با وجود اين، همچون همه مشكلات ديگر، به بازگويي اين مطلب و افسوس خوردن بر آن بسنده ميكنيم. گويي صِرف بازگويي مشكلات اجتماعي بهخودي خود گونهاي از منزلت اجتماعي را برايمان به ارمغان ميآورد! اميدوارم در پي بالا رفتن درك اجتماعي مردم كار به جايي برسد كه به محض اينكه كسي از مشكلي اجتماعي سخن گفت، مخاطب از او بپرسد:
«خب! راهحل تو چيست؟» و كسي كه برنامهاي دقيق و راهحلي كارشناسيشده ندارد، عوامفريبانه و براي غمخوار نشان دادن خود دهان نگشايد. ما بايد راهحل مشكلات شخصي و اجتماعي خود را بيابيم و اگر نتوانستيم، راهحلشان را بسازيم. مردم چرا كتاب نميخوانند؟ آيا علاقهاي به محتواي آن ندارند؟ آيا هيچ علاقهاي به دانستن مباحث فلسفي، عرفاني، تاريخي، اجتماعي، اقتصادي، سياسي و مانند آن ندارند؟ آيا دوست ندارند «بدانند»؟
براي يافتن پاسخ اين پرسش يك «آزمايش خيالي» را كه چندي پيش به ذهنم رسيد، مطرح ميكنم. در يك موقعيت خيالي، فرض كنيد كتابخانهاي وجود دارد كه اين امكان را برايتان فراهم ميكند كه پس از جستوجو و برگزيدن كتاب يا مقاله مورد نظرتان بلافاصله آن را به ذهن شريفتان بلوتوث كنيد. پس از بلوتوث آن كتاب يا مقاله ذهن شما دقيقا همان حالتي را دارد كه اگر آن كتاب يا مقاله را ميخوانديد، داشت. در اين صورت، آيا چنين ميكرديد؟
اگر اين امكان برايتان فراهم بود چندبرابر الان كتاب ميخوانديد؟ اصلا خودتان به كنار! شما فرهيختهايد و اهل مطالعه؛ وگرنه الان مشغول مطالعه اين متن نبوديد. اين «موقعيت خيالي» را براي كساني تعريف كنيد كه مدتهاست دست به روزنامه، مقاله يا كتابي نزدهاند. حدستان چيست؟ آيا كتابها يا مقالاتي را برميگزينند و به ذهنشان بلوتوث ميكنند؟ من اين آزمايش را انجام ندادهام اما حدسم اين است كه چنين ميكنند. اگر چنين باشد، مشكل كتابنخوانها با محتواي درون كتاب نيست.
آنها به هر دليلي از خودِ «خواندن» خسته ميشوند و به همين دليل سراغ كتاب نميروند. پس بهجاي گله و شكايت بياييم راهحلي براي اين مشكل بيابيم. اشكال در شيوه يادگيري مطلب يعني خواندن است نه محتواي درون كتاب. چگونه ميتوان محتواي درون كتاب را بهشكلي مطبوع وارد ذهن مخاطب كرد؟ من چند سال پيش پاسخ اين پرسش را يافتهام و با راهاندازي يك كانال در شبكه اجتماعي تلگرام آن را عملي كردهام: «كتاب صوتي»!
از گروهي از دانشجويان داوطلب خواستم كتابها و مقالات برگزيده را براي مخاطبان بخوانند و سپس پوشه صوتي آن را در كانال بارگذاري كردم. استقبال مخاطبان بيش از انتظار من بود. پوشههاي صوتي كتابهاي كاغذياي كه تيراژشان فقط 1000عدد بود 10هزار بار بارگيري شدند. دلايل كتاب نخواندن هرچه باشد خوشبختانه تنفر از محتواي درون كتابها جايي در ميان آنها ندارد. ايرانيان در مقايسه با بسياري از جوامع ديگر بيشتر به فلسفه، سياست، جامعهشناسي، روانشناسي، اقتصاد و... علاقهمندند.
درست است كه نميخوانند اما دوست دارند بدانند! جاي شكرش باقي است! امتحانش نيز رايگان است. به چند نفر از دوستانتان پيشنهاد كنيد مقاله يا كتابي كاغذي را بخوانند. بعد از مدتي از ايشان بپرسيد كه آيا چنين كردهاند. سپس حق دوستي را بهجا آوريد و آن مطلب را با صداي خودتان برايشان بخوانيد و پوشه صوتي آن را به پيشگاهشان پيشكش كنيد. خاطر عاطرتان جمع باشد كه حتما گوش خواهند كرد. يادداشت را با يك پيشنهاد و يك پيشبيني به پايان ميبرم.
پيشنهاد ميكنم هرآنچه را دوست داريد دوستانتان بخوانند، خودتان بخوانيد و پوشه صوتي آن را به ايشان هديه دهيد. پيشبيني ميكنم اين طرح، فراگير خواهد شد و با فراگير شدنش گره مشكل نخواندن كتاب در اين سرزمين به سرپنجه تدبير شما گشوده خواهد شد. ايران سرشار از گسترهاي گسترده از گونههاي گوناگون كتابها و مقالات صوتي خواهد شد. كانالهاي تلگرامي، تارنماها و مغازههاي كتابهاي صوتي معضل كتابنخواني ما را حل خواهند كرد. باشد اين طرح مورد قبول طبع بلندتان قرار گيرد و كارگر افتد!
- نويسنده، مترجم و مدرس فلسفه