به مناسبت ميلاد با سعادت امامسجاد(ع) با حجتالاسلام دكتر احمد غلامعلي درباره زندگي امامسجاد(ع) و صحيفه سجاديه به گفتوگو نشستيم. احمد غلامعلي از پژوهشگراني است كه سالها به پژوهش درباره صحيفه سجاديه پرداخته و بارها دعاهاي گوناگون اين صحيفه شريف را در حوزه و دانشگاه تدريس كرده است. موضوع پاياننامه ايشان بررسي سند صحيفه سجاديه بوده است. وي هماكنون در حال تهيه و تدوين كتاب درسي درباره صحيفه سجاديه است كه بهزودي منتشر خواهد شد.
شرايط دوره امامت امامسجاد(ع) پيچيده است. فاجعه كربلا اتفاق افتاده و نوه پيامبر در آن به شهادت رسيده است. اندوه و سرخوردگي و پشيماني جامعه اسلامي را فراگرفته است. احساس گناه و حس انتقام در ميان شيعيان موج ميزند. قيامهاي بسياري عليه حكومت بنياميه رخ ميدهد كه پايههاي حكومت اموي متزلزل ميشود. در عين حال سركوبهاي حكومت بنياميه باشدت بسياري ادامه دارد. امامسجاد(ع) در چنين وضعيتي به امامت ميرسند. براي شروع بحث خواهش ميكنم درباره وضعيت حيات امام سجاد(ع) صحبت كنيم.
وقتي ما صحبت از دوران امامسجاد(ع) ميكنيم منظورمان دوران امامت امام سجاد(ع) است؛ دوراني كه از سال 61هجري از زمان شهادت امام حسين(ع) شروع ميشود و با شهادت ايشان كه در سال 94 يا 95 بوده پايان مييابد كه حدودا 34سال است. اين دوران برههاي آميخته از استبداد و فساد است كه امام سجاد(ع) در اين دوران با 6خليفه همزمان بوده كه 5 خليفه، اموي (يزيد، معاويهابنيزيد 6ماه خلافت، مروان ابن حكم 9ماه خلافت، عبدالملكابنمروان حدود 20سال خلافت و وليدابن عبدالملك) هستند و يكي ديگر هم عبداللهزبير بوده كه محدوده خلافتش در مكه و حدود 9سال، از سال 64 تا 73هجري، بوده است.
بر اين اساس ميتوان گفت با توجه به حضور خلفاي متعدد در دوران امامسجاد(ع) و تأثير انديشه و رفتار خلفا در زندگي مردم و كل حكومت آن دوران، زندگي امامسجاد(ع) با شرايط سختي همراه بوده است؛ شرايطي كه ثبات نداشته و در خلافت هر كدام از خلفا با توجه به تفاوت روحيات و خلقيات خلفاي متعدد، با شرايط خاص و جديدي روبهرو بوده است، چنانچه در دوران يزيد، استبداد شديدي حاكم بوده كه اين استبداد شديد در سال 63 باعث ميشود واقعه حره اتفاق بيفتد؛ واقعهاي كه براساس آنچه در تاريخ آمده مدينه در آن واقعه غارت شد و مردان زيادي از صحابه و غيرصحابه كشته شدند؛ البته به دستور يزيد به امامسجاد(ع) و اطرافيانش صدمهاي وارد نشد.
وضعيت اجتماعي- فرهنگي دوران امام سجاد(ع) خاص بود. در دوران ايشان با وجود اينكه زمان طولانياي از رحلت حضرت رسول اكرم(ص) نگذشته بود مردم از ارزشهاي ديني فاصله گرفته بودند بهنحوي كه اين فاصله در رفتارهاي اجتماعي آنها كاملاً مشهود بود. بهطور مثال در تاريخ آمده است كه در دوران عبدالملك ابن مروان زني آوازهخوان در مدينه زندگي ميكرد كه عبدالملك او را با قيمت بسيار زيادي( حدود 20هزار مثقال طلا ) به كاخ خود فراميخواند. زماني كه اين زن ميخواهد مدينه را ترك كند بسياري از مردم شهر مدينه تا خارج از شهر او را بدرقه و در فراق او گريه ميكنند.
- با توجه به توصيفاتي كه از جامعه زمان امامسجاد(ع) كرديد لطفا در مورد جايگاه ايشان در اين جامعه توضيحاتي بفرماييد؟
اين مسئله كاملا روشن است كه بهعلت فعاليتهاي مخرب بنياميه در از بين بردن جايگاه امامت، امامسجاد(ع) مانند پدر بزرگوارشان در مدينه چندان مورد توجه مردم نبودند و همانطور كه افراد بسيار كمي از مدينه امام حسين(ع) را در قيامش ياري كردند امام سجاد(ع) نيز در دوران اوليه امامتش ياوران بسيار اندكي داشتند. روايتي از ايشان وارد شده است كه « من در آغاز امامتم به اندازه 20نفر ياور نداشتم.» يا اينكه روايت ديگري از ايشان منقول است كه فرمودهاند: « من در آغاز امامتم به اندازه انگشتان دست ياور نداشتم». اما نكته جالب اينجاست كه همين امام سجاد(ع) كه در آغاز امامت خود ياوران بسيار اندكي داشتند با نحوه مبارزه خود كاري ميكنند كه در تشييع جنازه ايشان افراد بسياري شركت ميكنند.
- با توجه به اينكه امام سجاد(ع) در دوران خلفاي مختلفي زندگي كرده، آيا ميتوان گفت كه ايشان در يك دوران اغتشاش سياسي زندگي كرده كه اين اغتشاش به ايشان آزادي بيشتري داده بود كه بتوانند معارف اهلبيت(ع) را منتشر كنند؟
اين تحليل در مورد دوران امامسجاد(ع) صحيح نيست چرا كه اگر چه خلفاي متعددي آمدند و رفتند اما با توجه به اينكه ايشان در دوران حكومت اموي زندگي كردهاند،همه حاكمان از يك خاندان و پدر و پسر بودهاند، تقريبا سياستهايشان واحد بوده و اينطور نبوده كه آمدن يك خليفه جديد باعث شود كه امام سجاد(ع) موقعيت بهتري پيدا كنند يا تحت فشار نباشند. بنابراين در اين دوران امام سجاد(ع) به هيچ وجه مانند آنچه براي امام باقر و امام صادق(ع) اتفاق افتاد آزادي نداشتند و نميتوانستند كلاس درس يا چيز ديگري تشكيل دهند. البته بايدبه اين نيز اشاره كنم كه به هر حال تغيير خلفا در دوران ايشان در مدت بسيار كوتاهي، آن هم نه بهواسطه تغيير نگرش خود خلفا بلكه به واسطه تعويض واليان مدينه تأثيرگذار بوده است. بهطور نمونه در سالهاي پاياني زندگي امام سجاد(ع) شخصي به نام عبدالعزيز، والي يا فرماندار مدينه ميشود كه داماد مروانهاست و چند سال بعد از شهادت امامسجاد(ع) خليفه نيز ميشود. اين شخص براي امام(ع) آزادي بيشتري قائل ميشود تا حدي كه در 2 سالي كه او والي است امامسجاد(ع) به حدي آزادي مييابند كه ميتوانند پيش از خطبههاي نمازجمعه سخنراني كنند. عمرابنعبدالعزيز در دوران خلافتش نيز نسبت به ائمه معصومين رويكرد خوبي داشت؛ به نحوي كه دردوره وي ناسزا گفتن به عليبنابيطالب(ع) منسوخ ميشود.
- آيا مبارزه امام سجاد(ع) در دوران امامت در راستاي مبارزه امامحسين(ع) بوده؟ نحوه مبارزه ايشان چگونه بوده است؟
بله، همينطور بوده است. دوران امام سجاد(ع) دوراني پر از ظلم، ستم، استبداد، فحشا و فساد بوده است و اين وضعيت تقريبا ادامه همان وضعيتي است كه امامحسين(ع) براي مبارزه با آن قيام كردند. بر اين اساس حتي براساس مضمون دعاهاي امامسجاد(ع) اركان مبارزه ايشان همانهايي بود كه امامحسين(ع) بهدليل آنها قيام كردند. اما نوع مبارزه امامسجاد(ع) و امامحسين(ع) متفاوت است. ايشان با توجه به اختناقي كه در آن دوران حاكم بود تلاش ميكردند با دعاهاي خود، مردم را نسبت به معارف دين آگاه كنند. در واقع مبارزهاي شبيه آنچه امامحسين(ع) آغاز كردند ديگر در زمان امامسجاد(ع) قابل اجرا نبود چرا كه ديگر كسي نمانده بود كه بخواهد امام را ياري كند. عدمحمايت مردم از امام باعث شد كه نحوه مبارزه امام سجاد(ع) نيز تغيير كند و به سمتي برود كه در آن نوع بيدارگري دروني از طريق دعا باشد و بهعبارت سادهتر مبارزه فرهنگي باشد.
بر اين اساس نحوه مبارزه امامسجاد(ع) اينگونه بود كه هر وقت در زمان ايشان هر انديشه نادرستي مطرح ميشد ايشان به مقابله با آن برميخاستند و تلاش ميكردند با دعا خواندن، آن هم بين مردم و بهصورتي كه مردم بشنوند مردم را نسبت به انديشه نادرست آگاه كنند. مثلا در زمان ايشان مدتي انديشهاي از طرف حاكمان اموي در ميان جامعه منتشر شد مبني بر اينكه خليفه از رسولالله(ص) مقام بالاتري دارد. در واقع اين انديشه براي كمرنگ كردن نقش پيامبر(ص) و از بين بردن نام و نشان ايشان در ميان جامعه بود كه امامسجاد(ع) در فرازهاي مختلف دعاهاي خود كه غالبا آنها را بلند بلند ميخواندند از پيامبر گرامي اسلام(ص) ياد ميكردند و تلاش ميكردند با توسل به ايشان و صلوات بر ايشان، جايگاه حضرترسول(ص) را براي مردم نشان دهند. يا اينكه در زمان ايشان، انديشه تجسيم و جسم بودن خداوند مطرح شد. ايشان براي مبارزه با اين انديشه در كنار خانه خدا ميرفتند و بلند بلند دعا ميكردند كه خداوندا من از كساني كه تو را اينگونه توصيف ميكنند بيزارم و چگونه برخي تو را كه چنين اوصافي داري ميتوانند جسم بدانند و... . از اينگونه موارد در دعاهاي امام سجاد(ع) زياد است.
عدمورود امام سجاد(ع) به مبارزه مسلحانه و قيام مستقيم به حدي است كه با وجود اينكه در دوران ايشان مخصوصا پس از شهادت امام حسين(ع) شاهد قيامهايي عليه بنياميه هستيم، امام(ع) در آن قيامها هيچ نقش مستقيمي ندارند؛ چه نقش حمايتي و چه نقش هدايتي.مثلا بهطور طبيعي با توجه به نوع قيام مردم مدينه در واقعه حره كه 2 سال بعد از واقعه كربلا يعني سال 63اتفاق افتاد كه كل مردم مدينه در آن حضور داشتند و والي مدينه را به اسارت گرفتند، توقع ميرفت كه امام آنها را حمايت كند يا حتي در قيام توابين كوفه هيچگونه دخالتي نكردند. شايد عدمدخالت در اين قيامها بود كه باعث شد سلسله مباركه امامت حفظ شود.
- يكي از مهمترين ميراثهاي گرانبهاي امام سجاد(ع) كتاب شريف صحيفه سجاديه است. نيايشهاي امام سجاد چگونه گردآوري شد و كتاب به شكلي كه امروزه موجود است، درآمد؟
امام سجاد(ع) را نبايد فقط با صحيفه سجاديه شناخت بلكه صحيفه تنها بخشي از آن چيزي است كه از امام سجاد(ع) براي ما به يادگار مانده. در حقيقت از امام سجاد(ع) حدود ۲۰۰۰ روايت نقل شده كه حدود ۲۵۰ روايت آن در قالب دعاست و از اين ۲۵۰ دعا، ۵۴ دعاي آن در صحيفه سجاديه است. بنابراين صحيفه سجاديه بخش كوچكي از ميراث امام سجاد(ع) براي ماست بخشي كه امام آن را از حدود سالهاي ۸۴ تا ۹۵ هجري بهصورت خصوصي براي دو فرزندشان امام باقر(ع) و زيد بن علي املاء كردند، يعني امام بيان ميفرمودند و آنها مينوشتند. البته اصل صحيفه سجاديه ۷۵ دعا بوده است كه در گذر زمان فقط ۵۴ دعاي آن بهدست ما رسيده است.
بر اين اساس صحيفه سجاديه كتابي بوده است كه در دوران خود امام سجاد(ع) در دسترس عموم نبوده و بهصورت ميراثي گرانبها در دستهاي فرزندان امام بوده است. اما اين ميراث حدود ۲۷ سال پس از شهادت امام سجاد(ع) يعني در سال ۱۲۲ هجري و در زمان امام صادق(ع) در دسترس ديگران قرار ميگيرد.
- آيا با توجه به اينكه صحيفه سجاديه يك ميراث خصوصي بوده است و در دسترس مردم جامعه زمان امام سجاد(ع) قرار نگرفته، اين كتاب بازتابي از شرايط سياسي- اجتماعي دوران امام بوده است؟
بهنظر ميرسد با توجه به اينكه صحيفه سجاديه يك ميراث خصوصي بوده است، از اين كتاب برخلاف ديگر روايات و دعاهايي كه امام سجاد(ع) آنها را در ميان مردم ميخواندند توقع كمتري ميرود كه بيانگر اوضاع سياسي اجتماعي و آگاهسازي مردم دوران خود باشد. اما بهنظرم در اين كتاب نيز مضامين وحدتگراي مهمي مطرح شده است. مثلا در همين صحيفه روح وحدتگراي خاصي ميان شيعه و سني مشاهده ميشود. در صحيفه دعايي وجود دارد به نام دعاي مرزداران كه دعاي ۲۷ صحيفه است. نكته جالب و وحدتگراي اين دعا اين است كه حضرت در اين دعا از لفظ مؤمن استفاده نميكنند بلكه از لفظ مسلم استفاده ميكنند كه هم شيعه و هم سني را در بر بگيرد. و جالبتر اين است كه مرزداراني كه حضرت در آن دوران برايشان دعا ميكنند افرادي مانند حجاج ابن يوسف ثقفي و امثال او هستند كه واقعا دشمن اهلبيت(ع) بودند . امام سجاد(ع) در اين دعا ميخواهند كليت جامعه اسلامي، مرز اسلامي و وحدت اسلامي باقي بماند. مثلا يكي از بندهاي اين دعا اين است كه «اي خداوند، مشركان را به مشركان مشغول دار تا از تطاول بر بلاد اسلاميان باز مانند و از شمار ايشان بكاه تا از شمار مسلمانان نكاهند. ميانشان جداييافكن تا بر ضدمسلمانان متحدشدن نتوانند». بهنظر بنده يكي ديگر از مضامين مهم اجتماعي- سياسي امام در صحيفه سجاديه تأكيد بر مسئله امت اسلامي است. در دعاهاي ۱، ۲، ۶، ۲۴، ۴۲، ۴۴ و ۴۵ امام سجاد(ع) بهنحوي بحث امت اسلامي را بيان ميكنند.
- صحيفه چگونه تدوين شد و در دسترس عموم قرار گرفت؟
چگونگي در دسترس قرارگرفتن اين دعاها در اول صحيفه سجاديه بهطور مشروح آمده اما خلاصه آن اين است كه حدودا ۲۷ سال بعد از شهادت امام سجاد(ع) اين ميراث گرانبها توسط يكي از فرزندان زيد به نام يحيي ابن زيد در اختيار يكي از دوستداران و ياران امام صادق(ع) به نام متوكل ابن هارون قرار ميگيرد كه ايشان بعد از شهادت يحيي اين نسخه را به امام صادق(ع) عرضه ميكند كه امام(ع) آن را با نسخهاي كه خودشان در دست داشتند تطبيق ميدهد و عنوان ميكنند كه آن نسخه عمويشان زيد است.
متوكل از آن كتاب رونوشتي براي خودش تهيه ميكند كه متأسفانه در رونوشتي كه ايشان تهيه ميكند ۱۱ دعا از قلم ميافتد يعني ايشان از مجموع ۷۵ دعا فقط ۶۴ دعا را مينويسد و عمير پسر متوكل نيز از همان صحيفهاي كه پدر براي خودش نوشته بود، رونوشتي تهيه ميكند. حدود ۱۰۰ سال بعد از اين بزرگواران شاهد چندين نسخه ديگر از صحيفه سجاديه هستيم. اينها هم بهنظر ميرسد رونوشتي از همان نسخه عمير ابن متوكل بودند. بعدها در قرن چهارم هجري فردي با نام ابوالمفضل شيباني چندين نسخه را با هم تركيب ميكند و نسخهاي را مينويسد كه ۵۴ دعا دارد و نسخهاي كه هماكنون در دست ما قرار دارد در واقع همان نسخهاي است كه ابوالمفضل شيباني آن را تهيه كرده بود. بر اين اساس نسخه صحيفهاي كه در عصر كنوني در دسترس شيعيان قرار دارد ۲۱ دعا كمتر از صحيفه سجاديه اصلي است كه خود امام آن را املاء كرده بودند.
- بهنظر شما چه مضاميني در صحيفه سجاديه وجود دارد كه قابل توجه و تامل است و بيش از همه ناظر به مشكلات امروز ماست؟
جامعيت صحيفه سجاديه بهنحوي است كه بهنظر بنده ميتوان از آن، سبك و برنامه زندگي اسلامي را تدوين كرد. درست است كه صحيفه سجاديه در واقع دعاهاي امام سجاد(ع) است اما اين دعاها بهنحوي است كه به انسان نحوه زندگي و چگونگي خوب زيستن را نشان ميدهد. اما بايد توجه داشت كه استخراج اين سبك زندگي از صحيفه سجاديه با كارهاي توصيفي امكانپذير نيست بلكه با مطالعات تحليلي و دقيق ميتوان سبك زندگي را از صحيفه سجاديه استخراج كرد. مثلا يكي از مباحثي كه در صحيفه مطرح شده است انسان است كه براساس آن ميتوان نوع نگاه به انسان، كرامت انسان و بسياري از ديگر ابعاد انسان را تبيين كرد.بهنظر من يكي از مباحث بسيار مهم و مورد نياز جامعه سياسي امروز كه در صحيفه سجاديه بهوضوح ميتوان مشاهده كرد، بحث وحدت و عدمتفرقه انگيزي ميان شيعه و سني است. در واقع اينكه در كتاب صحيفه سجاديه هيچ دعاي تفرقهانگيزي وجود ندارد يكي از خصوصيتهاي اين كتاب است بهنحوي كه باعث شده اين كتاب مورد قبول و توجه برخي از انديشمندان اهل سنت نيز قرار گيرد. تا حدي روحيه وحدتگرا در اين كتاب وجود دارد كه وقتي آيتالله بروجردي اين كتاب را به مرحوم تنطاوي، عالم سني الازهر ميفرستد ايشان در وصف اين كتاب ميگويد از بدبختي ما مسلمانان اين است كه ما اينچنين كتابي داريم ولي از ديدن آن محروم هستيم.
- دعاي مكارمالاخلاق نماد تقواي ستيز است، نه تقواي گريز
دعاي مكارم الاخلاق يكي از مهمترين دعاهاي صحيفه است؛ دعايي كه حتي بيشتر از خود صحيفه سجاديه تفسير و شرح شده است. اين دعا به جنبههاي مختلف اخلاق توجه كرده است.
نكته مهمي كه در بخشهاي مختلف اين دعا وجود دارد نوعي روحيه اعتدالگرا در مباحث اخلاقي است. در واقع بهنظر ميرسد اين دعا بهدنبال برقراركردن نوعي تعادل در قوه اخلاقي در انسان است. حضرت در بخشي از اين دعا ميفرمايند «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ مَتِّعْنِي بِالاِقْتِصَادِ؛ بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و مرا از ميانه روي بهرهمند ساز». يا اينكه در جاي ديگر اين دعا ميفرمايند: «لاَ أَفْتَقِرَنَّ وَ مِنْ عِنْدِكَ وُسْعِي؛ هرگز فقير نشوم، زيرا كه توانگريام از توست». در واقع فقيرنشدن چيزي ميان فقر و ثروت است كه امام سجاد(ع) در اين بخش از دعا نيز حالت ميانه را طلب كرده است. جالب اينجاست كه بلافاصله بعد از اين بخش از دعا امام ميفرمايند: «وَ لاَ أَطْغَيَنَّ وَ مِنْ عِنْدِكَ وُجْدِي ؛ زيرا كه توانگريام از توست و هرگز گردنكشي نكنم كه قدرت و توان من از توست». به بيان ديگر شايد بتوان گفت كه فقر از جهتي براي انسان خطرناك است چون موجب نااميدي ميشود و توانگري نيز از اين جهت خطرناك است كه باعث طغيان ميشود. اما ميانهروي و حد اعتدال نيكوست چون نه باعث نااميدي و نه باعث طغيان ميشود.
ظرافتهاي ديگري نيز در اين دعا وجود دارد مثلا در بخشي از اين دعا امام سجاد(ع)ميفرمايند: «وَ أَلْبِسْنِي زِينَهًَْ الْمُتَّقِينَ فِي بَسْطِ الْعَدْلِ وَ كَظْمِ الغَيْظِ وَ إِطْفَاءِ النَّائِرَهًِْ وَ ضَمِّ أَهْلِ الْفُرْقَهًِْ وَ إِصْلاَحِ ذَاتِ الْبَيْنِ و...؛ مرا سيماي صالحان ده و جامه پرهيزگاران در گستردن عدل و فروخوردن خشم و خاموش كردن آتش دشمني و به هم پيوستن تفرقه جويان و آشتيدادن خصمان». براساس اين بخش از دعا ميتوان گفت كه متقين از منظر امام سجاد(ع) كساني هستند كه در ميان جامعه هستند نه كساني كه گوشهگير و از جامعه گريزاناند. امام سجاد(ع) در اين بخش از دعا اوصاف زيادي را اينگونه براي صالحين و متقين بيان ميكنند كه اگر چه در غالب دعاست اما به خوبي به انسان نقشه راه پرهيزكاري را نشان ميدهد. اين تقوايي كه ايشان در اينجا بيان كرده، به قول شهيد مطهري در واقع تقواي ستيز است نه تقواي گريز. يعني تقواي انقلابيگري در ميان جامعه است نه تقواي فرار از جامعه و گسترش عدل در ميان مردم و جامعه.
- نگاهي به چند ترجمه فارسي صحيفه سجاديه
بيشتر ترجمههاي فارسي صحيفه سجاديه براي دوره معاصر است. در سالهاي اخير، به ويژه در سالهاي پس از انقلاب اسلامي، ترجمههاي بيشتري از صحيفه سجاديه ارائه شده است. مترجمان گوناگون در حوزه و دانشگاه تلاش كردند تا متناسب با تحولات زبان فارسی در سده اخیر ترجمههای روزآمدتری از صحیفه سجادیه به دست دهند. در اين نوشته مرور مختصري كردهايم بر چند ترجمه آشنا از نيايشهاي امام سجاد(ع).
ترجمه ابوالحسن شعراني
ابوالحسن شعراني يكي از آخرين چهرههاي نسلي از عالمان حوزوي بود كه جامع علوم بودند. كارنامه پر برگ و باري از تصحيح و تأليف و ترجمه از او به يادگار مانده كه يكي از آنها ترجمه صحيفه سجاديه است. ترجمه ايشان يكي از نخستين ترجمههاي معاصر است با ويژگيهاي نثري آن دوره كه پس از گذشت سالها همچنان يكي از بهترين ترجمههاست.
ترجمه فیضالاسلام
علینقی حسینی دیباجی معروف به فیض الاسلام از عالمانی است که ترجمهاش از نهجالبلاغه زبانزد خاص و عام است. او قرآن و صحیفه سجادیه را هم به فارسی برگردانده است. ترجمه صحیفه سجادیه مثل ترجمه نهجالبلاغه او آمیخته با شرح و تفسیر مختصری است و هرجا که در متن به کلمه دشواری برخورده آن را در پرانتز برای مخاطب توضیح داده است. همين ويژگي، خواندن اين ترجمه را براي عموم مخاطبان راحتتر كرده است
ترجمه عبدالمحمد آيتي
عبدالمحمد آيتي را بايد يكي از آغازگران ترجمههاي متون مقدس مسلمانان به زبان فارسي در سالهاي پس از انقلاب دانست. مترجمي كه پس از سالها ترجمه متون گوناگون زبان عربي، قرآن و نهج البلاغه و صحيفه سجاديه را به زبان فارسي برگرداند و راهگشاي مترجمان ديگر شد. هر سه ترجمه او نثر فارسي بسيار پاكيزه و رواني دارد و براي همه مخاطبان به ويژه آنها كه نثر فارسي برايشان اهميت بيشتري دارد ترجمه درخور توجهي است.
ترجمه علی موسوی گرمارودی
علي موسوي گرمارودي يكي از نامآشناترين چهرههاي شعر معاصر است. تسلط توأمان او بر ادبيات عربي و ادبيات فارسي و تلاش او برای استفاده از قابليتهاي زبان فارسي براي ترجمه صحيفه، ترجمهاش را به يكي از بهترين و خوشخوانترين ترجمهها تبديل كرده است. ترجمه گرمارودي يكي از آخرين ترجمههاي صحيفه است كه به نظر ميرسد به مرور زمان به يكي از رايجترين ترجمههاي فارسي صحيفه سجاديه تبديل شود.