بدون حبوبات هم سخت نيست، ميشود لبنيات و غلات را به جاي آن گذاشت. بدون لبنيات هم ممكن است، بايد از سبزيجات استفاده كرد. بدون سبزيجات هم ميشود غذا درست كرد ولي وقتي آب آنقدر كم است كه چاهها خشك شدهاند و زمينهاي كشاورزي از تشنگي ترك ميخورند بايد چهكار كرد؟
مناطقي در ايران كه اقليم مشابه دارند غذاهاي مشابه هم دارند. بخش بزرگي از شهرها و روستاهاي ايران در اقليم خشك حاشيه بيابان قرار دارند و به همين دليل ميشود غذاهاي شبيه به هم را در استانهاي ميانه كشور پيدا كرد. يكي از اين غذاها از مواداوليه سادهاي درست ميشود كه در گذشته بهسادگي قابل فراهمكردن بودند. براي پختن اين غذا كه به نامهاي ماستجوش و كشكجوش و... ناميده ميشود بايد اول پيازداغ و نعناع داغ درست كرد و بعد رب گوجهفرنگي و سبزيجات مختلف و در مرحله آخر هم ماست يا كشك را به آن اضافه كرد تا غذا آماده شود. غذايي مقوي كه اگرچه سريع آماده ميشود ولي فقيرانه نيست. با اضافهكردن مخلفات مفصلي مثل روغن زيتون، زردچوبه، زيره، سير، تره، فلفل، گردو، تخممرغ، بادمجان و... اين غذا وعده مناسبي براي همه اعضاي خانواده و مهمانان است.
در بعضي از مناطق كه درآمد و سطح زندگي پايين است، از اجزاي اين غذا كم ميشود. يعني مخلفات حذف و چندماده اصلي شامل پياز، روغن، رب گوجهفرنگي، ماست، تخممرغ، ادويه و نعنا باقيميماند. وقتي سطح درآمد كمتر شد تخممرغ و ادويه هم حذف ميشود. موقعي كه درآمد به حداقل خود رسيد يك غذاي ابتكاري ديگر شكل ميگيرد كه تركيب پيازداغ و رب گوجهفرنگي و ماست است. كساني كه به مناطق محروم رفتهاند نمونههاي ديگري هم ديدهاند كه فقط از پياز داغ درست شده است و البته كودكان گرسنهاي هم ديده ميشوند كه همان پيازداغ را به سرعت ميخورند.
اهالي خيلي از روستاها تا قبل از اين كمآبي قادر به كشاورزي بودند و ميتوانستند شرايط زندگي را فراهم كنند زيرا زمين محصول ميداد و زندگي با وجود كمبودهايش ادامه داشت اما خشكسالي چنان زمين را تشنه كرده كه ديگر بهرهگرفتن از آن ممكن نيست. اين وقتها رهاكردن روستاي اجدادي و مهاجرت به شهر هم دردي را درمان نميكند. آنها كه حاشيهنشين شهر ميشوند و آنهايي كه به اميد سرسبزي دوباره روي زمينهاي خشك باقي ميمانند هر دو گرفتار خشكسالي هستند.
خبرنگاراني كه به مناطق محروم در روستاها يا حاشيه شهرها رفتهاند و نيكوكاراني كه براي كمك به نيازمندان تلاش ميكنند اين غذاي آخر را ديدهاند. تركيب رب ترش و نمك رب و پيازداغ كه با نان خورده ميشود آخرين تلاش مادرها براي سيركردن شكم بچههايشان است. براي اينكه زنده بمانند و اميدوار باشند به روزي كه دوباره آب جاري و زمين سرسبز را ببينند و در خاكي كه از تشنگي تركخورده باز هم زندگي آغاز شود.