مثل قبل از آفتاب، سرظهر، دم غروب و... همهچيز با همين زمان تعيين ميشد. از وقتي كه ابزارهاي زمانسنجي به ميان آمدند «ساعت» هم به اين مقياسها اضافه شد و حالا معيار روشنايي و تاريكي كاملا از بين رفته است و كارهاي روزانه را با ساعت پخش برنامههاي تلويزيون تنظيم ميكنيم. حتي در اينماه مبارك كه روشنايي آسمان معيار تعيين زمان عبادت است؛ پنجرهها را بستهايم و به جاي آن در عمق ساختمانها برنامه و تقويم داريم تا نشان بدهد كه خورشيد بالاي سرمان در چه ثانيهاي طلوع و غروب ميكند.
زمين در اسطورهها و افسانهها مادر است، گهواره است و مايه بقاي انسانهايي است كه روي آن زندگي ميكنند اما آدمها چهارديوارياي كه درون آن زندگي ميكنند را خانه خودشان ميدانند. شايد تاحدي به محل كار و خودرويي كه هر روز سوارش ميشوند هم احساس تعلق كنند اما مهم اين است كه تمام محيطزيست را دوست داشته باشيم. شهرنشيني از نوعي كه ما امروز داريم باعث شده است كه از طبيعت جدا شويم.
هر سال چندبار از شهر دور ميشويم و در فضاي باز كباب با نوشابه ميخوريم و پيش خود تصور ميكنيم كه به دامن طبيعت رفتهايم اما اين طبيعت نيست. وقتي در ترافيك جاده شمال بنزين ميسوزانيم و زبالهها پشت سر خود باقي ميگذاريم، اين كار يك وقتگذراني زيانرسان، هم بهخودمان و هم به طبيعت اطرافمان است.
محيطزيست، مفهومي بسيار گسترده است كه از ميانه اقيانوسهاي دور از دسترس تا درون ظرفشويي خانه معنا دارد و هيچگاه نميتوان از آن رها شد. باوجود اينكه از دهههاي قبل درباره خطرات آلودگي محيطزيست هشدار داده شده بود ولي همچنان پلاستيكهاي غيرقابل بازگشت را روي خاك انداختهايم، فاضلاب را به رودخانهها ريختهايم و مواد شيميايي خطرناك را رها كردهايم تا در تمام محيط اطرافمان نفوذ كنند. تا جايي كه ميتوانستهايم از خاك مزرعهها كار كشيدهايم، درختان جنگلي را بريدهايم و راه رودخانهها را قطع كردهايم. بدتر اينكه وقتي با هدايت اين آب و خاك توانستيم چند برابر هميشه محصول بهدست بياوريم قسمت زيادي از برداشتهايمان در انبارها فاسد شد و بخش ديگري وقتي به آشپزخانه و سرسفره غذا رسيد، نيم خورده روانه سطل زباله شد. با وجود خشكسالي، خبر از بين رفتن محصولات كشاورزي كه در نقاط مختلف ايران زياد توليد شده بودند و قيمت اندكي داشتند، بارها شنيده ميشد.
حالا ريزگردها تا شهرها و پشت پنجره چهارديواريهايي كه آن را تنها خانه خود ميدانيم آمده و هشدار ميدهد كه مشكلات بيشتري در پيش است. محيطزيست تنها بستر بقاي ماست و اينكه زمانسنجهاي دقيقتري داريم بايد به ما نشان بدهد كه چقدر در خطر هستيم و چگونه بايد از آنچه برايمان باقيمانده است محافظت كنيم و چطور آنچه از دست دادهايم را تا جايي كه ميتوانيم دوباره بهدست بياوريم. محيطزيست ما از باراني كه به زمين ميبارد و گياهي كه به سوي آسمان رشد ميكند تا هر موجودي كه در اطراف ما داراي زندگي است يا بخشي از زندگي ديگران به شمار ميرود، در يك نظم بزرگ جايگاه و معنا پيدا ميكند. آسيبزدن به اين نظم مجازات بزرگي خواهد داشت.
15خرداد روز جهاني محيطزيست گرامي باد