زماني كه اين يادداشت نوشته ميشود هنوز 4تروريست در مجلس هستند و دستگير نشدهاند، يك بمبگذار انتحاري در حرم امام(ره) به هلاكت رسيده و خلاصه غائله هنوز جمع نشده است. اما از لحظه مخابره نخستين خبر از تيراندازي در مجلس تا الان كه حدودا 2 ساعت از ماجرا ميگذرد اتفاقات عجيب و غريبي رخ داده است كه بيشتر مربوط به حواشي ماجراست تا متن. بد نيست چندتا از آنها را با هم مرور كنيم.
نخست اينكه عدهاي از شهروندان محترم خود را به صحنه حادثه رساندهاند تا عكس و تصوير يادگاري بگيرند يا در سكوت پشت ديوار مجلس شاهد ماجرا هستند. من اگر بخواهم به نيمه پر ليوان نگاه كنم بايد بگويم از بس امنيت داشتهايم، ناامني را فقط در فيلمها ديدهايم و تصور ميكنيم تهران كه از اين خبرها نميشود. اما نيمه خالي ليوان نشان ميدهد روحيه شهروندان به شكل حيرتانگيزي دستخوش تغيير قرار گرفته بهنحوي كه حتي شليك گلوله و بمب و اسلحه و تروريست را هم به شكل تفريحي نگاه ميكنند و ترجيح ميدهند به هر قيمتي از نزديك شاهد ماجرا باشند؛ نمونهاي مشابه آنچه در ماجراي ساختمان پلاسكو رخ داد. حجم جمعيت ناظر بهنحوي بود كه امدادرساني به حادثهديدگان را مختل كرده بود. به واقع چه حادثهاي بايد رخ دهد كه ما بهعنوان شهروندان يك شهر بياموزيم بعضي وقتها هم نيازي به حضور پرشور ما نيست!
در اين ميان البته جاي خالي رسانههاي تصويري را بايد بارها و بارها بزرگ كرد كه هميشه دير به مهمترين حوادث كشور ميرسند. اما آيا ما بهعنوان يك شهروند حق داريم مانع كار پليس، آتشنشاني، اورژانس و دهها نيروي درگير بحران شويم؟ آيا وقت آن نرسيده از آن همه سوزني كه به ديگران ميزنيم، يك جوالدوز هم بهخودمان بزنيم. من كه ميگويم مدتها از اين زمان گذشته است، بايد خيلي زودتراين جوالدوز را ميزديم.