يا با هم وعده ميكرديم كه بعد از ماه مبارك، يكبار ديگر قرآن را از اول شروع كنيم و اين بار، با معني بخوانيمش. نميدانم دوري از فضاي ماه مبارك بود يا دليل ديگري داشت كه عمل به اين قول و قرارها بيشتر از چند روز ادامه پيدا نميكرد و ما بعد از چند روز، ميشديم همان آدمهايي كه بوديم و اصلا انگار نه انگار كه قراري گذاشتهايم يا به هم قولي دادهايم. اينگونه گرفتاريها و دور شدن از معنويت ماه مبارك رمضان بهانهاي شد تا به سراغ آيتالله محمدباقر تحريري، كارشناس مذهبي، برويم تا راهكار حفظ روحيات معنوي ماه مبارك و شيوه بسطدادن در تمام سال را ياد بگيريم.
- با توجه به اينكه در روزهاي پاياني ماه مبارك رمضان قرار داريم، ميخواهيم بدانيم چه كنيم كه معنويت اين ماه مبارك را حفظكرده و در طول سال هم از آثار معنوي و بركات آن بهرهمند باشيم؟
شايد بد نباشد پاسخ شما را با يك داستان بيان كنم. مردي خدمت رسول اكرم(ص) ميآيد و ميگويد: «من وقت ندارم پيش شما بمانم و ميخواهم از اسلام آن چيزهايي را كه براي نجاتم كفايت ميكند، ياد بگيرم». پيغمبر اكرم(ص) يك سوره كوتاه از قرآن را به او ياد ميدهند و نماز را به او سفارش ميكنند و ميفرمايند: «برو اينها را عمل كن.» او كه ميرود پيغمبر ميفرمايند او فقيه رفت. ماه رمضان فقط يك ماه از كل سال است و قرآن كريم هم كتابي است كه طي يك دوره 23 ساله بر پيامبر صليالله عليه و آله نازل شد. دعاهاي ماه رمضان را كه ميخوانيم متوجه ميشويم كه هركدام از آنها اصول اصلي آدمشدن را دارد. حضرت اميرالمومنين عليه السلام ميفرمايند: «خدا انساني را ميآمرزد كه ميداند از كجا آمده و در كجاست و به كجا ميرود.» پس اساس اين است كه من بدانم از خدايم و به خدا برميگردم و در اين دنيا وظايفي دارم نسبت به خدا و مردم؛ چه ماه رمضان باشد و چه نباشد. هرچند كه رحمتها و بركتهاي ماه مبارك بسيار است، اما انسان مومن كسي است كه در غير اين ماه هم بتواند خود را از گناه در امان نگه دارد. چيز ديگري كه خيلي به ما در رسيدن به سعادت كمك ميكند، فطرت ماست. ايمانآوردن به حتي يك سوره قرآن و عملكردن به آن ميتواند در بيداركردن فطرت ما كافي باشد. هرچه قدر بيشتر قرآن تلاوت شود و با قلبمان بتوانيم آن را بفهميم، درجه ما بالاتر ميرود.
- با اين توضيحات شايد بتوان نتيجه گرفت راهكار تقويت معنويات، انس با قرآن و احاديث اهلبيت(ع) است. اما ممكن است فهم آيات قرآن و احاديث براي همه ميسر نباشد. اين در حالي است كه معمولا در ماه مبارك رمضان جلسات قرآن نسبت به ساير ايام سال رونق بيشتري دارند. راهحل اين مشكل چيست؟
قرآن خودش ميفرمايد كه من عربي مبين هستم. از طرف ديگر مفسران و دانشمندان هم كه آستين بالا زدهاند تا نقاط ابهام و پوشيده را در طول سالها برطرف كنند. صدها دوره كتاب تفسير چاپ شده است و انسان ميتواند هر جا كه لازم بود براي فهم بيشتر به اين كتب مراجعه كند. درست است كه ماه رمضان جلسههاي قرآني خوبي برگزار ميشود و برنامههاي تفسير و تدبر قرآن رايج است، اما خوشبختانه تقريبا در تمام شهرهاي كشورمان و حتي روستاها اين جلسات در مساجد و هيأتها بهطور مستمر برقرار است و مردم ميتوانند از آنها استفاده كنند.
البته كتابي هم چاپ شده به اسم «خلاصه تفاسير» اثر عباس پورسيف. ايشان كتاب الميزان و نمونه را مطالعه كرد، بعد قرآن را آيه به آيه ترجمه و يك شرح مختصر را براساس اين تفاسير براي آن نوشتهاند. حجم اين كتاب به اندازه قرآن است. 90 درصد سؤالاتي را كه ممكن است براي ما بهوجود بيايد، پاسخ ميدهد.
- اما با وجود اين همه جلسههاي قرآني و كتابهاي ديني باز هم احساس ميشود با تمامشدن ماه مبارك رمضان معنويت كمتر ميشود.
دليلش اين است كه بعضي از مردم اهل مطالعه نيستند. چقدر كتاب ميخوانند كه حالا سراغ خواندن قرآن بروند؟ در ماه رمضان خودمان را متعهد ميكنيم كه هر روز چند صفحه قرآن بخوانيم. ماه مبارك كه تمام ميشود خودمان بايد مراقبت كنيم كه اين فيض را از خود دريغ نكنيم. اغلب ما بيشتر دوست داريم يكي براي ما صحبت كند يا اينكه فيلم تماشا كنيم به جاي اينكه خودمان مستقيم سراغ مطالعه برويم. در حالي كه نخستين سورهاي كه بر پيامبر(ص) نازل شد سوره اقراء بود. نخستين دستوري كه به پيغمبر داده ميشود «بخوان» است. نه «ببين» و نه«بشنو». فرق «بخوان» اين است كه تو زحمت ميكشي. مغزت به كار ميافتد. تماشاي فيلم را با كتابخواندن مقايسه كنيد. ما در ماه رمضان خودمان به تلاوت قرآن ميپردازيم و بعد از تمامشدن ماه رمضان تلاشمان در راه معنويت كمميشود. در تماشاي فيلم زحمت اجتهادي خيلي كم است. اما در كتابخواندن، همينطور كه ميخوانيد ذهن زحمت هم ميكشد. بستر تفكر با «بخوان» خيلي بيشتر فراهم ميشود تا ديدن يا شنيدن. بنابراين دين ما دين خواندن است.
- يكي ديگر از بركتهاي حضور در جلسههاي قرآني بهخصوص در ماه رمضان اين است كه با تفسير و تدبر در قرآن آشنا ميشويم. چون عدهاي هم ممكن است با فهم غلط راه، به بيراهه بروند. استنباطهايي نادرست از آيات قرآن دارند و براساس آن عمل ميكنند.
فكر ميكنم اينكه گاهي اين موارد و سهلانگاريها حتي در ميان خانوادههاي مذهبي ديده ميشود و حتي نمونههايي از آن در ماه رمضان رخنه ميكند، اين است كه نسل جوان ما اول يكسري تعليمات را ياد گرفتهاند بدون اينكه از روح دين چيزي بفهمند. در نصايح لقمان به فرزندش در قرآن آمده كه اول ميگويد پسرم به خدا شرك نورز. بعد اينكه اگر يك دانه به سنگيني دانه خردل باشد، خدا آن را در روز قيامت حاضر ميكند. نميگويد خدا تو را به بهشت ميبرد يا جهنم. بعد كه معاد و توحيد را توضيح داد، ميگويد نماز بخوان. امر به معروف و نهي از منكر كن.
- اين نوع موارد بسيار گفته ميشود؟
درست است. مثلا ما از جوانها ميخواهيم حجاب داشته باشند، نماز بخوانند قبل از اينكه آنها را با خدا آشنا كنيم و رابطهشان را با خدا برقرار كنيم. آنها بايد خداي خودشان را بشناسند و متوجه باشند در مقابل خداي خود مسئولند. آنوقت اين سؤال برايش پيش ميآيد كه در اين عالم هستي كه الله حاكم است و نظم حكمفرماست و همهچيز حساب و كتاب دارد، وظيفه من بهعنوان بنده چيست و من بايد چه كارهايي را انجام بدهم. شايد ما هيچ وقت چنين فرصتي را به فرزندانمان نميدهيم. فقط در ماه رمضان است كه خدا را به او معرفي ميكنيم.
البته در تعاليم اسلامي داريم كه از 7سالگي يا حتي كمتر، فرزندان خود را به نماز خواندن عادت دهيد. آنها در مقابل خدا ايستادن را ياد بگيرند. نه اينكه به آنها بگوييم اگرگناه كردي به جهنم ميروي و از اين حرفهايي كه آنها را از دين ميترسانيم. كمكم وقتي به شناخت نسبي از خدا رسيدند، خودشان دنبال اين ميروند كه رضاي خدا را بهدست آورند و ما هم البته بايد در درك صحيح اين شناخت آنها را كمك كنيم.
- خانوادهها چه شيوهاي بايد داشته باشند تا در تربيت فرزندان دچار مشكلاتي از اين دست نشوند و تربيت صحيح اسلامي فقط به اين ماه مبارك بسنده نشودژ؟
شيوه متشرعه خيلي كمك ميكند. يعني سعي كنيم فرزندمان را در محيطي قرار بدهيم كه دوستان با ايمان داشته باشد. اگر كسي مدتي را با اينگونه افراد باشد، خودبهخود ديندارياش درست ميشود. آدم با اين فرد خيلي راحت است يعني مزاحم كسي نيستند، دين را خودشان دقيق رعايت ميكنند بدون اينكه براي كسي سختگيري و مزاحمتي داشته باشند.
ما در ماه رمضان خوب دينداري ميكنيم اما بعد از اين ماه ميرويم سراغ دنيا. فرزندان ما هم اين روند را از ما ميبينند و فكر ميكنند معنويت در همين يك ماه خلاصه ميشود. دين بنبست ندارد. ما از محدوديتهاي معنوي خودمان بنبست درست ميكنيم. بهطور مثال در قرآن 4بار آمده گوشت خوك نخوريد، مردار يا گوشتي كه اسم خدا در زمان ذبحش آورده نشده، نخوريد اما بلافاصله ميگويد اگر در اضطرار قرار گرفتيد، راهي نداشتيد و قصد تجاوز به عنف نداشتيد، اشكال ندارد، بخوريد. البته بايد موازين دين را رعايت كنيم اما نه اينكه آنقدر دين را سخت بدانيم و به بچهها سخت معرفي كنيم كه دينگريز شوند و فقط ماه رمضان ياد دينداري بيفتند.
- يكي از راهكارهاي حفظ معنويت، حضور در هيئتها، مساجد و محفلهاي ديني مانند امامزادههاست. اهميت اين حضور براي حفظ روحيات معنوي در طول سال تا چه اندازه است؟
اين مسئله مهمي است كه نبايد از ياد برود. يكي از مهمترين مواردي كه براي تربيت ديني فرزندانمان و همچنين تقويت روحيه ديني خودمان بايد به آن توجه كرد، اين است كه فرزندانمان را در دوران كودكي به رعايت مسائل ديني تشويق كنيم و خود در اين زمينه الگوي خوبي باشيم. مسلما اگر از والديني كه از رفتار جوانشان در زمينه رعايت حجاب يا ارتباط با جنس مخالف ناراحتند بپرسيد آيا در دوران كودكي فرزندشان، تشويقهاي ديني داشتهاند يا در اعياد مذهبي به او هديهاي دادهاند، جواب مثبتي نخواهيد گرفت. بايد به خاطر داشته باشيم حضور در محفلهاي ديني موجب ميشود كه به ذكر و دعا انس بگيريم و همين انس است كه ايمان ما را تقويت خواهد كرد. تربيت ديني فرزند هم در سنين 3 تا 5 سالگي و بعد از آن 6 تا 11 سالگي داراي اهميت بسيار زيادي است و خانوادهها ميتوانند با دادن هديههاي هر چند كوچك به بهانههاي مختلف، علاقه به شعائر ديني را در بچهها ايجاد كنند. در ضمير ناخودآگاه هر انساني علاقه به دين وجود دارد. بنابراين اگر از سنين كودكي به اين موضوع درست پرداخته شود، مسلما نتيجه خواهد داد.
نظر شما