مشخصا وقتي از فضاي فرهنگي دهه60 ميگوييم بايد ببينيم در چه بستري امكان رشد و تعالي فراهم شده است؛ دههاي كه به شهادت آمار، مردم بيشتر از امروز كتاب ميخواندند و به سينما ميرفتند. در سالهاي اوليه پيروزي انقلاب، مسئولان فرهنگي كشور دغدغهمند بودند و اولويت كاريشان با آرماني بهنام اعتلاي فرهنگ و هنر گره خورده بود.
به همين دليل هم در تدوين برنامههاي مديريتي كلان و هم در اجراي آن دغدغه داشتند كه به ماهيت تفكر و هنر پرداخته شود؛ دوراني كه محصول فرهنگي سخيف و بيارزش معمولا خريداري نداشت و مردم هم از چنين آثاري استقبال به عمل نميآوردند. ما در دهه60 شاهد اوجگيري سينماي فرهنگي ايران بوديم. اينكه بسياري از فيلمسازان ما بهترين آثارشان را در دهه60 خلق كردند، حاصل تصادف و اتفاق نبود. در اغلب آثار توليدشده در دهه60 آنچه اهميت دارد، اصالت تفكر و ماهيت هنر است.
در دهه60 در رابطه با جنگ، فيلمسازاني چون ابراهيم حاتميكيا و زندهياد رسول ملاقليپور ظهور يافتند و آثاري بهيادماندني جلوي دوربين بردند. از سوي ديگر فيلمهايي هم با موضوع انقلاب اسلامي ساخته شد كه بسياريشان قابل قياس با نمونههاي شعاري و فاقد تأثيرگذاري سالهاي بعد نيستند.
جداي از اينها ما شاهد تنوع چشمگير ژانري بوديم و نكته اينجا بود كه مجموعه محصولات هنري در سطحي كلان با نگاهي فرهنگي توليد ميشدند. اين نگاه فرهنگي در سالهاي بعد دستخوش تغييراتي شد. پس از دهه60، نوعي سياستزدگي جاي نگاه فرهنگي را گرفت و بهمرور بدنه فيلمسازي به حاشيه رانده شد. در دورههايي نگاه فرهنگي كه شاخصه مديريت هنري دهه60 بود به فراموشي سپرده شد. نقش تغيير و تحولات اجتماعي - سياسي را هم بايد در نظر گرفت؛ تغيير و تحولاتي كه تأثيرشان را بر مقوله فرهنگ گذاشتند، چه در سطح مديريت، چه در نگاه هنرمندان و چه در سليقه مخاطبان.
امروز براي رسيدن به فضاي فرهنگي مطلوب، بايد عمق ميدان و ديدگاه جوانان مستعدي را كه وارد صحنه شدهاند افزايش داد. خوشبختانه در سالهاي اخير شاهد ورود سينماگران جوان كشور به موضوعاتي چون تاريخ معاصر شدهايم كه البته بيشتر جذابيتهاي تصويري را مورد توجه قرار دادهاند. اگر فرهنگ مسئله ما باشد و مديريت نقش پشتيبان هنرمندان را ايفا كند با تعامل ميان بخش خصوصي و دولتي و به پشتوانه ظهور استعدادهاي جوان، ميتوانيم فصل نويني را در عرصه فرهنگ و هنر آغاز كنيم.
- نويسنده و كارگردان سينما