شمارههاي تماسي كه عموما خطهاي اعتباري است، در دسترسترين راه براي رسيدن به كساني است كه ميخواهند كليه خود را بفروشند تا بتوانند با پول آن زخمي از زندگيشان را درمان كنند. با بيشترشان كه تماس بگيري، اول بايد مطمئن شوند كه با دلال كليه صحبت نميكنند. خيليهايشان از دلالها فراري هستند اما چارهاي جز فروش كليه ندارند.
بعضيهايشان هم مانند ماشيني سخنگو، تندتند قيمت ميدهند، از سن و سال و ورزشكار بودنشان ميگويند و گروه خوني و ساير اطلاعات پزشكيشان را ميدهند و در آخر قيمت ميدهند؛ بدون آنكه از آنها سؤالي بكنيد. حاصل چندين تماس براي فهميدن علت اصلي اقدام به فروش كليه و شرايطي كه گذاشته، مكالمههايي شد كه خواندن بخشهايي از آن خالي از لطف نيست.
- روايت اول
خبرنگار: سلام، درباره فروش كليه تماس گرفتم.
فروشنده كليه: ۲۷سالمه. گروه خوني O منفي هستم. ۲۵ميليون.
خبرنگار: خيلي زياد نيست؟
فروشنده كليه: گفتم ۲۵ ميليون يك قران هم كمتر نميدهم.
خبرنگار : چطوري ميتوانم شما را ببينم؟
فروشنده كليه: من ساكن تهران هستم اما هر جايي بگوييد با هزينه شما ميآيم.
- روايت دوم
خبرنگار : آگهي شما را در خيابان ديدم درباره فروش كبد. ميخواستم ببينم چقدر براي ما هزينه دارد؟
فروشنده كبد: بله. من آگهي دادم و گروه خونيام A مثبت است. پول آزمايشها هم پاي شماست.
خبرنگار : چه قيمتي براي كبد خود گذاشتهايد؟
فروشنده كبد: ۲۵۰ميليون تومان است.
خبرنگار : كمتر نميشود؟
فروشنده: نه، حال مادرم بسيار بد است و نميتوانم.
- روايت سوم
خبرنگار : شمارهتان را از روي ديوار برداشتم براي خريد كبد قيمت توافقيتان چقدر است؟
فروشنده كبد: ۳۰۰ ميليون تومان. ۲۴سالمه. گروه خونيام هم B مثبت است.
خبرنگار: تخفيف نميدهيد؟
فروشنده كبد: ميخواهم كبدم را بفروشم تا لااقل سقفي بالاي سرم باشد. كبد به چه دردم ميخورد وقتي روزگارم سياه است.
- روايت چهارم
خبرنگار : سلام قيمت توافقيتان چقدر است؟
فروشنده كبد: توافقي. فروشنده واقعي هستم و با مشتري كنار ميآيم. قرار بگذاريد صحبت كنيم.
خبرنگار : تلفني نميگوييد؟
فروشنده كبد: اگر خريدار واقعي هستيد يك بيمارستان آدرس ميدهم بياييد آنجا هم آزمايشها را بدهيم و هم اينكه سر قيمت توافق كنيم.
- روايت پنجم
خبرنگار: سلام، من براي آگهي كه درباره فروش كليه دادهايد، تماس گرفتم.
فروشنده كليه: گروه خوني B مثبت ميخواي؟
خبرنگار: آره همين كه در آگهيتان گفتيد. قيمتش چند است؟
فروشنده كليه: ۲۰ ميليون تومان.
خبرنگار: شما بهعنوان اهداكننده از لحاظ بدني و شرايط جسمي سالم هستيد؟
فروشنده كليه: بله همه آزمايشها را انجام دادهام.
خبرنگار: چندسالتونه؟
فروشنده كليه: 25ساله هستم.
خبرنگار: چطوري ميتوانم شما را ببينم؟
فروشنده كليه: هرجايي كه مدنظرتان است بياييد براي آزمايش و صحبت درباره نوع پرداخت.
- روايت ششم
خبرنگار : سلام، درباره فروش كليه كه روي سايت زديد، تماس گرفتم.
فروشنده كليه: 31سالمه، گروه خوني - oهستم و قيمت هم 45 ميليون تومان است.
خبرنگار : خيلي زياد نيست؟
فروشنده كليه: ورزشكار حرفهاي و رزميكارم. كلي هم حكم قهرماني كشوري دارم. كليه سالم بهتون ميدم.
خبرنگار : چطوري ميتوانم شما را ببينم؟
فروشنده كليه: من ساكن رشت هستم اما هر جايي بگيد با هزينه شما ميآيم. در ضمن هزينههاي آزمايش و هر چيز ديگر مثل اقامتم هم با شماست.
- روايت هفتم
خبرنگار : سلام، درباره فروش كليه A مثبتكه گفتيد فوري با شما تماس گرفتم.
فروشنده كليه: پول لازم هستم بهدليل مشكلات خانوادگي پدر و مادرم فوت شدند خودم بايد رضايت بدم چون به پولش نياز دارم.
خبرنگار : چه قيمتي گذاشتهايد؟
فروشنده كليه: 50 ميليون فوري و قطعي؛ البته مغز استخوانم هم ميفروشم و رحم هم اجاره ميدهم.
خبرنگار : قيمتش بالاست تخفيف نميدهيد؟ فروشنده كليه: كاملا سالم هستم. حالا يك تخفيف هم ميدهم.