تحقيقات در اين پرونده از 12اسفند سال گذشته شروع شد. آن روز خانواده مردي 42ساله به دادسراي جنايي تهران رفتند و خبر از ناپديد شدن او دادند. در اين ميان برادر وي به قاضي سيفي گفت: ساعتي قبل به موبايل برادرم زنگ زدم و درحال صحبت با هم بوديم. او پشت فرمان خودروي اپتيماي خود در حال بازگشت به خانهاش در غرب تهران بود. اين آخرين مكالمه ما بود چون پس از آن برادرم به طرز مرموزي ناپديد شد و همين باعث نگراني من و همسر و فرزندان برادرم شده است.
بهدنبال اين ماجرا، جستوجوي كارآگاهان با دستور قاضي جنايي براي پيدا كردن مرد ناپديد شده شروع شد. بررسيها از اين حكايت داشت كه پس از ناپديد شدن مهندس جوان حدود 2ميليون تومان از حساب وي برداشت شده است. آنطور كه مشخص بود زني با كارت عابربانك وي از يك طلافروشي در پايتخت خريد كرده بود. كارآگاهان با انجام اقدامات اطلاعاتي اين زن را دستگير كردند كه او مدعي شد پسر موردعلاقهاش به نام اكبر اين كارت را دراختيارش قرار داده تا براي شب عيد خريد كند.
در مرحله بعد اكبر دستگير شد و در بازجوييها راز قتل مهندس را فاش كرد. او در بازجوييهاي نخست مدعي شد كه مهندس را ميشناخته و بهخاطر سرقت اموالش دست به قتل او زده است. او مدعي شد كه پس از قتل جسد مقتول را داخل صندوق عقب اپتيماي او گذاشته و در خياباني در غرب پايتخت رها كرده است.
پس از اعتراف وي خودرو و جسد قرباني كه 8روز از مرگش ميگذشت كشف شد. درحاليكه بررسيها در اين خصوص ادامه داشت شكايت مشابهي در اين خصوص پيش روي تيم تحقيق قرار گرفت. آنطور كه مشخص بود اين قاتل 30ساله چند روز پيش از قتل مهندس جوان، به همراه جوان ديگري راننده يك خودروي سوزوكي را شناسايي كرده و با ربودن وي قصد سرقت خودرو و اموالش را داشته اما راننده توانسته بود از دست متهم و همدستش فرار كند.
همين كافي بود تا متهم بارديگر مورد بازجويي قرار بگيرد. اين بار پسرجوان حقايق را بازگو كرد و مدعي شد كه اصلا مهندس جوان را نميشناخته و اين شگردش براي سرقت بوده است.وي گفت: با يكي از دوستانم نقشه سرقت از راننده خودروهاي مدل بالا را كشيديم. پيش از مقتول قصد سرقت از راننده سوزوكي را داشتيم اما نشد. وي ادامه داد: 3روز قبل از جنايت، مهندس جوان را مقابل مدرسه دخترش ديديم. بهنظر ميرسيد پولدار باشد و به همين دليل به تعقيبش پرداختيم.
با شناسايي خانه وي شب حادثه همراه همدستم بارديگر با موتور او را تعقيب كرديم و زماني كه آقاي مهندس ريموت را زد و وارد پاركينگ شد بهدنبال او وارد ساختمان شديم. زماني كه مهندس درحال پارك ماشينش بود در را بازكرديم و داخل خودروي وي نشستيم و با چاقو تهديدش كرديم تا كارتهاي عابربانك و رمزش را در اختيارمان قرار دهد.
پس از آن همدستم دست و پايش را بست تا قرص سيانوري كه از قبل تهيه كرده بوديم را به او بدهيم. او التماس ميكرد كه همسر و فرزندانش منتظرش هستند و ما هم به او اطمينان داديم كه يك ساعت بعد از خوردن قرص بههوش ميآيد و پيش آنها ميرود. وي ادامه داد: وقتي قرص را به او خورانديم، مهندس را با دست و پاي بسته داخل صندوق عقب گذاشتيم و ماشينش را كنار خيابان رها كرديم.
به گزارش همشهري، پس از اعترافات وي، همدستش دستگير شد و پس از تكميل تحقيقات، قاضي جنايي براي عامل جنايت به اتهام مباشرت در قتل عمد و براي همدست وي به اتهام معاونت در قتل كيفرخواست صادر كرده و پرونده را به دادگاه كيفري فرستاد تا متهمان ارديبهشت96 پاي ميز محاكمه بروند.