طي روزهاي گذشته، رسانههاي وابسته به هر دو طرف، تمام آنچه سياستمداران اين كشورها، تا به امروز از بيان مستقيم آن خودداري كرده بودند را با لحني بيسابقه خطاب به يكديگر ابراز كردهاند.نقطه آغاز اين بحران نيز مانند ساير بخشهاي آن، با نقش پررنگ رسانهها شكل گرفت، بهطوري كه خبرگزاري دولتي قطر، در بامداد روز سهشنبه (دوم خرداد)، اظهارات بيسابقهاي را از امير اين كشور در حاشيه مراسم فارغالتحصيلي سربازان خدمت نظام وظيفه قطر، با موضوع غيرعاقلانه بودن دشمني با ايران، انتقاد از سياستهاي منطقهاي عربستان و حمايت از حزبالله و حماس، منتشر كرد.
اگرچه اين خبر در كمتر از يك ساعت، از سايت خبرگزاري قطر حذف شده و محتواي آن نيز طي روزهاي بعد، بارها از سوي مقامات مختلف اين كشور تكذيب شد، اما همان يك ساعت، براي بازوهاي رسانهاي سعودي و اماراتي كافي بود تا اين جنگ رسانهاي را (كه اكنون بهنظر ميرسد از مدتها قبل براي آن آمادگي داشتند)، آغاز كنند.
به اين ترتيب، در همان ساعات اوليه بعد از انتشار خبر، شبكههاي سعودي العربيه و الحدث، به همراهي شبكه اماراتي اسكاينيوز، حملات شديدي را عليه شيخ تميم بنحمد آلثاني، امير قطر و سياستهاي منطقهاي اين كشور آغاز كردند.درحاليكه رسانههاي قطر، بهعنوان يكي از قدرتمندترين جريانات رسانهاي جهان عرب، همچنان سكوت كرده و صرفا اخبار مربوط به تكذيب اظهارات منسوب به امير قطر و هك شدن خبرگزاري رسمي اين كشور را پوشش ميدادند،
رسانههاي طرف مقابل، مرزهاي اين تنش را گستردهتر كرده و با استفاده از تمام امكانات خود، ازجمله روزنامههاي پرنفوذ سعودي و مصري، حملات عليه قطر را تشديد كردند.نكته قابل توجه آن است كه اين حملات رسانهاي، خيلي زود، از مرز انتقاد از سياستهاي قطر فراتر رفته و رنگوبوي افشاگري بهخود گرفت؛ روزنامه سعودي عكاظ، يك روز بعد از آغاز اين بحران، در گزارشي از ملاقات محرمانه وزير خارجه قطر با سردار قاسم سليماني در عراق، اندكي قبل از نشست رياض خبر داد.
عكاظ مدعي شد كه اين ملاقات مخفيانه، توسط دولت عراق ترتيب داده شده و قطر در ازاي آن، حاضر به گذشت از 500ميليارد دلار خود، كه در جريان بازگشت گروگانهاي قطري، در فرودگاه بغداد به شيوه غيرقابلباوري جا گذاشته، شده است!
همزمان با اين گزارش جنجالبرانگيز، شبكه الحدث نيز، با لهجه تندتري نسبت به العربيه، به حملات عليه قطر ادامه داده و اسنادي تاريخي از نقش قطر در حمايت از گروههاي تروريستي همچون طالبان، القاعده و جبههالنصره در سوريه را، از زبان كارشناسان خود منتشر كرد.
اين در حالي است كه روزنامههاي الشرقالاوسط سعودي، الاتحاد و الخليج امارات نيز، با اين موج رسانهاي به رهبري عربستان همراهي كردهاند.تمام حملات رسانهاي عليه قطر، بر دو محور حمايت از تروريسم (اخوانالمسلمين و القاعده) و همكاري با ايران قرار گرفته، حملاتي كه بعد از تماس تلفني شيخ تميم با رئيسجمهور ايران، وارد مرحله جديتري نسبت به گذشته شده است.
بايد توجه داشت كه ادعاي نزديكي قطر به ايران و بحرانساز بودن اين رابطه، در حالي مطرح ميشود كه روابط عميق و راهبردي عمان با ايران، هرگز حساسيت مشابهي را براي سعوديها و امارتيها در پي نداشته؛ از سوي ديگر، حجم گسترده روابط مالي امارات با ايران نيز، هيچگاه موجب نگراني كشورهاي عربي خليجفارس تا اين حد نبوده است.
با بررسي دقيقتر فعاليت رسانههاي عربي خليجفارس طي هفته گذشته، بهنظر ميرسد تنها رسانههاي نزديك به محمد بنسلمان، فرزند پادشاه عربستان و همچنين محمد بنزايد، وليعهد ابوظبي هستند كه بر بحراني بودن روابط قطر و ايران تأكيد داشتهاند، اين در حالي است كه رسانههاي نزديك به امير بنطلال، همچون روزنامه الحياه و تحليلگراني ازجمله جمال خاشقجي، برخلاف انتظار، ورود چنداني به موج انتقادها از روابط قطر با ايران نداشتهاند.
اكنون و با گذشت يك هفته از آغاز اين بحران، بهنظر ميرسد رسانههاي قطري نيز بهتدريج از موضع سكوت و حفظ آرامش خارج شده و براي پاسخ به حملات شديد رسانههاي طرف مقابل آماده ميشوند.بدون شك، با توجه به امكانات رسانهاي گسترده قطر، اين كشور قادر است بهتنهايي، در مقابل موج حملات رسانهاي كه از سوي عربستان، مصر، بحرين و امارات عليه آن آغاز شده، ايستادگي كند.
بايد توجه داشت امكانات رسانهاي قطر، صرفا در شبكه قدرتمندي همچون الجزيره و يا ساير پايگاههاي خبري رسمي اين كشور، همچون روزنامههاي الرايه و الوطن خلاصه نشده و شامل نفوذ غيررسمي قطريها بر رسانههاي مهمي همچون العربيالجديد، ميدلايستآي، خليجآنلاين و... نيز ميشود.