تاریخ انتشار: ۳۰ فروردین ۱۳۹۶ - ۲۰:۱۹

همشهری‌آنلاین: هفتاد و چهارمین شماره فصلنامه موسیقایی ماهور همانند گذشته با مقالاتی پربار و متنوع بر پیشخوان مطبوعات و کتابفروشی‌ها نشست.

به گزارش همشهری‌آنلاین نخستين مقاله‏ اين شماره مطلبي است درباره‏ رساله‏ موسيقيِ معروفِ درويش‏علي چنگي که تا کنون چاپ نشده و به حالت نسخه‏ خطي باقي مانده است، نوشته‏ ژِرانسکا‏ـ کُمينِک، که قبلاً از او مقاله‏‌اي درباره‏ موسيقي ترکمني در شماره‏ 49 فصلنامه به چاپ رسید.

مؤلف در اين مقاله تنها به بخش کوچکي از اين رساله‏ نسبتاً حجيم پرداخته و بر داستان‏ها و حکاياتي که پيرامون سازِ چنگ در آن آمده، و برخي از آنها با روايت‏‌هاي مشهورشان در منابع ديگر تفاوت‏هايي دارند، متمرکز شده است و نشان مي‏دهد که اين ساز در زمانِ مؤلفِ رساله، قرن دهم هجري، هنوز ساز مهمي به شمار مي‏آمده است. او همچنين بر اين نکته تأکيد مي‏‏‌کند که کمبود اطلاعات فني و علمي در اين رساله نه معلول ناآگاهي مؤلف آن ــ که درواقع از استادان برجسته‏ موسيقيِ زمانِ خود بوده ــ بلکه نشانگر نوعي نگاهِ شاعرانه‏ـ اسطوره‏‌شناختي به جهان بوده که به‏‌خصوص در زمان مؤلف رواج داشته است.

در مقاله‏ بعدي، آرش محافظ تاريخچه‏ مُدها و مفاهيمي که با اصطلاحاتِ «راست» و «پنجگاه» در تاريخ موسيقيِ ما مشخص شده‏‌اند را به‏‌ تفصيل ارائه مي‏‌دهد و به مطالعه‏ نسبت‏‌هاي خويشاونديِ همه‏ آنها با يکديگر مي‏‌پردازد. مؤلفْ اين خويشاوندي‏‌ها را هم در محور زمان ــ گذشته و اکنون ــ بررسي مي‏‌کند و هم در محور مکان ــ فرهنگ‏‌هاي موسيقاييِ ايراني و عثماني و عربي ــ و معتقد است که مي‏‌بايست از ظرفيت‏‌هاي اين مقام در همه‏ شکل‏‌هاي آن، مبتني بر نسبت‏‌هاي خويشاونديِ کشف‏‌ شده، چه در شکل‏ قاجاري و چه در شکل‏‌هاي پيشاقاجاريِ آن براي خلاقيتِ موسيقاييِ امروز استفاده کرد.

مقاله‏ بابک خضرائي به مسئله‏ فرم و گونه (ژانر) مي‏‌پردازد و با تعريفي نظام‏‌مند از مفهوم فرم و ارائه‏ نمونه‏‌هاي مشخص در شعر و خطاطي و حتي هندسه از فرم، به تعميم اين مفهوم در موسيقي مي‏‌پردازد و وجود فرم مشخص و از پيش‏‌تعيين‏‌شده در موسيقي ايراني را به بحث مي‏‌گذارد.

مؤلف، ضمن اينکه به اين نتيجه مي‏‌رسد که هيچ‏‌يک از انواع موسيقي ايراني ــ چهارمضراب، تصنيف، پيش‏درآمد و رِنگ ــ فرم محسوب نمي‏‌شوند و بايد آنها را «گونه» به حساب آورد، تعاريف خود را از آنها در انتهاي مقاله ارائه مي‏‌دهد.

نيره خادمي، در مقاله‏ «نقش ارتباطات غيرکلامي در اجراي موسيقي ايراني»، به بررسي حرکات و ژست‏‌هاي نوازندگان و خوانندگان موسيقي ايراني در هنگام اجراي صحنه‏‌اي مي‏‌پردازد و، با مطالعه‏ ويدئوهاي کنسرت‏‌هاي هشت موسيقي‌دان ايراني و بر مبناي نظريه‏‌هاي مربوط به ارتباطاتِ غيرکلامي، به تحليلِ حرکاتِ بدنيِ اين موسيقيدانان هنگام اجراي موسيقي بر روي صحنه مي‏‌پردازد.

اصطلاحاتِ «ملي» و «موسيقي ملي» و پيشينه‏ استفاده از آنها در موسيقي معاصر ايران موضوع مقاله‏ بعدي است به‏ قلمِ مسعود خمسه‏ پور. مؤلف در اين مقاله به بررسي پاره‏‌اي مستندات تاريخي که بازتاب‏ دهنده‏ نگرش گذشتگان و نيز موسيقيدانان امروز به اين مفاهيم است مي‏‌پردازد و نشان مي‏دهد که از زمانِ استفاده از واژه‏«ملي» در حوزه‏ موسيقي ايران تا کنون، اصطلاحِ «موسيقي ملي» چگونه در معنا تحول پيدا کرده و در هر دوره به چه نوع موسيقي‏اي اطلاق مي‏‌شده است.

در بخش «مفاهيم بنيادين»، مقاله‏‌اي ترجمه شده  از دو محقق علوم ارتباطات و رسانه که به مسئله‏ هويت و موسيقي و هويت موسيقايي مي‏پردازد. مؤلفين، پيش از هرچيز، قصد دارند ادبيات موسيقي‏‌شناسيِ مربوط به مسئله‏ هويت را نقد کنند و ضعف‏‌ها و خلاءهاي آن را نشان دهند. به‏ خصوص در بحث آنها، در کنار پرسش‏هاي اساسي‏اي که مطرح مي‏‌کنند، اين واقعيت که به خود موسيقي به‏‌عنوان پديده‏‌اي هويت‏مند پرداخته نشده و نيز اينکه، در کنارِ احساس تعلق به يک فرهنگ موسيقايي، احساس تفريق و عدم تعلق نيز مي‏تواند وجود داشته باشد جالب توجه است.

در بخش «گفتگو»، مصاحبه‏‌هايي قديمي با استادانِ درگذشته‏ موسيقي ايراني ــ عبدالله دوامي، علي‏‌اکبر شهنازي، علينقي وزيري، احمد عبادي و اسماعيل مهرتاش ــ را از شماره‏‌هاي مختلفِ مجله‏ رودکي استخراج کرده و آورده‌‏ايم. اين گفتگوها حاوي نکات بسيار ارزشمندي‏‌اند درباره‏ فضاي فکري زمان خودشان در حوزه‏ موسيقي.

ژان دورينگ، در بخشِ «ياد ياران»، به بزرگداشت علي‏‌محمد بلوچ، موسيقيدانِ اخيراً درگذشته‏ بلوچ مي‏‌پردازد و، با تکيه بر گفتگويي که در زمان حياتِ اين موسيقيدانِ بزرگ با او داشته است، اطلاعات جالب و تازه‏‌اي از زندگي او و همچنين از برخي زواياي موسيقي بلوچي به خواننده مي‏‌دهد.

«نقد و بررسي» اين شماره سه مقاله در خود دارد. مقاله‏ نخست نقدي است درباره‏ آلبوم عيارانِ احمد پژمان، نوشته‏ آروين صداقت‌کيش، که در آن مؤلف، به‏ خصوص با تمرکز بر اين پرسشِ مهم که فاصله‏ زمانيِ زياد ميان اجراي اوليه و اجراي امروزي اين اثر چه معنايي مي‏‌تواند داشته باشد، به بررسي ويژگي‏‌هاي فنيِ آن مي‏‌پردازد. در مقاله‏ دوم، کاميار صلواتي نقدهاي نوشته‏‌شده بر آثار صوتي‏ شنيداري را در مجله‏‌هاي تخصصيِ موسيقي بين سال‏هاي 1318 و 1340 بررسي و تحليل کرده است. اين نوشته نقدها و تحول آنها در طي اين زمان را نشان مي‏‌دهد.

آخرين نقد اين بخش ترجمه‏‌اي است از مقاله‏ ژُزف‏ـ مارک بِلبه درباره‏ برليوزِ منتقدِ موسيقي که براي آشنايي خوانندگان با نقدهاي قرن نوزدهمي در اروپا که درضمن به‏ قلمِ يک آهنگسازِ برجسته نيز بوده‏ اند و درک فضاي نقد و نقاديِ آن دوره مي‏‌تواند بسيار مفيد باشد.

 فصلنامه‌ موسیقی ماهور  به مدیرمسئولی محمد موسوی و با هیئت تحریریه ساسان فاطمی، محمد موسوی، بابک خضرایی، آریا محافظ و سعید کردمافی  روانه بازار نشر می‌شود.