بايد حواسمان باشد كه اگر واقعا قائل به اهميت مطالعه هستيم، هميشه و در همه حال كتابخواني را در جامعه ترويج بدهيم. من نوعي كه از كودكي به اصطلاح كتاب به دست بودهام و اهل مطالعه، نيازي به ترويج كتابخواني ندارم. هر چند كه در حرفه ما هم هستند دوستاني كه سال به سال شايد لاي يك كتاب را هم باز نكنند...
بعضيها وقتي صحبت از كتاب و كتابخواني بهميان ميآيد ياد دوران درس و مشق و مدرسه ميافتند. نوعي اجبار با خاطراتي نهچندان خوش، در حالي كه مطالعه بيش و پيش از هر چيز، ابتدا بايد لذتبخش باشد. اگر بهدنبال گسترش فرهنگ مطالعه هستيم بايد اين موضوع را جا بيندازيم كه كتابخواندن امري است به شدت لذتبخش. قرار است ما از خواندن كتاب ابتدا «كيف» كنيم و در مرحله بعد آگاهي بهدست بياوريم. مثلا من شخصا كتابهاي روانشناسي زياد ميخوانم.
اين كتابها به من شناخت و دانش ميدهد ولي نميتوانم انكار كنم كه يكي از دلايل مطالعه من در اين حوزه، لذتي است كه در اين مسير ميبرم. اگر ميخواهيم جامعه به كتابخواندن گرايش بيشتري پيدا كند، ابتدا بايد اين حس را در مخاطب بيدار كنيم. هنوز مطالعه به معناي امري اجباري كه با اكراه صورت ميگيرد در ذهن برخي جا افتاده است.
ابتدا بايد اين ذهنيت غلط را تصحيح كنيم. نكته ديگر اينكه مردم آنقدر گرفتار معيشت خودشان هستند كه شايد جا و حوصلهاي براي مطالعه برايشان باقي نماند. افرادي كه اساسا اهل كتابخواندن نبودهاند و مخاطب كتاب محسوب نميشوند را اگر كنار بگذاريم، ميتوانيم همين اطراف خودمان، آدمهاي علاقهمندي را سراغ بگيريم كه آنقدر گرفتار نان شدهاند كه عشق فراموششان شده است. به اين ترتيب دلايل اقتصادي را در بازدارندگي مطالعه نبايد فراموش كرد.
كنارش بهاي كتاب را هم بايد در نظر گرفت. از قديم دانشآموزان و دانشجويان و خلاصه قشر ضعيف و كم درآمد مخاطب اصلي كتاب بودند. با اين قيمتهاي پشتجلد، اينها چطور بايد كتاب بخرند؟ براي كار فرهنگي بودجههاي زيادي در نظر گرفته ميشود كه براي بررسي درست يا غلط بودنشان بايد تكتك وارد مصاديقش شد ولي در اين زمينه خاص، بهترين كار فرهنگي حمايت از مخاطب علاقهمند به مطالعه است. اين حمايت ميتواند به ناشر و مؤلف نيز ياري برساند كه بالارفتن تيراژ كتاب در نهايت به نفع همه كساني است كه در اين زمينه فعاليت ميكنند.
- بازيگر سينما، تئاتر و تلويزيون