اين حادثه چهارشنبه دو هفته پيش رخ داد و دختر خردسال پس از آن به بيمارستان منتقل شد و جان سالم بهدر برد. مجيد خدابندهلو، مرد ميوهفروشي كه دخترك را از خطر مرگ نجات داده بود به همشهري گفت: آن روز من مقابل مغازه ميوهفروشيام بودم. باران شديدي ميباريد به حدي كه جويها پر از آب شده و سيل راه افتاده بود.ناگهان صداي جيغ زني را شنيدم و وقتي برگشتم متوجه شدم دختر چهارسالهاش درحاليكه كنار او حركت ميكرد به داخل جوي آب افتاده است. گويا جريان آب، دختركوچولو را با خودش برده بود.
صدا را كه شنيدم به سرعت دست بهكار شدم تا دخترك را نجات دهم. البته به جز من، چند نفر از اهالي محل هم به جست و جو در داخل جوي آب پرداختند تا اينكه بعد از 5 تا 6دقيقه به زير پل رفتم و در جوي آب چشمم به پاي دخترك افتاد.پاهايش را كه گويا در ميان انبوهي از زبالهها زير آب(جوي آب زيرپل) گرفتار شده بود بيرون كشيدم.
همه زير پل آمدند تا ببينند دخترك زنده است يا نه. اگرچه بچه نفس نميكشيد اما من منتظر بودم تا معجزه خدا را ببينم كه با چشمانم ديدم. وي گفت: به او تنفس مصنوعي داديم، تا اينكه ناگهان به سرفه افتاد و آب از ريههايش خارج شد. وقتي چشمان نگران مادر بيتابش را ميديدم دلم ميخواست اينبار هم خدا مثل هميشه معجزه كند كه خوشبختانه دخترك از خطر مرگ نجات پيدا كرد. پس از آن او به بيمارستان منتقل شد و پزشكان هم گفته بودند كه اگر كمي ديرتر از آب بيرون كشيده ميشد قطعا دچار مرگ مغزي ميشد.
اين بهعنوان يكي از بهترين خاطرات زندگي من ثبت شد و حتي خانوادهاش هم براي تشكر به مغازهام آمدند. من فقط يك وسيله بودم و اين خواست خدا بود كه دختر كوچولو زنده ماند.