چندي پيش از کتاب کاوشهاي باستانشناسي رودبار گيلان نوشتهي علي حاكمي رونمايي شد. حاكمي، باستانشناس برجستهي كشورمان بوده و حاصل كاوشهاي او در منطقهي رودبار گيلان هم اينروزها، در نمايشگاهي در موزهي ملي ايران به تماشا گذاشته شده است.
علي حاکمي، سالها رئيس موزهي ملي ايران بوده. او از سال 1343 تا سال 1347 سرپرستي مطالعات باستانشناسي رودبار و ديلمان را بر عهده داشت و در اين مدت در محوطههايي چون کلورز، جوبن، نسفي و چند محوطهي ديگر کاوش کرد.
مطالعات باستانشناسي رودبار و ديلمان به سرپرستي زندهياد علي حاکمي و همراهي يحيي کوثري و زندهيادان سعيد گنجوي، محمود کردواني و عبدالحسين شهيدزاده در منطقهي رودبار گيلان به انجام رسيده بود.
اين كاوشها و مطالعات به كشف آثار ارزندهاي از دورههاي آهن، هخامنشي، اشکاني و ساساني، همچون جام زرين کلورز، جام زرين و مفرغين، گردنبندها، دستبندها و گوشوارههاي زرين انجاميد.
کتاب کاوشهاي باستانشناسي گيلان پس از 50 سال به کوشش شاهين آريامنش و توسط پژوهشگاه ميراث فرهنگي و گردشگري و موزهي ملي ايران منتشر شده است. پس از رونمايي از كتاب، حالا در اين نمايشگاه ميتوان پس از 50 سال آثار يافت شده از محوطههايي چون کلورز، جوبن و نسفي را ديد.
اما حيف است آدم به اين موزه بيايد و بقيهي بخشها را نبيند. بياييد از سردر زيباي موزه شروع كنيم كه «آندره گدار»، معمار فرانسوي، آن را با الهام از طاق کسري طراحي كرده است. آندره گدار معمار بناي يادبود حافظ در شيراز هم هست.
هر وقت به موزهي ايران باستان برويم، انگار در يک گردونهي سريع ميافتيم، ميچرخيم و ميچرخيم و ميچرخيم و به دورههاي قديمي تاريخي پرتاب مي شويم، شايد هم به دورهي پيش از تاريخ. ميرويم به منطقهي کشف رود در خراسان، به گنج پر و غار دربند در گيلان يا به لاديز يزد، تا ببينيم چگونه با ابزارهاي سنگي استخوانهاي يک شکار را ميشكستند يا از سنگهاي چخماخ ابزار ميساختند.
اگر به موزهي ملي ايران برويم کشورمان را بيشتر دوست خواهيم داشت. سرزميني که مهد تمدنهاي بسيار قديمي است. در اين منطقه از جهان متوجه ميشويم که چگونه روستانشيني شکل گرفت و آدمها چگونه يکجا نشيني را به کوچكردن ترجيح دادنديا چگونه با گل، ظرفهاي سفالي درست ميکردند.
آن جا متوجه ميشويم که چگونه اولين انيميشنها روي سفالها نقش گرفتند، چگونه آدمها مُهر ساختند يا چگونه پيکرکها را طراحي کردند. بعد در اين سفر زيبا به عصر مفرغ ميرسيم. وقتي که انسان ياد گرفت که با آلياژمفرغ (مس و قلع) اشيا را بسازد و آثار تزئيني مانند سنجاق و گردنبند و... درست کند.
در اين سفر ميتوانيم به شهر سوخته سفر کنيم، به گودين و شهداد و شوش. آنجا گاوي زيبا از چغازنبيل يا پيکري سفالي متعلق به 1250 سال قبل از ميلاد شگفتزدهمان ميكند. از نوع مجسمهسازي و نوشتههاي روي آن ميتوانيم حدس بزنيم اين گاو زيبا براي يک مراسم آييني ساخته شده است.
حالا كه به دل تاريخ سفر كردهايم ميتوانيم به دورهي سلوکيان برويم، وقتي که يونانيان بر ايران تسلط پيدا كردند. در موزه آثاري از اين دوره قابل مشاهده است، مثل پيکر مفرغي زئوس در نهاوند يا سنگ نوشتهي يوناني در معبد لائوديسه نهاوند همدان. در دورهي اشکانيان مجسمهي بينظير «بزرگزادهي اليمايي» را تماشا ميكنيم كه در منطقهي خوزستان كشف شده و متحير ميمانيم كه آدمهاي آن زمان، به چه دانش و فناوري از ريختهگري دست پيدا کرده بودند كه چنين آثاري از خود بهجاي گذاشتهاند؟!
اينجا انواع ريتونها يا ظرفهايي براي نوشيدني را ميبينيم كه خودش دنيايي دارد.
نميتوانيم از نمونههاي پارچههاي ابريشمي چشم بپوشيم که در ري توليد ميشد. از سال 94 بخش موزهي دوران اسلامي بعد از تغييراتي دوباره گشايش يافته که اين بخش هم بينظير است. اين بخش بر اساس نقشهاي الهام گرفته از کاخ ساساني بيشابور بهصورت چليپايي طراحي شده است و مساحت آن 4000 مترمربع است. محرابها، شيشهها، خط، نقاشي و فرشهاي بينظير اين بخش هم ديدني است.
حالا كه فصل امتحانها هم گذشته، فرصت را براي ديدن اين موزهي هشتاد ساله از دست ندهيد ، موزهاي كه آثاري هزاران ساله در خود د ارد. موزهي ملي ايران در خيابان سي تير واقع است.