اين حادثه دوم فروردينماه در يكي از محلههاي تهران رخ داد. آن روز زني پس از سقوط از بالكن طبقه دوم خانهشان بهشدت مجروح و به بيمارستان منتقل شد اما چند روز بعد و در 21فروردين جانش را از دست داد.
او پيش از مرگ به خانوادهاش اعلام كرده بود كه شوهرش او را به پايين پرت كرده است. بهدنبال اين حادثه تحقيقات براي دستگيري شوهر وي شروع شد و همزمان خانواده قرباني با مراجعه به دادسراي جنايي تهران به شكايت از شوهر او پرداختند. برادر اين زن به قاضي گفت كه دامادشان مرتب خواهرش را كتك ميزده و به گفته خواهر و خواهرزادهاش كسي جز دامادشان قاتل خواهرش نيست. همچنان كه تحقيقات براي دستگيري متهم ادامه داشت، او عصر يكشنبه با مراجعه به اداره آگاهي تهران خودش را معرفي كرد. مرد ميانسال خودش را بيگناه دانست و مدعي شد كه چون شنيده پليس در تعقيبش است با پاي خودش به اداره پليس آمده است.
اين مرد ميانسال ديروز براي تحقيق به دادسراي جنايي تهران منتقل شد و در برابر بازپرس پرونده چنين گفت: من قاتل نيستم و جنايتي انجام ندادهام اما اختلاف و درگيري با همسرم را قبول دارم. راستش همهچيز از خريد شب عيد شروع شد. چند روز مانده بود به سال نو كه همراه همسر و 2فرزندم براي خريد شب عيد به خيابانها رفتيم. او ميخواست مانتويي بخرد كه قيمتش كمي بالا بود و من مخالفت كردم.
وي ادامه داد: من يك كارگر هستم و وضع مالي خوبي ندارم. براي همين به همسرم گفتم از خريد مانتو صرفنظر كند تا با اين پول براي بچهها لباس و كفش بخريم. همين موضوع باعث ناراحتي او شد و چند روزي با من سرسنگين بود. دوم فروردينماه بود كه ديدم همسرم همچنان سرسنگين است. عصباني شدم و از او خواستم ديگر مثل بچهها برخورد نكند. او ناراحت شد و به اتاق خواب رفت. حتي در را هم قفل كرد، من هم عصباني شدم و به سمت در رفتم و چندبار با پا به در كوبيدم كه در شكست و وارد اتاق شدم. پنجره بالكن پرده داشت كه وقتي آن را كنار زدم ديدم همسرم خودش را از بالكن به پايين پرتاب كرده است.
- شاهد ماجرا چه گفت؟
اگرچه مرد ميانسال اصرار داشت كه بيگناه است، اما دختر دانشجوي او كه تنها شاهد ماجرا بود اظهارات متفاوتي را پيش روي قاضي جنايي قرار داد. او گفت: پدرم دست بزن داشت و هميشه من، مادرم و برادرم را كتك ميزد اما مادرم بهخاطر ما حاضر نبود طلاق بگيرد. 28سال سختي كشيد و اعتراضي نكرد. وي ادامه داد: روز حادثه از صبح پدرم دعوا راه انداخت و از خانه بيرون رفت.
ساعتي بعد دوباره به خانه برگشت و به مادرم گفت چرا سرسنگين هستي و قيافه ميگيري. بعد شروع كرد به كتكزدن مادرم. من كه بهشدت عصبي شدم از اتاق بيرون آمدم و مادرم براي اينكه دوباره پدرم به سمت او هجوم نبرد و كتكش نزند در اتاق را قفل كرد. اما من صداي گريهاش را ميشنيدم.
او از شدت درد اشك ميريخت. همان لحظه دوباره پدرم به سمت اتاق رفت و با چند لگد در را شكست. او زماني كه وارد اتاق شد، مادرم در بالكن ايستاده بود. من كه شاهد ماجرا بودم ديدم كه مادرم را هل داد و او را به پايين پرتاب كرد. وي گفت: پدرم پس از آن به سمت پذيرايي رفت و مشغول تماشاي تلويزيون شد. به او گفتم او را كشتي؟ اما پدرم توجهي نكرد. خيلي عصبي شدم و با داد و فرياد از همسايهها كمك خواستم و آنها با اورژانس تماس گرفتند.
متهم پس از اظهارات دخترش، باز هم اصرار داشت كه بيگناه است و گفت: اين حرفها را خانواده همسرم به دخترم ياد دادهاند و اصلا چنين چيزي نبود. حال آنكه دختر دانشجو گفت: آقاي قاضي، اگر حرفهاي مرا باور نميكنيد از برادرم و همسايهها بپرسيد.
به گزارش همشهري، در پايان جلسه تحقيق متهم با قرار قانوني بازداشت شد و قاضي دستور تحقيق از شاهدان و همسايهها را صادر كرد تا معماي مرگ اسرارآميز اين زن آشكار شود.
نظر شما