مثلا در مورد كتابهاي عامهپسند وجود رسانههاي رقيب را در پايينآمدن تيراژ بايد در نظر گرفت. مشكلي كه اتفاقا قبل از انقلاب هم وجود داشت. در دوران نوجواني ما، وقتي هفتهنامههاي جوانپسند آن دوران با تيراژهاي چندصدهزارتايي روي دكه آمدند بر فروش كتابهاي عامهپسند تاثير گذاشتند.
الان هم كه در عصر اينترنت به سر ميبريم با اين ميزان دامنه نفوذ فضاي مجازي در كشور طبيعي است كه كتابهاي عامهپسند مثل قديم مشتري نداشته باشند، چون مخاطب اين نوع كتابها، الان دائم سرش در تلفن همراهش است و سرگرم خواندن مطالب متنوع و سرگرمكنندهاي است كه در كانالهاي تلگرامي وجود دارد.
موضوع هم منحصر به ايران نيست و ما با پديدهاي جهاني سر و كار داريم و در سراسر جهان اينترنت باعث شده مراجعه به كتاب كاهش پيدا كند. تكنولوژي محاسني هم دارد كه نبايد از نظر دور داشت. به عنوان مثال اگر روزگاري خيلي از كتابها ناياب بودند و به سختي ميشد نسخهاي از آنها را يافت الان بسياري از همان آثار ناياب دور از دسترس ديروز، با يك جستوجوي ساده اينترنتي در دسترس عموم قرار دارند.
كتابهايي كه سالهاست تجديد چاپ نشده و نسخهاي از آنها در بازار موجود نيست به صورت پيدياف در اينترنت قابل دسترس هستند. البته اين دسترسي آسان به منابع براي كتابخوانها اهميت دارد و آنها كه اهل مطالعه نيستند، حاضر نميشوند به متنهايي كه يافتنشان بسيار ساده شده، حتي نگاهي بيندازند. براي مطالعه شما بايد احساس نياز داشته باشيد و پيشنياز آن هم دغدغه فرهنگي است.
بديهي است كه با رسانههاي سطحي نميشود دغدغههاي فرهنگي را در جامعه گسترش داد. يعني رسانههايي كه هيچ نوع جديت و طرح مسئله فرهنگي چه بهصورت مستقيم و چه غيرمستقيم در آنها به چشم نميخورد، نميشود به ارتقاي فرهنگي انديشيد.
وقتي شما با سونامي هرچه سطحيتر بهتر مواجه ميشويد، وقتي سريالها سليقه مخاطب را نزول ميدهد، وقتي كار جدي در حوزه نمايشي بهندرت رخ ميدهد طبيعي است كه گرايش فرهنگي در سطح عموم، بستري براي رشد نيابد. موضوع هم فقط فيلم و سريال نيست.
در حوزههاي مختلف جامعهشناسي و روانشناسي همخيلي وقتها خوراك مناسبي براي مخاطب تدارك ديده نميشود. وقتي مجموعه اينها را كنار يكديگر ميگذاريم ميبينيم مردم مقصر نيستند كه سراغ كتاب نميروند. اين سليقهاي است كه مجموعهاي از دلايل و عوامل در شكلدادنش سهم و نقش داشتهاند. نتيجه اينكه در كتابفروشيهاي به نسبت پررونق هم بحث خريد كتاب به عنوان هديه و كادو جديتر است. گفته ميشود يكي از دلايل كاهش مطالعه قيمت بالاي كتاب است. اگر از كتابفروشيها آمار بگيريم ميبينيم اتفاقاً پرفروشترين كتابها، همين ديوانهاي شاعران كلاسيك هستند كه نسخههاي فاخر و گرانقيمتشان بيشتر از ديگر كتابها به فروش ميرسند.
به اين دليل كه فرضاً شما ميخواهيد به رفيقتان هديهاي بدهيد و ميرويد يك شاهنامه بسيار گران و فاخر را به عنوان كادو ميخريد. شايد خيلي هم برايتان فرقي نكند كه مثلا ديوان حافظ بخريد يا كليات سعدي و در مواردي هر چه سر و شكل كتاب به نظر جذابتر باشد و قيمتش بالاتر، بهتر! اين نوع خريد كتاب هم كاركردي كاملا تزييني دارد و طبيعي است كه نقشي هم در افزايش سرانه مطالعه ايفا نميكند.
- نويسنده و كارگردان سينما