همچنان كه اصرار بر گذشته و ايستادن برابر تغييرات گريزناپذير نتيجهاي جز شكست را بههمراه ندارد. اگر سه دهه پيش سينماروها از نوع خاصي از ملودرامهاي خانوادگي استقبال ميكردند و حالا سالهاست سليقه تماشاگر عوض شده، اصرار بر تكرار نحوه روايت و ساختار فيلمهاي موفق گذشته، نتيجهاش نه موفقيت كه شكست است.
در عرصه توزيع و عرضه محصولات هنري هم ميتوان اين نكته را مشاهده كرد. در تهران تا همين دو دهه پيش سينماهايي موفق بودند كه در مراكز شهر قرار داشتند. اين سينماها حالا برخلاف گذشته كمترين ميزان تماشاگر را جذب ميكنند. اگر پرديسهاي مدرن در پايتخت و ديگر كلانشهرها ساخته نميشدند، امروز قطعا ما اين ميزان استقبال از فيلمها را شاهد نبوديم. حالا سالهاست شرايط بهگونهاي رقم خورده كه بيشتر مردم براي ديدن فيلمها سراغ پرديسها ميروند و سينماهاي قديمي بسيار كممخاطب شدهاند.
همين موضوع پرديسهاي چندسالنه را كه جايگزين سينماهاي قديمي تكسالنه شدهاند در حوزههاي ديگر هم ميتوان مشاهده كرد. ما فيلمسازان كه روزگاري به ساخت فيلم بدون نگاتيو حتي فكر هم نميكرديم حالا سالهاست با دوربينهاي ديجيتال اخت شدهايم. هرچند كه تعدادي از بهترين فيلمهاي سينماي ايران روي نگاتيو ثبت شدهاند و ميراث گذشته برايمان ارزشمند است ولي سير پرشتاب تحولات چارهاي جز همراهي با پديدههاي نوين باقي نميگذارد. ماندن در گذشته و اصرار بر روشهاي قديمي، تنها شكست را گريزناپذير ميكند.
- نويسنده و كارگردان سينما
نظر شما