شايد اين شعر معروف كه كمتر مجري برنامهاي را ديدهام كه آن را در پايان اجرايش نخوانده باشد، بتواند مصداق همين ادعا باشد:«زندگي صحنه يكتاي هنرمندي ماست، هر كسي نغمه خود خواند و...» اما با همه اين احوالات، همين شعر تكراري و مصنوعي ما ايرانيها، مفهوم كلان يكي از بزرگترين كتابهاي جامعهشناسي قرن بيستم را در خود خلاصه كرده است! اروينگ گافمن زماني كه دانشجوي دكتري جامعه شناسي بود براي نگارش پاياننامهاش با عنوان «كنشهاي ارتباطي در يك جامعه جزيرهاي» به اسكاتلند رفت و حدودا يك سالي در جزيره مشهور شتلند زندگي كرد.او در اين جزيره اطلاعات ميداني گستردهاي از زندگي ساكنان آنجا جمعآوري كرد و در نهايت متوجه شد كه رفتارهاي فردي و گروهي ما انسانها مانند نمايشهاي متنوعي است كه روي صحنه تئاتر اجرا ميشود. در نتيجه او سعي كرد تا زندگي اجتماعي ساكنان جزيره را از منظر نمايشي واكاوي كند. نتيجه بررسيهاي او كتابي شد به نام «نمايش خود در زندگي روزمره» كه در سال 1959منتشر شد و حالا يكي از 10كتاب بزرگ جامعه شناسي در قرن بيستم نام گرفته است.
فحواي كلي كتاب او هم اين است كه زندگي اجتماعي مثل نمايشي است كه در آن كنشگران انساني بهخاطر نمايش نقشهاي خود و ارائه شخصيتهاي مختلف براي ديگران روي صحنه ميآيند و پس از هر نمايش از صحنه خارج ميشوند تا دوباره در نمايشي جديد، نقشي جديد ايفا كنند. او در اين كتاب تلاش ميكند چگونگي روي صحنه بردن «خود» را توسط افراد در تعاملات روزمره تحليل كند. اين يعني اينكه ما دائما در حال نمايش دادن هستيم و بيشتر وقت خود را در دادن اطلاعات سپري نميكنيم بلكه نمايش ميدهيم. بنابراين زندگي، صحنهاي است براي هنرمندي ما و هرچه اين صحنه براي افراد بيشتري قابل ديدن باشد، نغمه هنرمندي ما هم بيشتر به گوش ديگران ميرسد.
اين روزها كه شاهد هجوم عظيم جمعيت به تالار وزارت كشور براي رئيسجمهور شدن بوديم يكبار ديگر سخت علاقهمند شدم اين كتاب معروف را دوباره بخوانم. نورافكن رسانه قادر است صحنهاي عظيم را براي نمايش «خود» فراهم آورد. جادوي پخش مستقيم و حضور دوربين و خبرنگار و عكس سلفي و فرآوري انواع خوراكهاي رسانهاي، از هر نوعش به سادگي به همان فرايندي دامن ميزند كه در آن كتاب «حاد آيينيسازي» يا تشديد آيينيسازي ناميده ميشود. «معرفي خود» بهصورت رسانهاي شده و حاد آييني درد مزمن زندگي در دنياي رسانهاي شده مدرن است. ميدانيم شانسي براي رئيسجمهور شدن وجود ندارد، اما براي «ديده شدن» و نمايش دادن همهچيز آماده است.خاصيت رسانه بزرگ نمايي صحنه است و جوهره انسانِ امروزي هم گويا نمايش دادن خود. پس نميتوان انتظار داشت چنين نورافكني را روشن كنيم و كسي زير نور آن نرقصد و نغمهاي نخواند. براي ساماندهي اين وضعيت نيازي نيست مجلس قانون وضع كند و شوراي نگهبان راضي شود؛ كافي است چراغها را خاموش كنيد.