شنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۷:۲۸
۰ نفر

اصغر هاشمی: آیا انعکاس معضلات اجتماعی به مثابه دیدن نیمه خالی لیوان است؟ مرز میان انتقاد و تخریب را چگونه باید تعیین کرد؟

اصغر هاشمی

نكته ديگر اينكه هنرمند اجتماعي‌نگر چه موضوعاتي را در زاويه ديدش قرار مي‌دهد؟ در پاسخ به سؤال اول بايد به اين موضوع اشاره كرد كه ميزان تحمل نقد در جامعه ما چندان بالا نيست. نتيجه اينكه برخي از مديران، نقد اجتماعي را به مثابه بدبيني و سياه‌نمايي ارزيابي مي‌كنند. البته ما مصداق‌هاي بارز سياه‌نمايي هم داريم ولي مخاطب، اين قدرت تشخيص را دارد كه ميان انتقاد اجتماعي و سياه‌نمايي تفكيك قائل شود. مرز ميان انتقاد و تخريب را هم از نحوه رويكرد مي‌توان مشخص كرد. در ورود به موضوعات اجتماعي هم انتظار مي‌رود هنرمند چند گام جلوتر را ببيند و فراتر از موضوعاتي حركت كند كه آشكار است و همه، آنها را مشاهده مي‌كنند.

به تعبير ديگر هنرمند زيرپوست جامعه را مي‌نگرد و هشدارهايي مي‌دهد كه شايد نشانه‌هايش در سطح اجتماع خيلي آشكار نباشد ولي با نگاهي ريزبينانه بحران‌هاي آتي پيش‌بيني شده و نسبت به بروز و نمودشان هشدار داده مي‌شود. خلق آثار عميق اجتماعي‌نگر منوط به ميزان تحمل و وسعت ديد مسئولان فرهنگي است.

اگر مدير فرهنگي از انعكاس مسائل اجتماعي كه لحن پيشگويانه و هشداردهنده دارند و از موضوعات روز و دم‌دستي فراتر مي‌روند هراس داشته باشد، نتيجه‌اش مي‌شود آثاري كه خنثي هستند و يا بدون انتظار به ديده‌ شدن در ايران، چشم اميد به جشنواره‌هاي خارجي دارند؛ آثاري كه برخي از آنها مصداق واقعي سياه‌نمايي هستند. به عبارتي ديگر، حتي در توليد آثار سياه‌نما كه تصويري اغراق شده از ايران ارائه مي‌دهند هم مي‌شود سهم مديران فرهنگي را مشاهده كرد، به گونه‌اي كه گاهي وقت‌ها شيوه برخورد مديران فرهنگي باعث شده فيلمساز اجتماعي تبديل به اپوزيسيون شود. جلوگيري از حرفي كه مي‌شود در اينجا زد و به رشد و تعالي جامعه ياري رساند،

گاهي منجر به زدن حرف‌هايي شده كه هم اغراق‌آميز بوده‌اند و هم اينكه مخاطبش نه مردم اين سرزمين كه مديران و داوران و مخاطبان خاص آن سوي مرزها بوده‌اند. هرچند ما مهم‌ترين افتخارات جهاني‌مان را با آثاري كسب كرده‌ايم كه نمي‌توان آنها را با فيلم‌هاي شبه‌اجتماعي جعلي قياس كرد كه افق‌هايشان را در فستيوال‌هاي درجه چندم جست‌وجو مي‌كنند. كوتاه سخن اينكه، جلوگيري از توليد آثار عميق اجتماعي، به مرور برخي هنرمندان را به ورطه‌اي مي‌افكند كه فرجامش تبديل شدن به اپوزيسيون است.

سوي ديگر داستان هم ساخته‌شدن آثاري است كه نسبتي با واقعيت‌هاي اجتماعي ندارند و دقيقا به همين دليل با اقبال عمومي هم مواجه نمي‌شوند. حالا هنرمندي كه براي خود رسالت اجتماعي قائل است و نه مي‌خواهد نقش اپوزيسيون را بازي كند و نه تن به ساخت فيلم‌هايي بدهد كه ويژگي‌‌شان گريز از واقعيت است، چه بايد بكند؟ اين سوالي است كه البته بيش از آنكه هنرمندان مخاطبش باشند مسئولان فرهنگي بايد پاسخش را بدهند. براي رسيدن به سينماي بالنده اجتماعي كه طرح مسئله و پرسش جدي كند و زير پوست تحولات جامعه را مي‌كاود، هنوز راه درازي را پيش رو داريم.

  • نويسنده و كارگردان سينما و تلويزيون
کد خبر 367099

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha