يكي از مناسبتهاي مبعث، معراج رسول خدا(ص) و ارتقا به افقهاي والاست. معراج همان رسيدن به مقام قرب الهي است: «سپس نزديك شد و بسيار نزديك شد، تا به قدر دوكمان، يا نزديكتر». معراج همان انتقال و ارتقاي رسول خدا(ص) از اين جهان و اين مرتبه به جهاني ديگر و افقي بالاتر است؛ جهاني كه ابعاد آن را نميشناسيم و فقط ميدانيم كه آفاقي فراتر از اين جهان است كه هدف از آن، نشاندادن آيات بزرگ پروردگار به اوست و علاوه بر اين، يك پيام و يك مفهوم خاص در حيات امت اسلام دارد كه عبارت است از: صعود و ارتقا، جاودانگي و حركت به سوي آسمان؛ بدين معنا كه انسانِ از همگسيخته خودبين كه در بند زمين است، به انساني تبديل ميشود كه تحت حمايت و راهنمايي خداوند است و به تعبير قرآن: «نزد پروردگارشان روزي داده ميشوند». جاودانگي اسلام، عظمت اسلام، ژرفاي اسلام و معنويات اسلام، همگي مفاهيمي هستند كه در كلمه معراج نهفتهاند.
با نگاهي به روايات پيامبر(ص) كه در آنها مشاهدات خود را در شب معراج بيان فرموده، ميتوانيم به «تفاوت افق» پي ببريم و دريابيم كه رسول خدا روي زمين چگونه مينگريست و در شب معراج چگونه ميتوانست به جهان بنگرد. او چه ديد، و چگونه ديد؟ چگونه توانست امور مادي را با ديده معنوي و نافذ مشاهده كند بهگونهاي كه تا ژرفاي طبيعت و تا اعماق رفتار انسان نفوذ كند؟ اين 3 مفهوم و اين 3 مناسبت در 27 رجب اتفاق افتاده است؛ روزي كه محمد(ص) مبعوث شد، روزي كه آن حضرت به فرمان خدا برانگيخته شد و اين امت را احيا كرد، سپس رابطه و پيوند ميان اين امت با امتها و اديان و آيينهاي پيشين را مورد تأكيد قرار داد و در ادامه، بر ارتباط آن با تمدنهاي بزرگ جهان تأكيد كرد و از اين تمدنها حمايت كرد. علاوه بر اينها، مناسبت مذكور موجب شد كه اين دين، براي پيروانش دين فطرت باشد و جاودانه و متعالي شود و انسانها به مسائل از ديدگاه ماهوي و عميق بنگرند؛ بهگونهاي كه روزگار، هر روز آنان را به مبعثي جديد و معراجي جديد فرا ميخواند.
فرزندان اين امت، هر روز به تحرك و پويايي و درك اين معاني و پيمودن راه پيامبر(ص) فرا خوانده ميشوند. مناسبت بزرگي به ما نزديك ميشود و روزهاي ما را روشن ميكند و آنها را بركت و حيات ميبخشد. بياييد بار ديگر به برانگيختهشدن و حركت و جاودانگي اندكي بينديشيم. اين روز، روزي است كه ما را به خروج از تفرقه و چندگانگي و جدايي و پاياندادن به دوران گروهگرايي و دستهبندي و دوري از تناقض و حركت به سوي امت واحده فرا ميخواند. ما را به مسئوليتپذيري دعوت ميكند. به إسرا و انتقال از مسجدالحرام به مسجدالاقصي فرا ميخواند تا اهميت فلسطين و مسجدالاقصي را در تاريخ و زندگي خود دريابيم.
ما از منظر سياسي به اين قضيه مقدس نمينگريم. كاري به آن نداريم كه چه ميدهيم و چه ميگيريم و در زندگي ما چه تأثيري دارد. در واقع، اين قضيه دين ما و ايمان ماست؛ مبناي تفكر و باور و تكاپوي دوباره ماست. بدان ايمان داريم و با خداوند بر سر آن پيمان ميبنديم و اين راه را ميپوييم. بنابراين، دعوت ما براي بازگشت به فلسطين، فراخوان سياسي نيست و به گفتههاي كارشناسان سياسي و افراد و گروهها و شخصيتها و احزاب سياسي شباهتي ندارد زيرا بازگشت به فلسطين، تجلي نماز و ايمان و دعاي ماست. در راه آن دشواريهاي بسياري تحمل كردهايم و با تحمل اين دشواريها خود را به خداوند نزديك ميكنيم؛ حتي اگر اين دشواريها را اهالي آن سرزمين بر ما روا دارند.