روزهایی که با گرمای نیمه اول سال همراه است و طولانیشدن آن صبر و قرار از آدمی میبرد اما چیزی که کمتر به آن توجه میکنیم تغییری است که در عمق زندگی ما بهوجود میآید و تأثیر آن را در روزهای غیر از ماه رمضان لمس میکنیم.
براي اينكه ببينيم دامنه اين تغييرات در سبك زندگي ما چقدر است سراغ حجتالاسلام و المسلمين حميدرضا مظاهري سيف رفتيم و پاي حرفهايش نشستيم كه در ادامه ميخوانيد.
- تغيير در سبك زندگي انسان نيازمند مولفههاي زيادي است و بهنظر ميرسد كه روزه خيلي از اين مولفههاي تغيير را در دل خود دارد؛ بهنظر شما مهمترين اين تغييرات چيست؟
اولين تأثير روزه در زندگي ما اين است كه عادتهايمان را به هم ميزند و نظمهايي را كه به آن عادت كردهايم به بينظمي ميكشد، از اين جهت اتفاق خوبي است؛ زيرا بسياري از كارها در زندگيمان روح خودش را از دست داده و همينطور از روي عادت بهطور روزانه روندي تكراري و خستهكننده پيدا كرده است.
اگر بهخودمان واگذار شود، تكرارهايمان را تكرار ميكنيم و در اين چرخه بيروح روزمرگي سرگردان ميشويم. خداوند از طريق روزه در زندگي ما مداخله ميكند و اين نظم بيمعنا را به هم ميريزد. در ماه رمضان وقت خواب و خوراك و رفتوآمد تغيير ميكند. مهمترين اثر اين تغييرات در برنامه زندگي اين است كه ما به يك زندگي ارادي برميگرديم. جور ديگر فكر ميكنيم و تصميمات ديگري ميگيريم. اگرچه در ابتدا اين تغيير و بينظمي سخت است اما وقتي نظم ارادي نويني را در زندگي كشف كرديم، احساس خوبي پيدا ميكنيم و ميفهميم كه بيرونآمدن از فضاي بسته عادتهايمان چقدر خوشايند است.
گذشته از اين كاركردهاي روانشناختي و رفتاري روزه، كاركرد معنوي آن هم جالب است؛ براي مثال وقتي زمان ناهارخوردن از برنامه ما حذف ميشود معمولا زمان دعا و نماز ميانه روز بيشتر ميشود يا هنگام سحري ممكن است فرصتي براي عبادت پيدا كنيم و شيريني خلوت و مناجات با خدا را بچشيم. اصلا همين لحظات سحر بيداربودن و به دعا و قرآن گوشدادن، يا هنگام افطار منتظر اذان نشستن و تلاوت قرآن را شنيدن، حتي اگر خود شخص كتاب را باز نكند و نخواند، آثار ماندگار معنوي را بر قلب ميگذارد. ما هنگام افطار، گرسنگي را احساس ميكنيم ولي اتفاقات بزرگي در اعماق دلمان ميافتد.
- چه كارهايي بايد انجام بدهيم كه دوباره به زندگي عادي برنگرديم و بتوانيم همان روندي كه در ماه رمضان داشتيم ادامه بدهيم؟
اين به تصميم و اراده ما برميگردد. خدا با اين برنامه يكماهه به ما نشان ميدهد كه قدرت تغيير داريم و ميتوانيم طور ديگري هم زندگي كنيم و بايد از فرصتهاي طلايي شبانگاه استفاده كنيم و ميتوانيم فقط 2 وعده در روز غذا بخوريم. ما ميتوانيم اين برنامه را بهجاي رژيمهاي غذايي اجرا كنيم و سلامت بمانيم و همينطور در بخش خواب هم زماني كه در وقت سحر بيدار ميشويم اثر سلامت بخشي براي ما دارد لذا در روايت هم داريم «صوموا تَصِحّوا»؛ روزه بگيريد تا سلامت باشيد.
با تجربه ماه رمضان و چشيدن شيرينيها و رنجهايش و اينكه همه را با اراده خودمان انجام ميدهيم در واقع تمريني مهم براي ايجاد تغيير و ترك عادت انجام ميدهيم. شايد خداوند درماه رمضان ميخواهد قدرت اراده ما را براي تغييركردن جلوي چشممان بياورد. تا پس از آن راحتتر تصميم بگيريم و عادتها را هوشمندانه تغيير دهيم و رفتارهاي مفيد و مناسب را با شهامت انتخاب كنيم.
- يكي از اجزاي لاينفك روزه، صبر است؛ در آيات و روايات هم ميبينيم كه اثرات زيادي براي صبر ذكر شده. اين يك ماه صابر و صائمبودن چقدر ميتواند ما را به يك انسان صبور حقيقي نزديك كند؟
صبر بر روزه چند بعد دارد، يك بعدش اين است كه ما ميتوانيم اميال و نيازهاي طبيعيمان را كنترل كنيم و آنها را مقداري به تأخير بيندازيم؛ مثلا من وسط روز گرسنهام ميشود و ميگويم بايد چند ساعت ديگر صبر كنم، اين تأثير فوقالعادهاي در توانمندي افراد دارد، امروزه در روانشناسي اثبات شده كه يكي از شاخصهاي اصلي هوش عاطفي اين است كه افراد بتوانند اميال و هيجانات خودشان را به تأخير بيندازند، اين افراد در زندگي معموليشان موفقتر خواهند بود لذا اين صبر بر ارضاي نيازهاي طبيعي، قابليت فرد را در زندگي براي دستيابي به اهداف و افزايش سطح موفقيتها بسيار بالا ميبرد.
يك بعد ديگر هم اين است كه وقتي انسان در بدنش احساس ضعف ميكند نتيجهاش اين است كه كمتر حرف ميزند و بيشتر سكوت ميكند، اين موضوع باعث ميشود كه ما بهدليل كاهش بنيه بدني بتوانيم از خشم و حرفهاي ناروا در زمان روزهداري جلوگيري كنيم و «حلم» كه صورتي از صبر در برابر خشم است، در وجود انسان در ماه رمضان تقويت ميشود. ميل به گناه در ماه رمضان در روزهداران كاهش پيدا ميكند و اين نيز شكل ديگري از صبر را كه صبر در برابر گناه است تقويت ميكند. همچنين صبر در برابر نيازهاي طبيعي، نيروي بردباري در برابر رويدادهاي طبيعي ناخوشايند را افزايش ميدهد. در مجموع روزه نيروي عظيمي را بيدار ميكند كه درون ما نهفته است و شايد ما هنوز آن را نشناختهايم و باورش نكردهايم.
- درباره تهذيب نفس هم براي ما صحبت ميكنيد؟ چون با روزه سينه انسان گشادگي خاصي پيدا ميكند كه در ديگر حالات نميشود آن را ديد.
بهطور طبيعي اثر روزه اين است كه انسان متوجه خودش و درونش ميشود چون نيازهاي طبيعياش با تأخير ارضا ميشود و اين بازگشت بهخود فرصت خوبي است براي اينكه افراد خودشان را محاسبه و مشاهده كنند. اين محاسبه نفس موضوعي است كه در مشغلههاي روزانه بهويژه در عصر حاضر و دوران مدرن از دست رفته و ماه رمضان فرصتي را فراهم ميكند براي اينكه ما بهخودمان برگرديم.
تهذيب نفس كار مشكلي بهنظر ميرسد ولي براي كسي كه بهخودش توجه دارد، خودش را مطالعه ميكند و خود مشاهدهگري دارد، بهطور طبيعي اتفاق ميافتد. كسي كه خودش را از ياد نبرده و زيرنظر دارد، نميتواند خودش را مهار و پاكيزه نسازد. بنابراين تهذيب نفس نتيجه طبيعي مشاهده و محاسبه خود است. اينكه از بستر آماده ماه رمضان استفاده كنيم بستگي به خودمان دارد ولي به هر حال اين فرصت فراهم است و روزه مهارت مهار خويشتن و تهذيب نفس را فراهم ميسازد.
- روزه چقدر ميتواند حب دنيا را كم بكند؟
وقتي نيازهاي اوليه ما ارضا نشود، هوسهاي خيالانگيزمان نيز كاهش پيدا ميكند. اگر كسي شكمش سير باشد به اين فكر ميكند كه رفاه بيشتر و دارايي و لذت فراوانتري از دنيا داشته باشد ولي آن كسي كه با گرسنگي دست و پنجه نرم ميكند، توهماتش سراغ داشتن مال بيشتر نميرود زيرا او در پله اول يعني گرسنگي است و آن هوسهاي دنيوي كم و دنياطلبي انسان محدود ميشود و همين فرصتي را براي آخرتگرايي و تقويت معنويت در انسان فراهم ميكند و با كاهش هياهوي حب دنيا در دل، توجه به آخرت افزايش پيدا ميكند.
- در ماه رمضان بعضا شاهد يك ناهنجاري هستيم؛ به اين صورت كه افراد روزه نميگيرند و انگار اين مسئله را برتري ميدانند. شما چطور اين مسئله را تحليل ميكنيد؟
انگيزههاي مختلفي باعث ميشود كه افراد به روزهخواري بپردازند؛ گاهي اوقات شعور معنوي پايين باعث اين رفتار ناهنجار ميشود زيرا فرد دركي از خدا و مسائل معنوي خودش ندارد و متوجه نيست كه براي چه چيزي به اين دنيا آمده است و روزي از دنيا خواهد رفت.
البته علاوه بر شعور معنوي پايين، شعور اجتماعي پايين نيز وجود دارد و سبب ميشود كه شخص به هنجارهاي جامعه احترام نگذارد. ممكن است كسي روزه را قبول نداشته باشد و آن را درك نكرده باشد اما به ديگران و به ارزشهاي جمعي احترام ميگذارد.
مواقعي هم اين رفتارهاي روزهخوارانه يك جور رفتار سياسي است؛ مثلا ما يك جامعه ديني داريم و اين جامعه هنجارهاي ديني را توصيه ميكند اما افرادي براي اينكه بگويند اين نظام و هنجارها را قبول ندارند مخصوصا روزهخواري ميكنند فلذا بهجاي اينكه مشاركت سياسي هوشمندانه و نهادينهشده در متن جامعه مدني انجام بدهند، با اين روشهاي هنجارشكنانه و ضدفرهنگي اعتراض خودشان را نشان ميدهند.
- برخورد روزهدار بايد با اينگونه افراد چگونه باشد؟
دين اسلام، دين رحمت و شفقت است و وقتي شخص مسلمان ميبيند فردي اشتباه ميكند، دلش به حال آن فرد ميسوزد و او را راهنمايي ميكند، لذا امر به معروف و نهي از منكر براساس شفقت و محبت در روابط انساني شكل گرفته است و افراد در جامعه ديني نميتوانند نسبت به هم بيتفاوت باشند.
آنچه مهم است شكل انجامدادن امر به معروف و نهي از منكر است كه ميتواند تذكري دلپذير باشد، نگاهي اعتراضآميز و يا حتي بيتوجهي به فرد خطاكار. اينكه در چه موقعيتي كدام شيوه را انتخاب كنيم سليقه ميخواهد؛ يك انتخاب درست براي انتقال پيام به فرد ديگر كه مؤثر باشد. قطعا تا از اثربخشي روش تذكر دلپذير و مهربانانه نااميد نشدهايم، بهكارگيري ساير روشها شايسته نيست.
كسي كه مورد امر به معروف و نهي از منكر قرارميگيرد نبايد فكر كند كه ديگران در زندگي او دخالت ميكنند. زيرا طبيعتا فردي كه از خانه بيرون ميآيد، در زندگي ديگران دخالت ميكند و ديگران او را ميبينند و بر ديگران تأثيرميگذارد، وقتي در منزل خودمان هستيم ميتوانيم بگوييم كسي دخالت نكند اما وقتي وارد صحنه جامعه ميشويم، ما نخستين دخالت را در زندگي ديگران انجام دادهايم؛ اگر اين دخالت هنجارمند باشد قابلاحترام است و كسي نميتواند به ما اعتراض كند اما اگر هنجارشكن باشد صددرصد ديگران محترمند و ميتوانند از حريم خودشان دفاع بكنند لذا مداخله را شخص هنجارشكن انجام ميدهد نه فردي كه امر به معروف و نهي از منكر ميكند.