گويي زمان در برابر صداي تو از حركت بازمانده است و فاصلهها رخت بربستهاند كه همچنان از پس قرنها، از پس فرسنگها ميشود صداي تو را از فراز منبر كوفه شنيد، ميشود نامههايت را خواند، ميشود حضورت را حس كرد.
تو بلندتر از زمان و فراتر از فاصلهها گام برميداري كه هم در جايجاي جغرافياي فرهنگ عامهي مردم سرزمينم حضور داري و هم دل هنرمندان را در طول قرنها ربودهاي. بهقول سلمان هراتي «زمين اگر برابر كهكشان تكرار شود/ حجم حقيري است/ كه گنجايش بلنداي تو را نخواهد داشت/ قلمرو نگاه تو دورتر از پيداست...»1
بلندي نام تو از بلنداي جايگاهت خبر ميدهد؛ نامي كه همهجاي دنيا با معنويت گره خورده است و هرجا كسي عاشق خدا ميشود، تو را بر فراز اين راه مييابد و صداي مناجات تو را ميشنود كه عاشقانه با خدايت راز و نياز ميكني.
تو كه به دعا لب باز ميكني، جهان گوش ميشود براي شنيدن و لذت بردن:
«خدايا،
با كليد مهربانيات
دروازههاي صبح را
به روي ما باز كن.»2
تو بيش از هرچيز ميخواهي با خدا سخن بگويي و صدايش بزني و اين از كسي كه در خانهي خدا چشم به جهان گشوده و شش دهه بعد، در خانهي خدا آمادهي چشم بستن بر جهان شده، شگفت نيست.
تنها تو ميتواني محكم و مطمئن به دنيا بگويي كه برو، نميتواني مرا بفريبي. چون تو فراتر از اين جهان به حقيقت چشم دوختهاي و خدا را نه به طمع بهشت يا از ترس دوزخ، بلكه براي خودش دوست داري و ميپرستي.
صدايت چنان رسا از تاريخ ميگذرد كه قرنها بعد شاعري شيفته كتابي در وصف تو و مناجات تو مينويسد. تو را خطاب ميكند كه:
« ای که در نمازم
هماره زندهای!
عمرم را چون بُخُوری
برای تو میسوزانم
تا هر روزی که از عمر من کم میشود
زندگی
به اندازهي روزگاران
در تو دوام یابد.»3
او بهقول خودش طعم محبت خدا را چشيده و چون تو شيفتهي خداست و بهخاطر همين عاشق تو هم شده و خودش دربارهي اينكه چرا عاشق تو شده اينطور ميگويد:
« عشق تو مایهي بزرگی است
عشقت، مرا بالا میبرد
بالاتر از صدا
و از پرتگاهها
به جایی میبردم
که مرگ نمیتواند به آنجا برسد»4
1. سطرهايي از شعر «صبح انعكاس لبخند توست»، سلمان هراتي
2. عبارتي از دعاي صباح حضرت علي(ع)
3 و 4. دو بند از كتاب مناجات علي(ع)، سرودهي شربل بعيني، شاعر معاصر لبناني