تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۹:۵۴

حامد فوقانی: آرامشی که میادین و گذرهای اصلی شهر تهران در شب عید امسال نسبت به سال‌های گذشته دارند، قابل مقایسه نیست؛ آرامشی که با حضور هزاران نیرو برقرار شده است.

اگر اين روزها سري به ميدان‌هاي تجريش و چهارراه وليعصر بزنيد حتما تأييد خواهيد كرد كه اوضاع با پارسال بسيار متفاوت است. اين تفاوت به حضور كمرنگ‌تر دستفروشان و بساط‌گستران برمي‌گردد. البته هنوز برخي از دستفروشان با مقاومت‌هاي بسيار، بساط خود را درست جلوي مغازه‌هايي كه چشم اميدشان به فروش شب عيد بوده، پهن كرده‌اند. برخي از آنها هم از حضور در مكان‌هايي كه شهرداري براي ساماندهي دستفروشان مشخص كرده، امتناع كرده و گروهي به يك‌نقطه ديگر شهر مي‌روند. گزارش ميداني همشهري از چند گلوگاه و ميدان اصلي پايتخت بازگوكننده حقايقي در اين زمينه است.

  • پلان نخست؛ تجريش

سرپل تجريش مطابق شب عيد سال‌هاي گذشته پر است از شهرونداني كه براي خريد مايحتاج خود، حضور دارند. درست در آخرين سنگفرش‌هاي پياده‌رو خيابان وليعصر چند دستفروش بساط كرده‌اند كه چهره اغلب‌شان آشناست؛ يكي از آنها معلوليست كه سرجاي هميشگي‌اش، روميزي مي‌فروشد.

آن‌طرف‌تر هم خانمي حضور دارد كه مثل هميشه، با كودكش و كالسكه و يك‌بغل دسته گل، گل‌فروشي مي‌كند. از سرپل كه به سمت امامزاده صالح(ع) مي‌رويم آنچه مي‌بينيم با انتظارات فرق دارد. تنها يك‌دستفروش كه مخفيانه ترقه مي‌فروشد. نزديك درب ورودي بازار تجريش هم چند دستفروش فرياد سبزي‌پاك كرده سر مي‌دهند.

در پياده‌رو خيابان شهرداري نيز هرچند قدم يك‌سرباز نيروي انتظامي و يك‌مامور شهربان حضور دارند. مرتضي.م، از عوامل نيروي انتظامي، ميزان ساعت كاري را كه در اينجا پست مي‌دهند را جويا مي‌شويم؛ «از 10صبح تا 10شب، يك‌كله شيفت مي‌دهيم.» در كنار وي، يكي از معبربانان حضور دارد. او وقتي گفت‌وگوي ما را مي‌شنود، مي‌گويد: «بساط‌گستران تجريش بيشتر از اهالي آبك در نزديكي گلابدره بوده و هستند.» كمي آنطرف‌تر مأمور نيروي انتظامي و معبربان مي‌گويند با وجود يك‌بازار موقت دستفروشي برخي از دستفروشان دسته جمعي، به ميدان ديگري از تهران مثل ميدان ونك رفته‌اند.

  • پلان دوم؛‌ ونك

همانطور كه يكي از معبربانان در تجريش گفته بود، در ميدان ونك تعدادي بساط‌گستر ديده مي‌شود. آنها البته در همه جاي ميدان پراكنده نشده‌اند. كمي از خيابان ونك و نخستين مركز خريد كه بالاتر مي‌رويم چند دستفروش ديده مي‌شوند؛ آنها در فاصله كمي از هم عطر، روسري و لباس راحتي مي‌فروشند. هرچه به تقاطع خيابان كار و تجارت نزديك‌تر مي‌شويم تعداد آنها بيشتر مي‌شود. دو پژو 206هم در صندوق عقب خود عروسك و ساعت مچي مي‌فروشند.

با يكي دوتا از دستفروشان وارد گفت‌وگو مي‌شويم. لهجه‌اي ناآشنا دارند. يكي‌شان مي‌گويد: «زماني از مرز جنس قاچاق براي شهرمان در شرق كشور مي‌آورديم و وضع‌مان نسبتا خوب بود اما تنها راه درآمدي‌مان را بستند و به‌خاطر خشكسالي، كشاورزي هم نمي‌شد كرد تنها راهي كه به ذهن‌مان رسيد اين بود كه با برادرم، داماد خانواده و دوتا از دوستانش بياييم تهران براي دستفروشي. »

  • پلان سوم، هفتم‌تير

در ضلع جنوبي ميدان هفت‌تير و نزديك مانتو فروش‌ها بازار دستفروشان حسابي داغ است. اغلب لباس مي‌فروشند. هوا رو به تاريكي كه مي‌رود تعدادشان بيشتر مي‌شود. معبرباناني هم حضور دارند اما آنقدر تعداد دستفروشان زياد است كه مسلما كاري از آنها برنمي‌آيد. يكي از معبربانان به خبرنگار همشهري مي‌گويد: «چقدر جان خودمان را به خطر بيندازيم تا جلوي دستفروشان را بگيريم؟ شهرداري براي ساماندهي آنها، جاهايي را آماده كرده است اما حاضر نيستند به آنجا بروند.»

  • پلان چهارم؛ هفت‌حوض

ضلع جنوبي ميدان نبوت (هفت حوض) و اطراف خيابان آيت هميشه پاتوق دستفروشان بوده است. حالا هم كه شب عيد‌شده آنها حضور پررنگي در اين بخش از شهر تهران دارند. در اجناس‌شان همه‌‌چيز پيدا مي‌شود حتي خوراكي. در ضلع شرقي خيابان آيت يك خانم كه لوازم آرايشي مي‌فروشد مي‌رويم. وقتي مي‌فهمد خبرنگاريم پاسخمان را نمي‌دهد اما پس از اصرار كه اسمي از او نخواهيم آورد، با حالت عصباني مي‌گويد:

«چند روز ديگر مي‌آيند اينجا و به‌خاطر گزارش شما بساط‌مان را جمع مي‌كنند. اگر بساط دستفروشي‌ام را جمع كنند ديگر هيچ منبع درآمدي براي خريد داروهاي شوهر عليلم ندارم. برويد بنويسيد كسي كمكي به من نكرد كه هيچ، عده‌اي ناشناس اجناسم را در چهارراه وليعصر هم از بين بردند. گفتند اگر روزي 200هزار تومان ندهي ديگر نمي‌گذاريم بساط كني.

من هم نداشتم بدهم. زدند هرچه جنس بود را شكستند.. آنها يك‌باند بودند براي خودشان. از هركس نسبت به جا، 150تا 450هزار تومان باج مي‌گرفتند. مجبور شدم بيام نارمك. .» وقتي اينها را مي‌گويد ياد جمله چيذري، مديرعامل شركت شهربان شهر تهران مي‌افتم كه گفته بود: «افرادي هستند با استفاده از برق‌دزدي يا خودروهاي بدون پلاك اقدام به دستفروشي مي‌كنند كه تبديل به يك مافياي دستفروشي در تهران شده‌اند.»

  • پلان پنجم؛ امامزاده حسن

براي بازديد از بازارچه ساماندهي دستفروشان توسط شهرداري تهران به محدوده امامزاده‌حسن رفتيم. اينجا اوضاع براي حضور در بازارچه طرح ساماندهي با ديگر جاهاي شهر متفاوت بود. دستفروشان نيازمند و آبرومند بدون هيچ جنجالي براي ثبت‌نام در طرح ساماندهي با مداركي كه در دست داشتند صف كشيده و مشتاقانه چشم انتظار ثبت نام بودند. اما عده‌اي ديگر شرايط ديگري داشتند. به‌نظر از باندهاي دستفروش و به‌اصطلاح جزو باند خيابان‌فروش‌ها بودند. با حالي آشفته و به انحاي مختلف سعي مي‌كردند دستفروشان ديگر را از ثبت‌نام منصرف كنند.

جوسازي مي‌كردند. با يكي از دستفروشان نيازمند هم‌صحبت شديم و علت آشفتگي اراذل خيابان‌فروش و دستفروشان حرفه‌اي را پرسيديم. او در پاسخ گفت: « خب معلوم است ديگر. افرادي كه پياده‌روهاي محله امامزاده حسن را به ما اجاره مي‌دادند روزي نزديك به ٢٠ ميليون تومان درآمد داشتند. دستفروشان حرفه‌اي هم در ماه‌هاي عادي سال روزي نزديك به ٧٠٠ هزار تومان در مي‌آورند و به ما هم اجازه نمي‌دهند بساط كنيم. حالا شهرداري با طرح ساماندهي، جلوي گردن كلفتي اينها را گرفته. طبيعي است كه جار و جنجال كنند.»

برچسب‌ها