تحقيقات پليس در اينباره از روز 22تيرماه سال 91آغاز شد. آن روز مردي به پليس آگاهي رفت و مدعي شد كه يكي از اقوامش كه زني سالخورده و تنها است مفقود شده است. او به مأموران گفت: اين زن در خانهاي در شمال تهران زندگي ميكرد و گاهي اوقات به او سر ميزدم اما از چند روز پيش، اثري از وي نيست و نميدانم چه بلايي سرش آمده است. با اظهارات اين مرد تحقيقات مأموران شروع شد و آنها بعد از چند روز متوجه شدند كه خانه اين زن توسط مرد جواني فروخته شده است.
- كشف جسد در فريزر
تحقيقات براي دستگيري فروشنده خانه در حالي ادامه داشت كه مأموران حدس ميزدند او با انگيزه تصاحب خانه زن سالخورده، وي را به قتل رسانده است. با وجود اين هيچ ردي از وي بهدست نيامده بود تا اينكه زني با پليس تماس گرفت و در اظهاراتي عجيب گفت در فريزري كه در انباري خانهشان قرار دارد جسد يخ زده زني را ديده و وحشت كرده است.
ماموران به خانه اين زن رفتند و همانطور كه او گفته بود در فريزر خانهاش با يك جسد مواجه شدند. زن جوان به مأموران گفت: حدود 2ماه قبل شوهرم فريزري خريد و در انباري خانه مان گذاشت. هرچه درباره علت خريد اين فريزر از او سؤال كردم توضيحي نداد. در اين مدت هيچ وقت به انباري نرفته بودم تا اينكه وقتي براي برداشتن وسيلهاي به آنجا رفتم در فريزر را باز كردم و جنازه را در آن ديدم.
شواهد بهدست آمده حاكي از آن بود كه جسد متعلق به همان زني است كه مفقود شده بود. از سويي بررسيها نشان ميداد صاحبخانه از اقوام مقتول و همان مردي است كه خانه او را فروخته است. به اين ترتيب وي بازداشت شد و به قتل اعتراف كرد.
متهم در بازجوييها گفت: زن سالخورده از اقوامم بود و به تنهايي زندگي ميكرد.
به همين دليل تصميم گرفتم خانهاش را بفروشم. در جريان رفتوآمد به خانه او توانستم اسناد و مدارك خانهاش را سرقت كنم و مدتي بعد خانه را فروختم. اما روز حادثه وقتي براي ديدنش به خانهاش رفته بودم او همهچيز را فهميد و شروع به داد و فرياد كرد. من هم با او درگير شدم و وي را به قتل رساندم. چند روز جسد همانجا مانده بود اما چون بايد خانه تخليه ميشد فكري به ذهنم رسيد. ابتدا يك فريزر خريدم و در انباري خانهام گذاشتم. سپس جسد را به انباري خانه خودم بردم و در فريزر قرار دادم. فكر نميكردم هيچكس از اين ماجرا بويي ببرد اما همسرم سراغ فريزر رفت و همهچيز لو رفت.
- در دادگاه
متهم به قتل در ادامه صحنه جنايت را بازسازي كرد و در نهايت پرونده با صدور كيفرخواست به شعبه 71دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد. چون همه اولياي دم در خارج از كشور ساكن هستند در آن جلسه وكيل مدافعشان براي متهم درخواست مجازات قصاص كرد.
سپس متهم در دفاع از خودش گفت: روز حادثه وقتي به خانه مقتول رفتم، جسد او روي زمين افتاده بود و براي اينكه قتل وي به گردن من نيفتد، آن را داخل فريزر گذاشتم و 2ماه از آن نگهداري كردم و منتظر پيدا كردن جاي مناسبي براي دفنش بودم. قبول دارم خانه را پس از دزديدن سند فروختم اما من قاتل نيستم. با وجود اين اظهارات قضات دادگاه پس از شور متهم را به قصاص محكوم كردند.
- بخشش، 5سال پس از جنايت
متهم تلاش ميكرد هر طور شده از قصاص نجات پيدا كند. او در نخستين اقدام به رأي دادگاه اعتراض كرد وپرونده در ديوانعالي كشور بار ديگر مورد بررسي قرار گرفت اما قضات ديوان نيز رأي دادگاه را تأييد كردند و متهم به چوبه دار نزديكتر شد. با وجود اين او تلاش كرد رضايت اولياي دم را جلب كند.
رايزنيها با خانواده مقتول 5سال طول كشيد تا اينكه سرانجام آنها حاضر شدند در قبال دريافت ديه، مرد قاتل را ببخشند. به اين ترتيب چند روز قبل او از لحاظ جنبه عمومي جرم بار ديگر محاكمه شد. در اين جلسه كه در شعبه دوم دادگاه كيفري يك استان تهران برگزار شد متهم گفت: طمع تصاحب خانه مقتول زندگيام را تباه كرد.
نيت من فقط بهدست آوردن خانه بود اما ناخواسته مرتكب قتل شدم و به دردسر بزرگي افتادم و حتي تا يك قدمي چوبه دار پيش رفتم اما اولياي دم با بزرگواري حاضر شدند با دريافت ديه من را ببخشند. حالا هم از كاري كه كردهام پشيمانم از قضات دادگاه ميخواهم در مجازاتم تخفيف قائل شوند.با پايان دفاعيات متهم قضات دادگاه وارد شور شدند و وي را به تحمل 10سال حبس با محاسبه ايام بازداشت محكوم كردند.