در این نشست شش شاعر از ایران و پنج شاعر از آلمان شعرخوانی کردند و ترجمهی آلمانی و فارسی شعرها نیز خوانده شد.
در آغاز نشست علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهر کتاب به تبادلات، رودرروییها و پیوندهای فرهنگهای متفاوت ایران و آلمان اشاره کرد و گفت: شهر کتاب در سالهای گذشته کوشیده است تا جلوههای فرهنگی ایران را در دیگر کشورها ارائه و تحولات فرهنگی دیگر کشورها را به مخاطبان ایرانی نشان دهد و شعر به عنوان سرمایهی مهم فرهنگی نقش مهمی در این تبادلات داشته است. مرکز فرهنگی شهر کتاب با خانهی شعر برلین و خانهی ادبیات برلین برنامههایی را طراحی کرده که از سال گذشته آغاز شده و در پنج سال آینده این گفتوگوهای ادبی و بینافرهنگی بهطور پیوسته در دو کشور ادامه مییابد.
کریستیانه لانگه، معاون خانهی شعر برلین دربارهی پروژهی قاچاق شعر گفت: ما در خانهی شعر برلین نزدیک به پانزده سال است که داریم شعر ایرانی را به آلمانیها معرفی میکنیم و تا به حال نزدیک به پنجاه شاعر را در آلمان معرفی کردهایم و طرحهای ما همچنان ادامه دارد. در قاچاق شعر، شعرها به صورت تعاملی به دو زبان ترجمه میشود. اصل ماجرا از این قرار است که شاعرانی را از کشورها و زبانهای مختلف دعوت میکنیم تا شاعرانی که زبان یکدیگر را نمیدانند، با کمک یک واسطهی زبانی، ترجمهی لفظ به لفظ معنا را دریافت و بعد با کمک هم شعرهای یکدیگر را به زبان خود ترجمه کنند. در کارگاهی که در آلمان برگزار شد، شاعران با شعر یکدیگر آشنا شدند و با کمک هم و با میانجیگری مترجم، شعرها را ترجمه کردند تا با جهان ذهنی یکدیگر بیشتر آشنا شوند.
وی افزود: مراد از قاچاق شعر، روشی خاص در ترجمهی شعر است؛ از این قرار که شرکتکنندگان در کارگاهها بیآنکه زبان یکدیگر را بدانند، متقابلاً بر مبنای برگردانهای اولیه و تا حدی مفهومی، که پیشتر به دو زبان انجام گرفته، شعر یکدیگر را ترجمه میکنند. شاعران در این طرح از ماجراهای نهفته در پشت و پسلههای کلام یکدیگر آگاه میشوند؛ زیرا همواره در کنار معنای شعر، باید عناصر دیگری از هر زبان نیز به زبان دیگر قاچاق شود، مواردی از قبیل آواها، ایماها، ریتمها و بافتار فرهنگی، اجتماعی و فردی تنیده در دل هر شعر. هر برگردانِ صرفاً زبانشناختی و کلامی، به خاطر پیچیدگی و درهم تنیدگی درونی عناصر شعر، پیشاپیش محکوم به ناکامی است؛ چون بایستی خیلی چیزها را از نو برساخت و بازآفرید تا دوباره امکان شکلگیری شعری خوب در زبانی دیگر فراهم شود.
علی عبدالهی هم گفت: در این پروژه دوازده شاعر از دل دو سنت شعری ریشهدار و پرآوازه به دیدار یکدیگر رفتند. این دو سنت شعری که به ظاهر از نظر جغرافیایی در اقلیمهای دور از یکدیگر شکل گرفتهاند، صرف نظر از خویشاوندیهای زبانیِ انکارناپذیرشان، پیشتر دو دیدار دورانساز و خلاقانه با هم داشتهاند. در طرح حاضر دوازده شاعر، دوازده صدای گوناگون با حضور شخص سومی نشسته میان دو صندلی، بهجد تصمیم گرفتند شعر همدیگر را ترجمه و البته قاچاق کنند. اینجا شاعران میخواهند شعر دیگری را به درون سنت شعری خود ببرند. اینها بیآنکه قانوناً خود مترجم باشند، با مباشرت و وسوسهی شخص سومی، شعری را به نام خود ترجمه میکنند؛ اما تفاوت ماجرا در این است که روند حاضر کنشی دوسویه است: همزمان مفهومی به زبانی دیگر میرود و مفهومی دیگر از زبان دیگر به این سو منتقل میشود.
عبدالهی یادآور شد: قاچاق شعر، برخلاف قاچاق اقلام دیگر، نه فقط باعث کاهش تولید بومی و کسادی بازار شعر نمیشود، بلکه حتی بر کیفیت فرآوردههای بومی میافزاید و به دوستداران شعر نگریستن نو و دیگرگون را میآموزد و گفتوگویی بین دو زبان برمیانگیزد.
در ادامهی برنامه علیرضا عباسی، دانیلا دانتس، علی عبدالهی، یان فولکر روهنرت، سارا محمدی اردهالی، زیلکه شویرمن، مریم فتحی، ماکس چولک، مظاهر شهامت، ایرج ضیایی و شارتوله وارزن به شعرخوانی پرداختند.