او در تقسيم بيتالمال ذرهاي معطلي يا تسامح نداشت. حتي بيارزشترين چيزها را هم به عدالت بين گروههاي ذيحق تقسيم ميكرد. ميگويند يكبار در تهمانده بيتالمال، تعدادي طناب بيارزش جامانده بود كه كارگزارانش آن را با بياعتنايي رها كرده بودند، حضرت آنها را هم تقسيم كرد.
مشهور است در يك نوبت كه بيتالمال را بين 7 قبيله كوفه تقسيم كرد، يك قرص نان باقي ماند. آن را هم به 7 قسمت مساوي تقسيم و به سهميه هر گروه اضافه كرد. اين در حالي بود كه خود در مقام حاكم كشورهاي اسلامي، گاهي به نان شب محتاج ميشد و به قرض گرفتن روي ميآورد. روزي به بازار رفت تا شمشيرش را بفروشد. ميگفت به خدا قسم اگر بهاي خريد يك لباس را داشتم، اين شمشير را نميفروختم. به مردم كوفه ميگفت اي مردم اگر در آن روز كه از نزد شما ميروم جز اثاث خانهام و ستوران باربرم و غلامام، چيز ديگري با خود داشتم بدانيد كه خائنم.
اين نگاه مولاي ما به حكومت و حق مردم بود. او مدافع عدالت بود و بر اين عهد استوار ماند تا شهيد شد. بارها خواص حكومت به او توصيه كردند كه اگر ميخواهي اين خلافت براي تو استمرار داشته باشد، بايد از سهميه بيتالمال براي برخي، بيشتر كنار بگذاري، آنچنان كه معاويه چنين ميكند. حاكم اگر بخواهد محبوب قلوب باشد بايد به برخي اصحاب نفوذ و قدرت و ثروت و رسانه بيشتر رسيدگي كند، وگرنه همينها او را نزد مردم خراب ميكنند و خدماتش را سياه نشان ميدهند. امامعلي(ع) هيچگاه چنين توصيههايي را جدي نگرفت و خود در قناعت كامل به سر برد و شمشيرش را براي عدالت بهكار گرفت.
دست روي شكم خود ميگذاشت و ميگفت سوگند به آنكه دانه را رويانيد و جانداران را آفريد، اگر هيچچيزي نيابم، باز شكم به خيانت نيالايم و گرسنه از ورطه خيانت بيرون آيم. اما شگفت آنكه به مالك ميگفت ترس من از اين است كه با اين همه، باز هم در امر عدالت قصور كرده باشم!