از امروز قرار است روزه بگيريم و تا 30روز آينده در اين روزهاي نسبتا گرم و طولاني روزهدار باشيم. حالا اگر قرار باشد قاعده عقلاني بالا را درخصوص همين روزه گرفتنمان پياده كنيم، بايد چكاركنيم؟ همين امروز كمي فكر كنيم، براي چه روزه بگيريم؟ براي كي روزه بگيريم؟ روزه ما بايد چگونه باشد؟ كدام نوع از روزه مطلوب و پسنديده است و كدام نوع آن زحمتي است بيفايده؟
حالا اگر با نيتي درست و به شيوهاي صحيح اين روزه را گرفتيم فايده دنيايي و آخرتي آنچه خواهد بود؟ راستي به اين هم فكر كنيم كه اگر از سر رفع تكليف و بهصورت باري به هر جهت، شكل روزهدار بهخود گرفتيم و به لوازم اساسي روزهداري پايبند نبوديم چقدر بهره خواهيم برد و برعكس، اگر با خانهتكاتي دل، تمام تلاشمان بر روزهداربودن باشد، نه تشنه و گرسنهبودن، چه نفعي خواهيم برد؟ در كنار همه اين موارد به اين هم بينديشيم كه راههاي ميانبُر براي بهرهگيري بيشتر از اين مهماني بزرگ كدامند؟ آيا در كنار روزهداري نشاندن گل لبخند بر لبهاي يك كودك يتيم، روزه ما را خريدنيتر نميكند؟
آيا تلاش براي پربارترشدن سفره افطاري نيازمندان اطرافمان، هنگامه افطار ما را معنويتر نخواهد كرد؟ آيا رفع كينهها وكدورتها و حركت به سمت آشتي و رفاقتها، حال و هواي روزهداري ما را قشنگتر نخواهد كرد؟ آيا قدرداني و سپاس از پدر و مادر و همسر و فرزندان و مهرباني بيشتر با آنها ما را روزهدارتر نشان نخواهد داد؟ آيا در كنار تلاش براي رشد و توسعه روحي خود، داشتن دغدغه نسبت به جامعه و اطرافيان ما را به فلسفه روزه نزديكتر نخواهد كرد؟ و آيا سرجمع همه اينها و خيلي موارد مشابه ديگر ما را در اين ماه مهماني خدا، خداييتر نخواهد ساخت؟
عبارت زيباي حضرت اميرالمومنين(ع) در نهجالبلاغه شريف تلنگر خوبي براي اين تامل و تفكر خواهد بود، آنجا كه ميفرمايند: چهبسا روزهداري كه از روزهاش جز گرسنگي و تشنگي بهرهاي ندارد و چهبسا شبزندهداري كه از قيامش جز بيخوابي و سختي سودي نميبرد (نهجالبلاغه، حكمت١۴۵).