خودت هم با همهي ميزبانهاي دنيا فرق داري. چهقدر عجيبي تو. هزاران سال است که داري در يک زمان مشخص مهماني ميدهي. از مهماني دادن در يک ماه مشخص خسته نشدهاي. از اينکه آداب مهمانيات هميشه يکجور است خسته نشدهاي.
هيچچيز در مهماني تو عوض نشده. سالهاست که سر زمان مشخصي همه چيز شروع ميشود. اتفاقهايي که تو از قبل قرارشان را با همه گذاشتهاي ميافتد و سر يک زمان معلوم مهمانيات تمام ميشود.
مهمانها هيچکدام ميزبان را نديدهاند. ميزبان ناديدني است. ميزبان بزرگتر از آن است که وصف شود. او بر همهچيز بينا و شنواست. او مهربانترين و بخشندهترين ميزبان دنياست. زيباترين و تنهاترين ميزبان.
او بر همه کاري تواناست. او آنقدر تواناست که ميتواند بزرگترين مهماني دنيا را اينطور اداره کند. خودش را به کسي نشان ندهد. همين كافي باشد كه بگويد من مهمانيام را شروع کردهام. همين كه بگويد به مهماني من بياييد؛ همين.
بعد همهچيز را به دست مهمانها و فرشتگان بسپرد و همهي اتفاقهاي ريز و درشت مهماني را زير نظر بگيرد. البته لطف او در تمام لحظههاي مهماني به همه ميرسد، که اگر اينطور نبود هر لحظه مهماني به تمامي از هم ميپاشيد. اصلاً جهان در لحظه از هم ميپاشيد اگر لطف او لحظهاي قطع ميشد و به جهان نميرسيد.
* * *
تو صدايم کردهاي و من به مهمانيات آمدهام. مهماني تو عجيب است. براي اين که توأمان يک مهماني جمعي و تنهايي است. يعني چه؟ يعني اين که هر کس به تنهايي به اين مهماني ميرود. اما در عين حال همه با هم به اين مهماني ميروند.
مهمانها لزوماً همديگر را نميبينند. مهمانها لزوماً همديگر را نميشناسند. انگار در يک تالار خيليخيلي بزرگ جمع شدهاند که ممکن است تا آخر مهماني هم به همديگر برنخورند. اما ميدانند که اين مهماني جمعي است و همهي آدمها از سرتاسر کرهي زمين به آن دعوتند. در عين حال هر کس به تنهايي به اين مهماني ميرود.
با رعايت کردن رسم و رسوم کلي مهماني، هرکس به شيوهاي شخصي در اين مهماني شرکت ميکند و ذکرهايي ميگويد که دوست دارد. چيزهايي ميخورد که دوست دارد. به اندازهاي که بخواهد از سفرهي اين مهماني برميدارد و به اندازهاي که دوست داشته باشد سهم خودش را از اين مهماني ميگيرد.
* * *
در مهماني تو اتفاقهاي عجيبي هم رخ ميدهد. شبهايي هست که فرشتگان تا صبح مهرباني و دعا به روي زمين ميآورند. ساعتهاي مهماني تو در جايجاي كرهي زمين با هم فرق دارد. در کشورهاي گوناگون غذاهاي مهماني تو با هم متفاوت است.
اگر کسي به مهماني تو دعوت شده باشد و نيايد، بايد جريمهاش را بپردازد. در مهماني تو پرهيز و فراواني توأمان است. اين هم چيز عجيبي است. بعضي كارها کاملاً ممنوع است و بعضي چيزها بسيار فراوان است.
خوردن غذا در ساعاتي ممنوع و نيايش و پاداش در تمام لحظهها بسيار است. پرهيزي دائمي در همهي ساعتها از گناههاي کوچک و بزرگ و خوشحالي فراوان از غرق شدن در مهماني. خوشحالي جمع شدن دور يک سفره براي خوردن سحري و افطار و خوشيهاي يواشکي تکنفره براي رسيدن به آرزوها از رمضان اين سال تا سال ديگر و روز آخر مهماني تو يک جشن بزرگ بزرگ برپا ميشود.
* * *
مهماني تو خيلي عجيب است. مهمانياي است که در آن مهمانها بعد از تمام شدن مهماني کمي عوض شدهاند. کمي بهتر شدهاند؛ کمي پاکتر؛ کمي متفاوتتر.