تركيب زيادهخواهي آدمي با محدوديتِ امكاناتِ طبيعت به نزاع و كشمكش دائمي آدميان با يكديگر منجر ميشود. بهقول هابز، در اين حالت انسان گرگ انسان و زندگي در انزوا، نكبتبار، ددمنشانه و كوتاه خواهد شد. چاره كار گذشتنِ افراد از بخشي از خواستهها، اميال و منافعشان براي افزايش سرجمع كلي سود و رفاه و در نتيجه زندگي بهتر آنها در جامعه است.
درك اين نكته و پذيرش و پايبندي به اين قرارداد ضمني به خروج جامعه از حالت نزاع دائمي و ورود آن به حالت صلح ميانجامد. من از پارهاي از خواستهها، اميال و منافعم چشم ميپوشم اگر و فقط اگر ديگران نيز چنين كنند. اگر همگان به اين قرارداد ضمني پايبند بمانند سرانجام سود بيشتري عايد تكتك افراد جامعه خواهد شد.
اين نكته در دستهبندي سودها و تقسيم آنها به آني و مانا نيز صادق است. ما در زندگي شخصي خود بر پايه اصل انتخاب عقلاني از پارهاي از اميال آني خود چشم ميپوشيم تا به اميال مانا دست يابيم؛ مثلا در ايام امتحانات درس خواندن را به پارك رفتن و كافهنشيني ترجيح ميدهيم. ما در زندگي اجتماعي نيز آماده انجام اين معامله هستيم و حاضريم از پارهاي از منافع آني خود چشم بپوشيم تا به منافع مانا دست يابيم. البته، يك تفاوت مهم ميان الگوي رفتار فردي و اجتماعي ما وجود دارد.
ما در زندگي اجتماعي فقط به شرطي حاضر به گذشتن از منافع آني خود هستيم كه مطمئن باشيم ديگران نيز چنين خواهند كرد. اگر گمان كنيم پارهاي از افراد به اين قرارداد ضمني نانوشته پايبند نخواهند بود و از پايبندي ما به آن سوءاستفاده خواهند كرد و از ما سواري مجاني خواهند گرفت، ديگر زير بار پذيرش چنين قراردادي نخواهيم رفت.
علت ثبتنام 97درصدي مردم براي دريافت يارانه نقدي همين عدماطمينانشان به پايبندي ديگران به اين قرارداد ضمني بود. از اين منظر ميتوان متقاضيان دريافت يارانه نقدي را به 3گروه تقسيم كرد: 1.گروهي كه از ارضاي نيازهاي اساسي خود مانند خوراك و پوشاك ناتوان و از اينرو خواهان دريافت يارانه نقدي بودند؛ 2.گروهي كه از ارضاي نيازهاي اساسي خود ناتوان نبودند اما از درك اين نكته ناتوان بودند كه ميتوان راهكاري انديشيد كه با عدمدريافت يارانه نقدي سود كلي بيشتري عايد تكتك افراد جامعه، ازجمله خودِ آنها شود؛ و 3.گروهي كه در درك هر دو نكته 2 بند پيش توانا بودند.
ثبتنام دو گروه نخست براي دريافت يارانه نقدي قابل فهم است اما گروه سوم چرا با وجود درك نكته مذكور در بند دوم كماكان خواهان دريافت يارانه شد؟ عدماطمينان از پايبندي ديگران به قرارداد ضمني! اگر افراد گروه سوم از انصراف ديگران مطمئن بودند خود نيز با خرسندي چنان ميكردند: بنابراين، آنچه در عمل رخ داد گوياي يك عدماطمينان قوي نسبت به پايبندي ديگران به قرارداد ضمني براي افزايش خير جمعي بود. اين عدماعتماد جامعه را به «وضع نخستين» يعني همان حالت پيش از قرارداد بازميگرداند.
نتيجه تشويق جامعه به عدمچشمپوشي از خير جزئي چيست؟ خواستههاي نامحدود آدمي و توان محدود طبيعت به كشمكش دائمي افراد با هم منجر خواهد شد. انسان آموزشنديده همچون حيوان فقط به سود آني خود ميانديشد و رفاه او چيزي بيش از رفاه حيوانات نخواهد بود. جامعه ما بسيار نيازمند آموزش است؛ آموزش اينكه افزايش خير كلي و رفاه مستلزم چشمپوشي از پارهاي از سودهاي آني است؛ آموزش اين نكته كه خروج از حالت جنگل و سر و سامان دادن به اوضاع جامعه در گرو پذيرش و پايبندي به پارهاي از قراردادهاي اجتماعي است. اينكه من از پارهاي از سودهاي آني خود ميگذرم اگر تو نيز چنين كني و نتيجه سود ماناي هر دوي ما را رقم خواهد زد.
اين پيششرط نرمافزاري ضروري توسعه در ايران است. كارخانه و ماشينآلات را ميتوان خريد اما پيش و بيش از آن بايد با آموزش، اين مشكل نرمافزاري را در جامعه حل كرد. ما به خروجي يك جامعه توسعهيافته غبطه ميخوريم اما تلاش تكتك افراد آن جامعه، نظم پايدار در آن، پايبندي افراد به قراردادهاي ضمني، گذشتن از منافع آني براي دستيابي به منافع مانا، اعتماد افراد به يكديگر و سرمايههاي اجتماعي آن جامعه را نمينگريم.
جامعهاي كه بتوان افرادش را با يك سود آني فريفت تا ابد در حسرت توسعه و رفاه باقي خواهد ماند. باشد كه در سايه آموزش همگاني، التفات مردم به پيشفرضهاي نرمافزاري توسعه آنچنان فراگير شود كه ديگر كسي سوداي فريفتن آنها را با سودهاي آني و گذراي شان در سر نپروراند و از اين نمد، كلاهي برايشان نسازد.
- نويسنده، مترجم و مدرس فلسفه