تاریخ انتشار: ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۰۳:۲۵

«مهدی سلطانی سروستانی» بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون است.

او تا دوره‌ی دبیرستان در سروستان زندگی کرد و پس از آن در رشته‌ی بازیگری و کارگردانی در دانشگاه تهران و دانشگاه هنر تحصیل کرد و دکترایش را در رشته‌‌ی تئاتر از دانشگاه آوینیون فرانسه گرفت.

او حالا عضو هیئت علمی دانشکده‌ي هنر دانشگاه تهران است. درباره‌ي سير فعاليت هنري و علاقه‌مندي‌هايش در اين حوزه با او به گفت‌وگو مي‌پردازيم.

 

  • چرا بازیگری را انتخاب کردید؟

اولین عامل، علاقه و استعداد بود؛ استعدادی که خودم و دیگران در من کشف کردند و سبب شد این کار را جدی‌تر ادامه بدهم.

میل به دیده‌شدن و شهرت یکی ديگر از دلایلم بود، اما وقتی جلوتر رفتم متوجه شدم بازیگری چیزی فراتر از شهرت دارد و آن خودشناسی است.

 

  • به نظر شما نقش بازیگر در دنیا چیست و چه‌طور می‌تواند مردم را نجات بدهد؟

وقتی بازیگر نقشی را بازی می‌کند، خودش را به‌جای آن نقش می‌گذارد و باعث می‌شود خوبی‌ها و بدی‌هایش را بشناسد. اگر بازیگر ضعف‌هایش را به حُسن تبدیل کند، درمان فردی انجام داده و اگر نقش را طوری بازی کند که مردم با دیدنش به فکر بیفتند و ضعف‌هایشان را بشناسند، این درمان فردی تبدیل به درمان اجتماعی می‌شود.

 

  • اگر بازیگر نمی‌شدید، چه شغلی را انتخاب می‌کردید؟

يكي از شغل‌های مربوط به هنر. شايد آهنگ‌ساز خوبی می‌شدم. شاید هم کشاورز خوبی می‌شدم، چون پرورش گل و گیاه را دوست دارم.

 

  • هم تئاتر کار می‌کنید، هم كار تلویزیوني و سینمايي. به کدام‌یک علاقه‌ي بیش‌تری دارید؟

به نظرم تئاتر فلسفی‌تر و فرهنگی‌تر از سینماست و با نمادهای بیش‌تری سروکار دارد. وقتی كسي روی صحنه‌ تئاتر اجرا می‌کند، علاوه بر تماشاچی‌ها خودش هم لذت می‌برد و حتی می‌آموزد، اما در سینما این لذت بیش‌تر برای دیگران است.

 

  • با کدام‌یک از نقش‌هایی که بازی کرده‌اید بیش‌تر ارتباط برقرار کرده‌اید؟

سعی می‌کنم با همه‌ي نقش‌ها ارتباط برقرار کنم، اگر بازیگر با نقشی ارتباط برقرار نکند، نمی‌تواند آن را خوب بازی کند.

وقتی که از فرانسه برگشتم، با سریال «در مسیر زاینده‌رود» در ایران شناخته شدم. در سریال «دیوار» نقشی منفی داشتم، ولی سعی کردم آن شخصیت منفور نشود و مردم با او همزادپنداری کنند. بازی در سریال «شهرزاد» و سریال «مادرانه» و فيلم سینمایی «چ» و «اشباح» را هم دوست داشتم. همه‌شان تجربه‌های خوبی بودند.

 

  • كمي از نوجوانی‌تان بگویید.

در نوجوانی تئاترهای مدرسه‌ای کار می‌کردم و  به ورزش خیلی اهمیت می‌دادم؛ شنا، کشتی، فوتبال. گاهی هم گوسفندهای پدربزرگم را می چراندم و به او در ساختن مزرعه کمک می‌کردم.

 

  • فعالیت‌های نوجوانی چه تأثیری در زندگی امروزتان دارد؟

انجام همه‌ی این کارها باعث شد تجربه‌ام زیاد شود. تجربه‌ها کمک می‌کند هنرمند، جهان‌بینی وسیع‌تری داشته باشد و محتوای کارهایش غنی‌تر شود.

 

  • به نوجوان‌هایی که به بازیگری و تئاتر علاقه دارند چه پیشنهادی می‌کنید؟

فقط علاقه كافي نيست. کم‌تر نوجوانی را دیده‌ام که بگوید به بازیگری علاقه ندارم. بازی کردن در خون همه هست. وقتی بچه‌ایم پلیس‌بازی و خاله‌بازی و... مي‌كنيم، وقتی هم بزرگ می‌شویم، طور دیگری بازی می‌کنیم. آدم‌ها از مطرح شدن خوششان می‌آید، ولی در این عرصه باید پشتکار زیادی داشت. در عرصه‌ي هنر برای نفر اول بودن به عشق، استعداد و پشتکار نياز داریم.

 

  • در بازیگری به نقطه‌ي ایده‌آل رسیده‌اید؟

نه! وقتی به کارهای گذشته نگاه مي‌كنم، فکر می‌کنم می‌توانستم آن را بهتر بازی کنم. کمال‌گرایی سبب مي‌شود انسان همیشه بهترین را بخواهد. من پرواز را در مسیری  که فکر می‌کنم درست است شروع کرد‌ه‌ام و تلاش می‌کنم بالاتر بروم.

 

  • از کارهای تازه‌تان بگویید.

مشغول فیلم‌برداری مجموعه‌ي «شهرزاد2» هستیم و سریال «لبخند رخساره» که ماه رمضان امسال پخش خواهد شد.

 

  • فكر مي‌كنيد فصل دوم شهرزاد هم به اندازه‌ي فصل اول پرسروصدا و پرطرفدار می‌شود؟

مطمئناً! بازیگران همان بازیگران هستند و قصه هم ادامه‌ی «شهرزاد1» است.

 

  • وقتی که در شبكه‌هاي اجتماعي عکسی را منتشر می‌کنید، بر تاریخ آن عکس خیلی تأکید دارید. چرا؟

اگر بنویسم تابستان امسال کسی که چند سال دیگر به این آرشیو مراجعه می‌کند، تاریخ آن را نمی‌فهمد. دوست دارم تاریخ عکس مشخص باشد. وقتي عکسی را منتشر کنم که متعلق به چهل سال پیش است و مردم آن را با تاریخ تولد خودشان مقایسه مي‌کنند، به نظرم جالب می‌آید.

 

عكس و متن: سارا نجفی، 15ساله

‌خبرنگار افتخاری از سروستان