تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۳۸۶ - ۰۷:۰۹

محمد جباری: ناوارو هنوز هم معروف ترین پلیس تلویزیون فرانسه است.

فرض کنید شما را گروگان بگیرند ولی از خوب حادثه، گروگانگیرها عشق فیلم و سریال پلیسی از کار دربیایند و یک فهرست روبه‌روی شما قرار بدهند که خودتان کارآگاه موردنظر را برای نجات‌تان انتخاب کنید؛

شرلوک هلمز، هرکول پوآرو، خانم مارپل، درک، کاستر، رکس، کمپیون، ناوارو، سمیر؛ واقعا دوست دارید کدام یک از این کارآگاه‌های جذاب و دوست‌داشتنی، دخل این خلافکارها را بیاورد؟ کارآگاه‌های مینیاتوری انگلیسی یا کارآگاه‌های خشک و جدی و وظیفه‌شناس آلمانی یا...؟  به هر حال زندگی‌تان برای خودتان است و می‌توانید مثلا در توهم داستان‌های پیچیده آگاتا کریستی بمانید و فکر کنید پوآرو می‌تواند نجات‌تان دهد. با این حال انتخاب «ناوارو» واقعا ارزش‌اش را دارد.

«ناوارو» احتمالا از همه این فهرست بلندبالا، قوی‌هیکل‌تر و قد بلندتر است (قد ناوارو یک متر و 90 سانتی‌متر است، کسی خبر دارد قد شرلوک هلمز چقدر است؟) ولی این ظاهر غلط‌انداز، علت اصلی انتخاب او نیست؛ چون کمتر پیش می‌آید که با خلافکارها برخورد فیزیکی داشته باشد.

 او حتی به‌ندرت دست به اسلحه می‌برد؛ ضمن اینکه اضافه وزن و شکم برآمده‌اش، نکته منفی‌ای برای یک پلیس چالاک است. ولی وقتی ناوارو را می‌بینید، واقعا یاد یک پلیس واقعی می‌افتید. او نه به اندازه کارآگاه‌های انگلیسی، تخیلی به نظر می‌رسد و نه به اندازه آلمانی‌ها بی‌روح. اوکت و شلوار می‌پوشد (آن کت آبی‌اش با پیراهن سفید بیشتر به‌اش می‌آید، قبول ندارید؟) و کراوات هم نمی‌زند.

معمولا هیچ نشانی از پلیس بودن در ظاهر او نمی‌توانید پیدا کنید ولی نوع خاص راه رفتن‌اش (یکی از قسمت‌های جذاب هر قسمت، صحنه‌های کوتاهی است که ناوارو را در حال راه رفتن می‌بینیم و آن آهنگ معروف که در تیتراژ ناوارو پخش می‌شود) و آن اعتماد به‌نفس و تجربه‌ای که در چشمان او می‌بینید، کافی است تا به او اعتماد کنید؛ چون می‌دانید او ناوارو است و شما را نجات خواهد داد؛ حتی اگر مجبور شود قانون را دور بزند و مثلا با شلیک گلوله از اسلحه کسی که مطمئن است قاتل است ولی دلایل کافی برای اثبات آن ندارد، برای او پرونده‌سازی کند؛ حتی اگر مجبور شود سر همکاران‌اش داد بکشد (وقتی داد می‌زند و بهرام زند هم فوق‌العاده این حالت‌های عصبانیت‌اش را درمی‌آورد، جذاب‌تر هم می‌شود). او ناوارو است؛ آدم‌ترین کارآگاه این فهرست.

مهم نیست که ریزبینی شرلوک و  هوش  پوآرو و چالاکی سمیر را ندارد؛ او شبیه‌ترین این کارآگاه‌ها به خود ماست؛ آدمی است که مثل ما عصبانی می‌شود، شوخی می‌کند، تیکه می‌اندازد، دروغ می‌گوید، با رئیس‌اش نمی‌سازد، دلخوشی‌های کوچک دارد (بیلیارد، غذا خوردن در کافه کوچک ژینو، سر به سر گذاشتن با اوکلن و بلومه و بن ماری و...) و از همه مهم‌تر، خانواده دارد؛ چیزی که بقیه فهرست بالا یا ندارند یا نقش پررنگی در زندگی‌شان ندارد. با این حال، دخترش - یولان - برای او همه چیز است.

وقتی خسته از دستگیری قاتل‌ها و دزدها و سر و کله زدن با جرم و جنایت‌های شهر به خانه برمی‌گردد، همیشه خنده روی لب‌هایش دارد؛ فرقی هم نمی‌کند که واقعا خوشحال باشد یا ناراحت؛ او می‌داند که تنها دخترش منتظر پدر است تا او را بغل کند و از اتفاقات مدرسه بگوید و با پدرش کل‌کل کند و یکی از همان شوخی‌های ناوارویی (که در آن لحظه صدایش بم‌ترهم می‌شود) نصیبش شود و شب را هم راحت بخوابد؛ که مطمئن شود پدرش - ناوارو - هنوز زنده است؛ ناوارو هم همه پستی و پلشتی‌های شهر را فراموش کند و یک فنجان قهوه برای خودش بریزد و روی مبل، روبه‌روی دیوار شیشه‌ای آپارتمان‌اش بنشیند و به شب‌های پاریس نگاه کند.

باجناق فرانسوا میتران
-بازیگر نقش ناوارو - روژه هانن - متولد الجزایر است و جذاب‌ترین نکته از زندگی شخصی‌اش این است که باجناق فرانسوا میتران - رئیس‌جمهور معروف و مرحوم فرانسه– است. هانن با اینکه در فیلم‌های مهمی مثل «روکو و برادران‌اش» بازی کرده ولی بیشتر ما ایرانی‌ها،او  را از فیلم «خانواده پواسونار» می‌شناسیم که سال‌ها پیش، چند بار از شبکه‌یک، جمعه بعدازظهرها پخش شد.

هانن در این فیلم که در زمان جنگ جهانی دوم می‌گذشت، از آن آدم‌های نان به‌نرخ روزخور بود که یک فروشگاه مواد غذایی داشت و از اوضاع جنگ سوءاستفاده کرد و پول و پله درست و حسابی‌ای به‌هم زد. دختر خانواده را هم شاید یادتان باشد که همیشه حتی پشت میز غذا، کتاب می‌خواند. هانن، فیلم هم ساخته و نویسنده هم هست. نکته ناامیدکننده درباره او- که یک کمونیست دوآتشه است- این است که در انتخابات اخیر فرانسه، به سارکوزی رأی داده است.

-تولید «ناوارو» از 1989 شروع شد و 18سال ادامه پیدا کرد؛ یعنی تا 19 آوریل سال2007. در مجموع، 108قسمت از ناوارو پخش شد. در فرانسه، ناوارو پنجشنبه شب‌ها بعد از اخبار پخش می‌شد و در ایران یکشنبه شب‌ها و پنجشنبه شب‌ها. الان دیگر مجوعه ناوارو تولید نمی‌شود و به جای آن مجموعه جدید «دار و دسته ناوارو» پخش می‌شود که تا به‌حال چند قسمت آن ساخته شده و به جز ناوارو، همه بازیگرهای آن جدید هستند. محل کلانتری هم از آن ساختمان قدیمی به یک ساختمان مدرن و جدید منتقل شده است.

-قسمت‌های مختلف ناوارو از پربیننده‌ترین سریال‌های فرانسوی به‌حساب می‌آید که به طورمتوسط بین 8 تا 10میلیون بیننده داشته که در آنجا رقم بسیار بالایی است. ناوارو اولین پلیس مشهور تلویزیون فرانسه است. البته بعدا کمیسر لسکو به میدان آمد و در بعضی سال‌ها از ناوارو جلو زد. مثلا در سال2005، لسکو سومین مجمومه موفق شبکه TF1 بوده و ناوارو پنجمین. در ایران خودمان هم ناوارو حسابی پربیننده بوده؛ نتایج تحقیقات اداره کل پژوهش‌های سازمان نشان می‌دهد که شخصیت ناوارو، مورد پسند 82درصد از بینندگان این مجموعه قرار گرفته است، به علاوه اینکه 90درصد از بینندگان این مجموعه، در حد زیاد و خیلی زیاد از این مجموعه راضی بوده‌اند.

-سازندگان ناوارو بر اساس شخصیت یولان - دختر ناوارو - فیلم تلویزیونی‌ای ساختند به اسم «مادموازل ناوارو» تا شاید کار این دختر هم مثل بابایش بگیرد و بتوانند سریال آن را هم بسازند. ایده این تله فیلم را خود روژه هانن داده بود و در آن بازی هم می‌کرد و خود یولان نقش یک وکیل را داشت (یولان در سریال ناوارو، رشته حقوق می‌خواند) ولی انگار این تله‌فیلم آن‌‌قدرها هم جذاب نبود و ادامه پیدا نکرد.