در هزارهسوم وسط تكنولوژيبازيهاي امروزي هم عدهاي همچنان در دل كوهها و بيابانها دنبال گنج ميگردند و بعضيهايشان هم حسابي موفق ميشوند.
به گزارش مهر، «مهدي غريبزاده» يا آقاي «عقيق» يك دانشجوي ساده شيرازي بود كه رؤياهاي بزرگي داشت و افسانههاي نقشه گنج را باور كرده بود و براي پيدا كردن سنگ عقيق به دل بيابانها زد تا نهايتا توانست براي خودش معدني پيدا كند كه از طريق آن هم كارآفريني كند و هم توليدكننده و تاجر شناختهشدهاي در حرفه سنگهاي قيمتي شود. او در استفاده از سنگهاي قيمتي پا را فراتر از بقيه گذاشت و علاوه بر زيورآلات، لوازم عجيب و غريبي با آنها توليد كرد.
- خداحافظ دانشگاه
مهدي غريبزاده متولد مهرماه سال ۱۳۶۱ در شهر «نيريز» استان فارس است. با اينكه دلش ميخواست در دانشگاه رشته پزشكي بخواند، به اصرار خانوادهاش رشته رياضي خواند و در دانشگاه وارد رشته مهندسي معدن شد. وقتي دانشجويترم۷ بود در جستوجو براي كشف يك معدن سربه بيابان گذاشت؛ «وقتي در يك منطقه بهدنبال كشف معدن هستيد، ابتدا بايد آن منطقه را براساس دادههايتان كاوش كنيد؛ بهعنوان مثال عكسهاي ماهوارهاي را با دقت مطالعه كنيد. با دقت در رنگها ميتوان فهميد در هرجايي ممكن است چه نوع ماده معدنياي وجود داشته باشد؛ براي مثال يك جاهايي روشن است كه پيشبيني ميشود معدن سنگهاي ساختماني باشد يا تيره كه ممكن است معدن فلزات باشد. من هم با همين شناخت در تابستاني كه قرار بود بعد از آن وارد ترم هفتم شوم؛ دوماه و نيم را در كوهها دنبال معدن بودم. صبحها ساعت ۴ راه ميافتادم و تا ۴ عصر با يك كولهپشتي و يك بطري آب معدني در حال تحقيق بودم و در نهايت با بررسي پوشش گياهي منطقه و سنگهاي كف رودخانه به يقين رسيدم كه منطقهاي كه در آن تحقيق ميكردم معدن سنگ مرمريت است.»
- جويندگان گنج
حالا بايد دنبال راهي ميگشت كه از معدني كه كشف كرده بود، بهرهبرداري كند. بهرهبردارياي كه نياز به هزينه زيادي داشت؛ «معدن خيلي هزينه دارد. ابتدا بايد آن را ثبت ميكردم. از طرفي خانواده من اصلا به شغل آزاد اعتقاد نداشت و فقط به شغل دولتي معتقد بود. زماني كه دانشجو بودم در مجله معدن نوشته بود اگر كسي دانشجو يا فارغالتحصيل معدن و يا زمينشناسي باشد و بخواهد فعاليت معدني كند، صندوق حمايت از فارغالتحصيلها پول بلاعوض به او ميدهد. من هم رفتم و پيگير شدم كه اداره صنايع و معادن گفت اين بخشنامه وجود دارد اما تاكنون كسي از اين بخشنامه استفاده نكردهاست. آنموقع هم آنجا را رنگ ميكردند و بايگانيشان به نمازخانه منتقل شده بود. به من گفتند خودت برو و بخشنامه را پيدا كن. من هم رفتم و بعد از ۴ ساعت پيدا كردم. در نهايت با يك تعهد محضري كه پول را فقط خرج كار معدن كنم 12ميليون و ۵۰۰ هزارتومان كمك بلاعوض گرفتم. با اين ۱۲ميليون تومان شروع به اكتشاف و جادهسازي براي دسترسي به معدن كردم. پولم تمام شد اما جاده تمام نشد. بايد پول تهيه ميكردم. مجبور شدم بروم بانك و دستهچك بگيرم. حسابم ۹۰ هزارتومان بيشتر نداشت. اما براي خريد يك بولدوزر ۴۸ ميليون تومان چك 6 ماهه كشيدم. 6ماه تمام شد و من معدن را به نتيجه رسانده بودم. اما بايد پول ميرسيد كه نرسيد و در نهايت مجبور شدم معدنم را ۱۴۰ ميليون تومان بفروشم. خريدار ۷۰ ميليون را نقد پرداخت كرد و باقي را چك داد كه برگشت خورد و هنوز كه هنوز است پاس نشدهاست. حالا اين معدن امروز ۸ ميليارد تومان قيمت دارد. من با همان ۷۰ميليون تومان تمام چكهايم را پاس كردم و صفر شدم و آخر من ماندم و يك چك برگشتي ۷۰ ميليوني!»
- ايدهاي به قيمت گنج
بايد براي زندگياش فكر كارتازهاي ميكرد؛ «راستش به اين فكر ميكردم كه يك كارخانه توليد خيارشور سريع راه بيندازم. تا اينكه از يكي از دوستانم در كانادا باتوجه به رشتهاي كه خوانده بودم كمك خواستم. او مرا به سمت سنگهاي نيمهقيمتي هدايت كرد و گفت بازار خوبي دارد. اين شد كه تصميم گرفتم در اين زمينه فعاليت كنم. فهميدم با فرآوري عقيق ميتوانم درآمد خوبي كسب كنم. آمدم تهران و ۶۰۰ كيلو سنگ عقيق به قيمت ۷۰۰هزارتومان خريدم. ايدهام اين بود با عقيق دكمه لباس بزنم. يك خانه اجاره كردم و يك دستگاه خريدم و ۴ماه تمام در خانه صبح تا شب دكمه توليد ميكردم. طوري مشغول بودم كه پدر و مادرم فكر ميكردند معتاد شدهام. به هيچكس هم از ايدهام چيزي نميگفتم چون نميخواستم توي ذوقم بزنند. بعد از ۴ماه با حدود ۴۰۰ دكمه با نقشهاي مختلف به تهران آمدم و به هرچه توليدي مهم بود رفتم. اما هيچكس از من قبول نكرد تا اينكه يك شركت تركيهاي در تهران از دكمهها خوشش آمد و طرحش را برايم فرستاد و يك سفارش ۳ هزارتايي دكمه براي پالتوهايش داد و در نهايت كار آغاز شد و قرار شد دكمهها براي اين شركت انحصاري باشد.»
به همين ترتيب نخستين كارگاه رسمي آقايغريبزاده شكل گرفت تا قدمهاي اول را براي تبديل شدن به آقاي «عقيق» كشور بردارد؛ «چند نفر را استخدام كردم و كار شكل گرفت. بعد از يك مدت گفتم من سنگ را ميخرم و مدام نياز به مواداوليه دارم. دوباره به اين فكر افتادم كه معدن عقيق پيدا كنم. يك پروسه ۴ ماهه را مطالعه و تحقيق كردم و در نهايت معدني را در نيريز پيدا كردم و حالا از آن زمان تا الان در حال استفاده و توليد هستيم. كار هماكنون به جايي رسيده كه محصولاتمان را در دو هتل در عمان و يك هتل در تورنتو كانادا عرضه كردهايم و از امسال در تركيه از طريق واسطه فروش خواهيم داشت. قرار است هداياي برخي بانكها و مراكز به مهمان خارجي را نيز تأمين كنيم كه اتفاق بسيار خوبي است.»
هركسي ميتواند از جايش بلند شود و معدن كشف كند؟ آقاي غريبزاده حرفمان را تأييد ميكند و ميگويد: «هر شخصيت حقيقي و هر شركت حقوقياي ميتواند معدني را كشف و به اسم خود ثبت كند. امروزه باتوجه به عكسهاي ماهوارهاي و علم ژئوفيزيك، اكتشاف معدن بسيار راحتتر شدهاست. اما اين قصه در ايران خيلي فعال نيست.»