خواندن در خارج از ایران بد نیست، اما اینکه از سالها قبل به فکر خارج باشی، اشتباه است.
اگر هدفتان تنها رفتن به خارج باشد، از خود دورهی لیسانس لذتی نمیبرید. در دورهی ما، بچهها از چند ماه قبل برای رفتن به دانشگاههای دیگر اقدام کردند، ولی الان از سالها قبل، شاید حتی از زمان دبیرستان به فکر تحصیل در خارج از کشور هستند.به نظرم این الگوی رفتاری خوبی نیست.»
منبع:همشهريدانستنيها