چهارشنبهي هفتهي گذشته ديدار و گفتوگو با خانم «کيوان عبيدي آشتياني» مترجم کتاب «عروس دريايي» فرصت مناسبي براي کتابخوانهاي حرفهاي بود که دور هم جمع شوند و در بارهي داستاني با هم گفتوگو كنند که به قول خودشان جذاب و متناسب با حال و هواي دورهي نوجواني است.
* * *
اين دومين باري است که در جلسههاي «کتابخواني با حضور نويسنده يا مترجم» شرکت ميکنم. جلساتي که دو هفته يکبار به کوشش «رضوان خرميان» و با حضور بيش از 20 نوجوان دختر و پسر علاقهمند به کتابخواني برپا ميشود و پر است از نکتهسنجيهاي ظريف و نقد و نظرهاي جالب و شنيدني! خانم کيوان عبيدي آشتياني، مترجم آثاري از جمله «عروس دريايي»، «زير نور ماه شيشهاي»، «زنان کوچک»، «دزيره» و... مهمان اين برنامه بود.
البته در اين جلسه «مهدي رجبي» نويسندهي کتابهاي «کنسرو غول»، «خواهران تاريک» و «جنايتكار اعتراف ميكند» هم در کنار بچهها حضور داشت.
جلسه با گپوگفت دوستانهي مهمان و بچهها و صحبت دربارهي عنوان داستان و طرح روي جلد کتاب شروع شد. کتابي که به گفتهي بچهها توانسته است در کنار مطرحكردن مطالب علمي و آموزشي، داستان جالبي دربارهي چگونگي ارتباط انسانها، نحوهي فكركردن و ديدگاههاي شخصيتهاي نوجوان روايت کند.
ماجراي داستان اين است که «سوزي» خبر مرگ دوستش «فرني» را ميشنود. دوستي که از مدتي قبل ارتباطشان سرد و تيره شده بود. اينکه چرا ارتباط صميمانهشان به اينجا رسيده بود، خودش داستاني است پر از نکتههاي بكر و عميق.
علت مرگ فرني به نظر سوزي عجيب است و نميتواند آن را باور كند. به نظر او مرگ دوستش دليل ديگري دارد که همه از آن بيخبرند. او براي کشف اين علت وارد راه پر پيچ و خم کشف و جستوجو ميشود و...
داستان را سوزي روايت ميکند؛ با ديدگاهي عميق، جزئينگريهاي خاص خودش و لحن و زباني شيرين و جذاب!
انتخاب نام «عروس دريايي» و طرح جلد زيبا و خوش رنگ و لعاب، از ويژگيهاي مثبت اين کتاب است که اکثر بچهها روي آن توافق داشتند. يکي از بچهها در مورد اسم کتاب گفت: «عروس دريايي عنوان جالبي است که هم داستان را لو نميدهد و هم با محتواي داستان ارتباط مستقيم دارد. به نظرم اينکه عروس دريايي خودش قسمتي از يک داستان جذاب و پرکشش است، نقطهي قوت اين کتاب است.»
يکي از بچهها در مورد عنوان اثر اصلي پرسيد و مترجم جواب داد: «اسم اصلي کتاب «چيزهايي در مورد عروس دريايي» بود و من فکر کردم منتشر كردن کتاب با همان اسم، محتواي آن را به مباحث آموزشي و دانستنيها نزديك ميكند، بهخاطر همين اسمش را «عروس دريايي» گذاشتم.»
يکي ديگر از بچهها گفت: «به نظر من طرح روي جلد به کمک عنوان داستان آمده و نشان ميدهد کتاب محتواي داستاني دارد، نه صرفاً آموزشي و علمي، هر چندکه اين کتاب يک دنيا اطلاعات درمورد عروس دريايي هم به خواننده ميدهد.»
آشتياني در تأييد حرف او گفت: «بله، جالب اينجاست که تمام اطلاعات مطرحشده در اين کتاب کاملاً مستند و علمي است و زاييدهي تخيل نويسنده نيست!» صحبت كه به اينجا رسيد، مترجم به چگونگي خلق اين اثر اشاره کرد و گفت:
«تا آنجا که من ميدانم، نويسنده به دنبال کشف اطلاعاتي در مورد عروس دريايي بوده و نتايج تحقيقاتش را آنقدر خوب و روان ارائه کرده که دوستانش او را تشويق کردهاند اين اطلاعات را در قالب داستان بياورد، نويسنده هم با مهارتي خاص و زباني شيوا اين کار را انجام داده است.»
رضوان خرميان مثل هميشه از بچهها خواست در مورد درونمايهي داستان و هدف و دغدغهي اصلي نويسنده از نوشتن اين کتاب نظر بدهند. موضوعي که معمولاً پاي ثابت جلسهي نقد و کتابخواني است.
يکي از دخترها گفت: «به نظر من نويسنده ميخواست بگويد ما آدمها عادت کردهايم در يك قالب مشخص و در يک چارچوب ذهني، فکر و عمل کنيم.»
يکي ديگر از بچهها با تأييد حرف دوستش گفت: «نويسنده ميخواست به پذيرش مرگ و نحوهي برخورد با اين پديدهي طبيعي هم اشاره کند.»
به نظر يکي ديگر از بچهها، نويسنده قصد داشت به مخاطبانش بگويد گاهي اتفاقهاي خوشايند ميتواند مسير زندگي آدم را تغيير دهد و باعث کشف چيزهاي جديد و شيرين شود. او معتقد بود: «با اينکه داستان، مرگ دوستِ شخصيت اصلي را روايت ميکرد، غمانگيز نبود و پذيرش آن را راحت ميکرد.»
نوجوان ديگري از حاضران، اينطور به نظرش ميرسيد كه نويسنده به ماهيت ارتباطهاي انساني و اتفاقهاي غيرمنتظرهاي که زندگي آدمها را تحت تأثير قرار ميدهد، توجه داشته است. اما يکي از پسرها نظر ديگري داشت و گفت: «به نظرم تمرکز نويسنده بيشتر روي اين موضوع بود که هرچيزي دليلي دارد!»
كيوان عبيدي آشتياني نکتهسنجي و هوشمندي نوجوانان حاضر در جلسه را تحسين کرد و در تأييد حرفهايشان گفت: «بهنظر من درونمايهي اصلي اين کتاب پذيرش مرگ بهعنوان بخش غيرقابلانکار هستي است. افزايش انعطاف فکري و تلاش براي بيرون آمدن از طرز فكر قالبي هم درونمايهي ديگر اين كتاب است. موضوعي که بچهها خيلي خوب آن را درک کردهاند و نويسنده را به هدفش رساندهاند.»
دختري كه كنارم نشسته بود گفت: «دوران نوجواني دورهاي است که افکار و شخصيت ما شکل ميگيرد و فکر ميکنم نويسنده خيلي خوب ويژگيهاي اين دوره و حال و هواي ما را درک کرده است، چون ما واقعاً با شخصيتها همذاتپنداري کرديم.»
مهمان جلسه در اين مورد گفت: «من هم فکر ميکنم يکي از نقاط قوت کتاب عروس دريايي اين است که نويسنده تسلط خوبي در مورد بحرانهاي دوران بلوغ دارد و حالا حرفهاي شما مرا مطمئن کرد که تصور درستي داشتهام و از انتخاب اين کتاب براي ترجمه خوشحالم.»
نوجواني از ميان حاضران با خوشحالي گفت: «من منتظر فرصت بودم که بپرسم يک مترجم با چه معياري کتاب را براي ترجمه انتخاب ميکند؟ حالا که از انتخاب کتاب حرف زديد، لطفاً در اين مورد هم توضيح بدهيد.»
مترجم كتاب گفت: «انتخاب کتاب خوب يکي از مهمترين و دشوارترين مراحل کار مترجم است. به همين دليل من هميشه در حال مطالعه و بررسي آثار جديد و پرفروش هستم؛ كتابهايي که علاوه بر دريافت جوايز معتبر ادبي، از نگاه کارشناسان، منتقدان و ديگر نويسندگان هم جزء آثار برتر به شمار آمده باشند.
کتاب عروس دريايي از کتابهايي بود که در بين نوجوانان انگليسيزبان و منتقدان ادبي محبوبيت پيدا کرده بود. بعد از خواندنش به آن علاقهمند شدم و تصميم گرفتم ترجمهاش کنم.»
يكي ديگر از نقاط قوت اين كتاب شکل متفاوت کتاب عروس دريايي است که هر چند روايت داستاني دارد، اما با يک فرضيه شروع ميشود و به نتيجهگيري ميرسد؛ کتابي که هر صفحه از آن حرفهايي دارد که از نظر خوانندهها جالب، پرمعني و آموزنده است.
حرف براي گفتن زياد بود و زمان جلسه که به دو ساعت رسيده بود، مجالي براي بقيهي حرفها و نکتهها باقي نگذاشت. در آخر كيوان عبيديآشتياني، مترجم كتاب، كتابهاي عروس دريايي شركتكنندگان را در جلسه امضا كرد.
عكسها: محمود اعتمادي