غرفهدارها ريسمان ورودي غرفه را باز كردهاند و پشت دستگاه يا ميزشان جاگير شدهاند. موج بازديدكنندهها بهتدريج به سمت غرفهها ميآيد. روميزيهاي نقشدار در نسيم عصر باغ، تاب ميخورند و مشتريها زير سايه سياهچادرها و ورودي ديگر غرفهها پا به پا ميكنند. غرفههاي كارآفريني رمضان، از بخش مركزي باغموزه قصر پيچ ميخورند و تا شمال شرقي محوطه، بيشتر هنرهاي ايران را به نمايش ميگذارند. ما در اين گزارش با تعدادي از هنرمندان صنايعدستي و كارآفرينهاي كشور كه در ماه رمضان در باغموزه قصر حضور دارند، گفتوگو كردهايم و از چم و خم كارآفريني توسط آنها پرسيدهايم.
- گليمهاي همه كاره
بيست و چند سال است كه انگشتهاي هنرمند مدينه كريمي نقش مياندازند روي زيرانداز، روتختي، روميزي، رومبلي و... . او را در يك سياهچادر از غرفههاي شمالي باغموزه قصر يافتهايم درحاليكه پشت دار نشسته و روي رجهاي بافته، شانه ميكوبد.«گچمه، سوماك، اويي...»؛ نامشان فرق ميكند اما مدينه كريمي به زير و بم بافت تمام اين گليمها آشناست. او انواع بافت گليم را همانطور كه مادر انجام ميداده تكرار ميكند. حالا گليمهايي كه ميبافد كارايي بيشتري پيدا كردهاند. بعضي از انواع گليم، آنقدر ظرافت دارند كه به جز تزئين منزل، بهعنوان رومبلي، روميزي و روتختي استفاده شوند. دار آهني يا دار چوبي، پشم مرينوس، بند طبيعي و نخ معمولي، ملزومات كار بافت گليم هستند. اينها را مدينه كريمي ميگويد: «اگر كسي بخواهد همين حالا گليمبافي را آغاز كند ميتواند سراغ نوع ارزانتر «دار» برود كه جنس آن آهني است و 40هزار تومان قيمت دارد. نخ معمولي بافت گليم هم كيلويي حساب ميشود و براي خريد هر كيلو از آن حداقل بايد 30هزار تومان پرداخت؛ البته اين، قيمتي است كه كم و بيش در شهرستانها براي خريد نخ، رايج است. با اين حساب با مبلغ 100هزار تومان ميتوان يك گليم 40 در 60 يا 30در 50 سانتيمتر تدارك ديد». هرچند آنطور كه كريمي تأكيد ميكند اين رقم، برابر با هزينه تمامشده دار و نخ در شهرستان است اما نكته مهمتر، آموزشديدن و بعد شروع بهكار است. اين موضوع درباره بافت گليم، اهميت بيشتري پيدا ميكند چون آنطور كه مدينه كريمي ميگويد براي بافت فرش، يك نقشه مقابل بافنده است كه ميتواند با نگاه كردن به آن، نقش را روي تار و پود پياده كند اما براي بافت گليم دستوري وجود ندارد. بافنده پشت دار مينشيند و نقشهها را بهصورت ذهني در بافت گليم پياده ميكند، به همينخاطر بايد آموزش بافت گليم را به بهترين نحو گذرانده باشد.
- از تور گردشگري تا رواج هنرهاي محلي
اول قرار بود اين جوانان، گردانندگان تورهاي گردشگري باشند. توريستها را توي شهرها و روستاهاي سمنان بگردانند و براي معرفي ديدنيهاي شهر به مسافران خارجي، برنامهريزي كنند. در خلال همين گشتوگذارها بود كه علاقهمندي توريستها به صنايعدستي ايران، براي گردانندگان تور آشكار شد. اوايل، در كنار هدايت تورها به خريد و فروش محصولات صنايعدستي ميپرداختند اما بعد اين فكر در ذهن جوانهاي سمناني حاضر در اين گزارش، جرقه زد كه بهتر است خودمان دست بهكار شويم و محصولات صنايعدستي ايران را توليد كنيم.
سلمان رمضاني، آن روزها 22ساله بود. گروه آنها براي توليد محصولات صنايعدستي به سرمايه اوليه نياز داشتند. او ميگويد: « ما 3نفر بوديم و هر كداممان يك ميليون تومان هزينه كرديم. همان اول راه، عروسكهاي بافتني توليد كرديم. بعد هم رفتيم سراغ گليمبافي. حولههاي «تانه بافي» از محصولات استان سمنان است. ما اين حولهها را توليد ميكنيم كه مشتريهاي پر و پا قرصي دارد. سفالهايي كه منقش به طرحهاي استان سمنان هستند هم جزو ديگر توليدات ماست. همينطور بافت پارچههاي پشمي نازك به نام «پششلوار» كه به وسيله آنها كت و شلوار سنتي سمنان را ميدوزند. در كنار اينها جورابهاي سنتي سمنان را هم توليد ميكنيم كه بافندگان قديمياش مادران و مادربزرگهاي ما بودهاند».
از آن روزهايي كه نخستين توليدات سلمان رمضاني و شركاي جوانش وارد بازار صنايعدستي شده 4سال ميگذرد. طي اين مدت، يكي از شركا از ادامه كار انصراف داد اما رمضاني به همراه شريك ديگرش همچنان مسير توليد صنايعدستي را ادامه ميدهند.
به گفته رمضاني اين روزها 50هنرمند توليدكننده صنايعدستي همراه او فعاليت ميكنند و فعاليتهايشان با شناسايي و سفارش كار به بعضي هنرمندان شهرهاي ديگر، گسترش بيشتري پيدا كرده است. رمضاني ميگويد فردي موفق است كه خود را باور داشته باشد. اگر خلاقيت، چاشني اين باور شود توليد هر محصول يا دستساختهاي براي فرد آسان ميشود. او به ياد ميآورد كه در ابتداي مسير كارياش با شركا طعم شكست را تجربه كرده؛ «آن روزها تمام سرمايهمان را براي توليد گليم بهكار گرفته بوديم. با پرداخت هزينه خريد پشم و دستمزد كارگر بافنده، موجوديمان كاهش چشمگيري پيدا كرده بود. مشتريها از ما تقاضاي انواع توليدات صنايعدستي را داشتند و ما براي فروش، فقط گليم توليد كرده بوديم. با اين شكست، آموختيم كه بهصورت تكمحصولي فعاليت نكنيم و سرمايهمان را براي توليد انواع محصولات صنايعدستي تقسيم كنيم».
- دستهاي كوچك و صيقل دادن سختترين ماده دنيا
روزهايي كه پدر فوت كرد پشت نيمكت كلاس پنجم دبستان نشسته بود. 12 يا 13ساله بود؛ با خانوادهاي كه حالا بدون پدر، 9نفر بود و تنها 40 روز از تولد كوچكترين عضو خانواده ميگذشت. نميشد نشست، چانه بر كاسه زانو گذاشت و انتظار كشيد تا مادر با آن فرزندان قدونيمقد و يك طفل شيرخوار، براي خرج خانه هم عرق بريزد. مگر چقدر ميشد دوام آورد و كناره خور سفره پدربزرگها شد؟
نيمكت مجتبي شادي سيسي، از صبحي خالي ماند كه قرار شد جاي خالي نانآور خانواده را پُر كند. شد مرد خانه و هنرش را روي سختترين ماده دنيا پياده كرد.
قلوه سنگهاي بزرگ بايد با دستهاي او تراش ميخوردند. داخلشان گود ميشد و تيزي لبهها گرفته ميشد كه بهدست مشتري خش نيندازد. پس از آن شكم برآمده ظرف هم مثل باقي قسمتهاي ظرف، صيقل ميخورد و آن وقت، كار تمام بود. حالا بايد رنگ و رويي به سنگ تراشخورده ميداد. فرق نميكرد، قابلمه سنگي باشد، ديگ يا سماور و استكانهاي كمرباريكش. با ذوقش نقش و نگار آخر را روي دل سنگي ظرف ميانداخت تا آخرين مرحله توليد ظروف به روش حجاري سنتي را انجام داده باشد.
حالا 20سال از روزهاي كودكي مجتبي شادي سيسي و كار با سنگ ميگذرد. اما سختي كار هنوز پابرجاست. حجاري سنتي در رگ و ريشه او ريشه دوانده. 8- 7 ساعت در روز توي كارگاهش در تبريز كار ميكند. او ميسازد و همسرش در كار فروش همراهياش ميكند. سختيهاي كار حجاري سنتي آنقدر است كه غبار روي چهره آدم بنشاند. اما عشق به اين كار، انگيزه قدرتمندي در وجود مجتبي ايجاد كرده. او با همين علاقه و انگيزه و با وجود سختي كار حجاري سنتي، روزانه 13يا 14ظرف در كارگاه خود ميسازد. قلم و الماس شيشهبري را روي برآمدگي ظروفآماده چرخ ميدهد تا رد گل و برگهاي سياه بر دل صيقلي سنگ باقي بماند. براي شاگردهايي كه قرار است حجاري سنتي ياد بگيرند، استعداد و زور بازو، پيشتر از همه خصوصيات خودنمايي ميكنند. بعد هم تهيه كارگاه و آموختن حجاري سنتي زيرنظر يك استاد خبره. البته هزينه آغاز اين كار هم مقداري بالاست و نياز به سرمايه 10ميليوني براي شروع كار دارد.
- طعم كارآفريني
مدرك دانشگاهي، گاهي دريافتن شغل مرتبط بهكار نميآيد. شغل مرتبط كه هيچ، گاهي گره بيكاري فرد را در هيچ حرفه ديگري باز نميكند و سرآخر، يك دوراهي پيش پاي فارغالتحصيل ميگذارد؛ اول اينكه بنشيند و نام بيكار را تا سالهاي سال دنبال خود بكشد و دوم آنكه آستين بالا بزند و فعاليت در مشاغل آزاد را تجربه كند.
طيبه و فوزيه بشيري، 2 خواهري هستند كه اين راه را در زندگي تجربه كردهاند. آنطور كه ميگويند اداره خانواده بعد از فوت پدر و تا زماني كه طيبه تحصيلات دانشگاهياش را به پايان برساند با مادر خانواده بوده. خاطره ارزشمندي كه خواهران بشيري هيچگاه فراموشاش نميكنند، فداكاري مادر خانواده طي آن سالها بوده است. اما زمان شروع فعاليت آنها در رشته سراجي سنتي، به سال 91 و دوران پس از فارغالتحصيلي طيبه از دانشگاه برميگردد. او ميگويد: «بعد از فارغالتحصيليام در رشته مديريت جهانگردي، با نبود شغل مواجه شدم و به همراه خواهرم در مركز وابسته به كميته امداد شهرستان سيروان، يك دوره مقدماتي رشته سراجي سنتي را گذرانديم. آن زمان حمايتهاي برادرم از آغاز بهكار ما در يك رشته هنري بسيار انگيزهبخش بود». بعد از پايان دوره مقدماتي سراجي سنتي، نياز به تكميل دانستههاي آنها بود، به همينخاطر خواهران بشيري راهي شهر شيراز شدند تا يك دوره پيشرفته را در رشته سراجي سنتي بگذرانند. آنها با سپري كردن دوره پيشرفته، علاوه بر دوخت كيف چرم، حكاكي و نقاشي روي چرم را هم آموختند. طيبه ميگويد: «خواهرم بهخاطر تسلط به هنر خياطي، دوخت كت و دامن چرم را هم انجام ميدهد».
آغاز دوخت دستدوزهاي چرمي، نياز به مبلغي بهعنوان سرمايه اوليه داشت. طيبه و خواهرش مبلغ 5 ميليون تومان از كميته امداد شهرستان سيروان دريافت كردند، اتاق كارشان را تدارك ديدند و نخستين هنرشان را روي چرم پياده كردند. طيبه ميگويد: «توليدات ما مورد استقبال قرار گرفت. كميته امداد و اداره صنايعدستي شهرستان هم از ما حمايت كردند. اكنون در يك آموزشگاه براي توليد صنايعدستي مرتبط با رشتهمان تدريس ميكنم. علاوه بر اين، از طريق كميته امداد به روستاهاي مختلف ميروم و به علاقهمندان يادگيري سراجي سنتي آموزش ميدهم. اين افراد تحت پوشش كميته امداد هستند و در آخر مدرك سازمان فنيحرفهاي را هم دريافت ميكنند». طيبه بشيري، حالا شغلي دارد كه هزينه زندگيشان را تأمين ميكند. پيشنهاد او به كارآفرينها مقابله با ترسي است كه ممكن است در ابتداي كار در وجود آنها رخنه كرده باشد. او ميگويد: «بايد بهدنبال استعداد و علايقتان برويد. براي شروع فعاليت، همهجوانب كار را سنجيده باشيد و دقت عمل به خرج بدهيد».