در ابتدای این همایش که با حضور چشمگیر کارشناسان و اساتید داخلی و خارجی برگزار شد، دکتر سعیدرضا عاملی؛ رییس دانشکده مطالعات جهان ضمن خیرمقدم به حضار، از حضور میهمانان غیر ایرانی در همایش قدردانی کرد. و با اشاره به اهمیت برگزاری این همایش، آن را تاریخی خواند.
ریاست دانشکده مطالعات جهان سپس به مقایسه وضعیت حقوق بشر در گذشته و امروز پرداخت و گفت: امروزه در دنیای خشنتر و پرتهدیدتری زندگی میکنیم و به لحاظ جهانی مردم در معرض فشارهای جدی تری از طرف عوامل انسانی هستند. منشأ این سختیهای جامعه بشری، سیاست انسان سلطهطلب است. از اساسیترین حقوق بشر؛ حق زندگی، حق آرامش و کیفیت بالای زندگیست و هر اقدامی که این حقوق را از انسان سلب کند ضد بشری است. متاسفانه شاهد هستیم که انسانهای بیگناه در یمن، بحرین، عراق، نیجریه، در فضای جنگ به سر میبرن.
دکتر عاملی همچنین گفت: منشأ تضادهای بینالمللی در جهان سیاست همهچیز برای من است و این سیاست بهصورت با ما یا بر ما و یا بهصورت استثنا گرایی آمریکایی ظهور پیدا میکند. این استثنا گرایی آمریکایی مربوط به ملت آمریکا نیست، بلکه بهنظام سلطه این کشور بر می گردد. جنگ و فضای سلطه تمام استانداردهای مربوط به حقیقت و زندگی را نسبی کرده است، بدینسان که حقوق بشر آنان، اینگونه است که به عراق حمله می کنند و قریب 600 هزار کودک تحت تأثیر تحریم دارو در عراق از بین می روند. و یا ایران را که خود برایند حکومت مردم سالار است و بیش از دهها انتخابات در آن برگزار شده است را، محور شرارت می خوانند. لذا با وجود حمله داعش به مجلس شورای اسلامی که نماد مردم سالاری ایرانی است، آمریکا ایران را تروریسم می خواند.
رییس دانشکده مطالعات جهان در ادامه گفت: همه اینها برخاسته از ذهن بیمار، خودخواه و استثناگرای آمریکاست که خود را از همه ضوابط مستثنا میکند. سلطهطلبی ایالاتمتحده باعث شده تا در بیش از 140 کشور از جمله کشورهای اطراف ما همچون بحرین، ترکیه و عراق حضور نظامی داشته باشد و بودجه نظامی آن، از 437 میلیارد دلار در سال 2003 به 824 میلیارد دلار در اکتبر 2018 برسد.
وی در ادامه نقض جهانی حقوق بشر را یکی از موارد دیگری که توسط آمریکا نقض میشود دانست و گفت: آمریکا که خودش هزاران کلاهک هستهای دارد برای یک کلاهک هستهای خیالی جنجال به پا میکند. در صورتی که خودش میداند ایران به دنبال بمب هستهای نیست. این مسائل را بهانه میکند.
دکتر عاملی همچنین به نقض فرهنگی و اجتماعی حقوق انسانها توسط آمریکا اشاره کرد و گفت: ملتها دوست دارند در فرهنگ خودشان زندگی کنند اینکه یک مدل فرهنگی را به دیگران تحمیل کنیم نقض فراگیر فرهنگی حقوق بشر است.
وی با اشاره به افزایش تحریمهای هرروزه علیه ایران بعد از انقلاب اسلامی توسط دولتهای دموکرات و محافظهکار آمریکایی گفت: تحریم یک ابزار ضد حقوق بشر است چراکه این ملتها هستند که هزینه تحریم را میپردازند و نه دولتها.
دکتر سعید رضا عاملی در ادامه به بیان چهار مورد از نقض حقوق بشر از سوی آمریکا پرداخت و گفت: اولاً که صحبت از حقوق بشر کاملاً با جنگ ناسازگاری دارد، و نمیتوان برای توسعه حقوق بشر از جنگ سخن گفت. دومین مورد نقض ساختاری و نهادی است، بهطوریکه گویی وظیفه بسیاری از نهادهای بینالمللی همچون سازمان ملل و بانک جهانی، تأمین سلطه آمریکاست. سومین مورد، نقض جهانی حقوق بشر از طریق مداخلات نظامی آمریکا در جهان و حس تولی گری آمریکا در مقابل سایر کشورها است، بدین گونه که آمریکا در ابتدا کشورها را رژیم میخواند و آنگاه مشروعیت لازم برای مداخله را برای خود فراهم میکند.
رییس دانشکده مطالعات جهان سپس افزود: با وجود اینکه ایران با 17000 شهید ترور، قربانی گروه تروریستی مجاهدین خلق است، باز این گروهک دائماً تصاویر غلطی از ایران را در پارلمانهای جهان ارائه میدهد و متأسفانه تحتالحمایه دولتی مثل آمریکا قرار میگیرد. و درنهایت، چهارمین مورد نقض حقوق بشر توسط ایالات متحده، نقض فرهنگی و اجتماعی حقوق بشر از طریق تحمیل مدل سیاسی و فرهنگی مطلوب خود به جهان است.
ریاست دانشکده مطالعات دانشگاه تهران، در ادامه به خطرات داعش برای دنیا اشاره کرد و گفت: تلاش ایران برای از بین بردن داعش، راهبردیترین تلاش برای ایجاد امنیت در اروپا و امریکاست و هیچ کشوری همچون جمهوری اسلامی ایران در از بین بردن بنیادین داعش موفق نبوده است. باوجوداینکه ایران بالاترین هزینه را برای از بین بردن داعش و منابع اصلی ترور در دنیا کرده است اما همچنان بهعنوان کشوری که محل خطرزایی برای آمریکاست، تلقی میشود.
دکتر عاملی در پایان گفت: ایران گرفتار یک تصویر غلط است که بر مبنای همین تصویر غلط رفتارهای غلط علیه ما صورت میگیرد و باید راهی برای مقابله با آن در نظر گرفت. برای اینکه حقوق بشر واقعی و فراگیر در جهان تأمین شود، باید تفکر سلطه و نفرت از جهان برداشته شود و ما به اصالت حقیقت باور داشته باشیم و آن را بر مبنای منافع خود و تفکر مکتب واقعگرایانه "قدرت بیشتر، حق بیشتر" دچار نسبیت نکنیم. منشأ حقیقت آن چیزی است که خداوند بهعنوان قوانین و مقررات زندگی برای بشر تعریف کرده است که بر مبنای نفع و احترام همگان است.
دکتر فواد ایزدی؛ رییس مرکز تحقیقات سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی دانشگاه تهران دومین سخنران بخش افتتاحیه بود که ضمن خیر مقدم به حاضرین به ترورهای مردم ایران توسط منافقین و دشمنان اشاره کرد و با یاداوری کمک آمریکا به صدام در زمان جنگ گفت: کشور ما متهم به نقض حقوق بشر است، در قانونی که اخیرا آمریکا تصویب کرده به بهانه حقوق بشر بوده است. آمریکا به بهانه حقوق بشر دارد حقوق بشر را نقض میکند.
وی افزود: تحریمهای اخیر که توسط آمریکا تصویب شده بسیار گستردهتر از تحریمهای قبل از برجام است. کشور ما باید در برابر اتهاماتی که در رابطه با حقوق بشر زده میشود از خودش دفاع کند و در این رابطه ما در داخل کشور مشکلی نداریم. مشکل ما در خارج کشور است و دیپلماسی عمومی در این حوزه باید جدیتر اقدام کند.
وی تاکید کرد: دشمنان ما با یک مجموعه با قدرت مالی بالا به صورت جدی علیه ایران کار میکنند آنها یک گفتمان علیه ما ایجاد کردهاند و ما نیز باید همین کار را انجام دهیم و در حوزه بینالمللی جدیتر وارد شویم.
وی در ادامه با اشاره به برگزاری این همایش تاکید کرد: اساتیدی که امروز از آمریکا و کشورهای دیگر در این همایش حضور دارند هم به خودشان کمک میکنند و هم به ایران و با وجود اینکه حضور در ایران باعث میشود ورود به آمریکا برایشان مشکل شود در این همایش حضور یافتند.
دکتر ایزدی ادامه داد: گفتمانی که علیه ما ایجاد شده راهی برای اصلاح ندارد مگر اینکه مسئولان ما جدیتر وارد عمل شوند. ما باید مقابل به مثل کنیم.
وی در ادامه به مذاکرات هستهای اشاره کرد و گفت: بعد از این مذاکرات و توقف صنعت هستهای، آمریکا دیگر بهانه هستهای ندارد و بحث حقوق بشر یکی از موارد اصلی است که میخواهند در مورد آن کار کنند و ما باید با برنامهریزی در این رابطه اقدامات جدیتری داشته باشیم.
سومین سخنران همایش دکتر دانیل کوالیک؛ استاد حقوق بشر بين الملل در دانشكده حقوق دانشگاه پيتزبرگ بود که در سخنرانی با عنوان "آمریکا و امپریالیسم، به نام حقوق بشر" گفت: به دنبال تهاجم نظامی آمریکا به عراق در سال 2003 مباحث گسترده ای در محافل رسانهای با محوریت این موضوع آغاز شد که هدف دولت بوش از ملت سازی در عراق چیست؟ بسیاری از عراقی ها معتقدند لشکرکشی آمریکا، کشورشان را در شرایط بسیار ناگواری قرار داد که از تهاجم مغولها هم بدتر بوده است.
وی ادامه داد: واقعیت آزار دهنده این است که آمریکا واقعا به هیچ عنوان قصد ندارد در خاورمیانه یا هرجای دیگری در ایجاد ملتی مقتدر نقش داشته باشد. بلکه برعکس همانطورکه بارها شاهد بودیم هدف سیاست خارجی آمریکا به صورت روزافزون بر تهدید کشورهای مستقل استوار است.
این استاد حقوق بشر با بیان اینکه آمریکا با داشتن 5 درصد از جمعیت جهان مواد غذایی و مواد مصرفی بیشتری نسبت به سایر کشورها استفاده میکند، گفت: آنها فقط با تضعیف قابلیت حیات کشورهای مستقل میتوانند منافع خود را تضمین کنند. آمریکاییها با همدستی همپیمانان خود تلاش کردهاند که کشورهای مستقل جهان را نابود کنند. آنها این اقدامات را به نام حمایت از دموکراسی، آزادی و حقوق بشر انجام داده و اغلب از حمایت و همراهی سازمانهای حقوق بشری که نقش ایدئولوژیک مهمی در زمینه سازی جنگ ایفا میکنند، برخوردار هستند.
کوالیک خاطر نشان کرد: در راستای سلطه گری آمریکایی ها دولت بوش به منظور تضعیف ایران که عمدتا یک کشور شیعه است تصمیم گرفت اولویت های خود را در خاورمیانه بار دیگر سازماندهی کند. در لبنان هم با دولت عربستان سعودی که کشوری سنی است تلاش کرد در عملیات مخفیانه همکاری کند و هدف دولت بوش در این موارد تنها تضعیف جامعه حزب الله بود . دولت آمریکا همچنین در عملیات مخفیانه دیگری علیه ایران و متحدش، سوریه شرکت کرده است که یکی از محصولات چنین فعالیتهایی را می توان تولید گروههای تندرو سنی و طرفدار اسلام ستیزجو دانست.
وی ادامه داد: یکی از ویژگیهای متناقض استراتژی جدید این است که در عراق بیشترین موارد شورش علیه نظامیان آمریکایی از جانب نیروهای سنی و نه شیعیان انجام گرفته است.
کوالیک با بیان اینکه آمریکا همچنان به دخالت در امور سوریه ادامه می دهد به گونه ای که این امر مانع از آن می شود که دولت سوریه علیه گروههای ستیزهجو که با آنها می جنگد به پیروزی قاطع برسد. همچنین برخی از این گروه های ستیزه جو از نظر آمریکا هم تروریست هستند و به همین دلیل هدف حملات آمریکا قرار میگیرند و به این ترتیب هیچ یک از طرفهای درگیر یعنی دولت سوریه و تروریست ها نسبت به دیگری دست برتر ندارند.
وی در پایان تاکید کرد: به نظر می رسد آمریکا عامدانه در حال گسترش هرج و مرج در سراسر مناطق استراتژیک دنیا است تا هیچ کشور مستقلی نتواند از منابع خود به ویژه از منابع نفتی در مقابل استثمار غرب مقابله کند. به عنوان یک غربی و آمریکایی امروز می گویم که من مخالف اقدامات نظامی علیه ایران هستم. در حقیقت برای مقابله با این تراژدی هرچه در توان دارم به کار خواهم گرفت.
سخنران بعدی همایش پروفسور بو گروسکاپ؛ استاد اقتصاد سياسي بين الملل در دپارتمان علوم سياسي، دانشگاه ايالتي كاليفرنيا بود که در زمینه " جنگ آمریکا با تروریسم: فرار از عنوان تروریسم" سخنرانی کرد و با تأکید بر اینکه آمریکا در کلمه ترور مالکیت دارد گفت: یعنی آمریکا در موقعیت برتر قدرت قرار گرفته و اوست که مشخص میکند چه کسانی تروریست و چه کسانی مبارزان آزادیخواه هستند.
وی ادامه داد: شاهد هستیم که اسرائیل میخواهد دکترین خود را در جهان اعمال کند که بر اساس آن تخریب کامل ساختارهای غیرنظامی توجیه میشود همانطور که در لبنان و مناطق اشغالی اینگونه عمل کرد و در این مسیر نیروهایی کاملاً نابرابر را علیه غیرنظامیان فلسطینی به کار گرفت و از بمبهای فسفری نیز در راه رسیدن به هدف خود استفاده کرد.
بوگراسکاب با بیان اینکه اسرائیلیها در مسیر دستیابی به اهداف خود دانشمندان هستهای ایران را در داخل این کشور ترور میکنند و با این وجود ایرانیها و فلسطینیها هستند که تروریست محسوب میشوند، ادامه داد: عربستان سعودی میتواند در یمن عملیات انجام دهد و دهها غیرنظامی را قتل عام کند اما عنوان تروریست به آنها به آنها زده نشود. مشخص است که آمریکا از طریق جنگِ تروریسم، به جنگ با تروریسم میپردازد و هر آن کس که او مشخص کند تروریست است.
این استاد اقتصاد سیاسی بینالملل در دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه ایالتی کالیفرنیا ادامه داد: فرار از عنوان تروریست همچنین به معنای کنترل رسانهها در عرصه نبرد میدانی است. بعد از تجربه جنگ ویرانگر ویتنام که در آن رسانههای جمعی آمریکا جلسات روزانه ارتش را تحریم کردند تا به دنبال حقیقت باشند، فرماندهی ارتش آمریکا انحصار رسانهای در عرصه میدانی را از آن خود کرد. همچنین پروژه رسانهای پنتاگون برای عراق توانسته است روند گزارشگری در مناطق جنگی را کاملاً کنترل کند.
وی با بیان اینکه با توجه به اینکه آمریکا تملک واژه ترور را در اختیار خود دارد و با به کارگیری یک یا چند دسیسه مسأله حیثیت و اعتبار را به نفع خود تمام میکند، گفت: به عبارت دیگر فرار از برچسب تروریست را در برنامه خود دارد و اگر از این طریق به اهداف خود نرسد تلاش میکند بر آن سرپوش بگذارد. آمریکا با تحریم (سکوت تحقیقاتی) تمرکز افکار عمومی را از مسائل منحرف میکند. در اختیار داشتن واژه ترور فقط به معنای سلطه در گفته تروریسم نیست بلکه مفهوم دیگر آن در اختیار داشتن سکوت و در پیش گرفتن یک روند تحقیقاتی و برنامه زمانی مشخص است.
این استاد اقتصاد سیاسی بینالملل در دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در پایان با بیان اینکه اعلان جنگ آمریکا با تروریسم بعد از حوادث 11 سپتامبر آغاز شد، گفت: این مسأله که یک نفر تروریست و همان فرد از نظر دیگری مبارز راه آزادی است یک کلیشه ناقص و درک نادرست از تروریسم است زیرا این عبارت در بین مولفههای یکسان، تعابیر مختلفی را شامل میشود. کلمه واقعی تروریسم در جایی به کار میرود که آمریکا به عنوان دارنده رتبه نخست کشورها قادر است تشخیص دهد چه کسانی تروریست هستند و چه کسانی مبارز راه آزادی و این تفاوت را در سیاست و گفتمان عمومی و خصوصی آنها نیز به کار گرفته میشود.
در ادامه این همایش پروفسور تانیا گلاش بوزا استاد جامعه شناسی در دانشگاه کالیفرنیا، در خصوص سیاست های مهاجرتی آمریکا، گفت: طی40 سال گذشته، تعداد افرادی که دولت آمریکا به عنوان مهاجر بازداشت و اخراج کرده افزایش یافته است. در سال 1973 دولت فدرال به صورت متوسط روزانه 2 هزار و 370 مهاجر را بازداشت کرد. این رقم در سال 1994 به بیش از دو برابر یعنی به 5 هزار و 532 نفر رسید و تا سال 2009 نیز به 34 هزار نفر افزایش یافت. امروزه بیش از 40 هزار نفر از این افراد پشت میله های زندان هستند. بنابراین می توان گفت که این الگوهای اخراج از یک روال مشابه پیروی کرده است.
وی در خصوص مسئله بازداشت مهاجران در آمریکا، گفت: هنگامی که فردی وارد آمریکا می شود و اسناد لازم را برای اثبات شهروندی آمریکا ندارد به یک مرکز بازداشت مهاجرین انتقال می یابد. این مراکز که زیر نظر امنیت ملی آمریکا فعالیت می کنند بسیار شبیه به زندان هستند اما از نظر حقوقی این مراکز زندان محسوب نمی شوند.
استاد دانشگاه کالیفرنیا سپس افزود: این افراد بدون ارتکاب جرمی در این مراکز بازداشت شده و بدون هیچ دادگاه و محاکمه ای مورد بازجویی قرار می گیرند. بنابراین هیچ گونه قوانین سیستم قضایی برای آنها اعمال نمی شود.
پروفسور تانیا گلاش بوزا در ادامه بیان کرد: موضوع بازداشت پناهجویان و مهاجرین در آمریکا بسیار مهم است به طوری که حتی اگر شهروندان آمریکایی نتوانند آمریکایی بودن خود را اثبات کنند دستگیر می شوند.
وی در ادامه گفت: در آمریکا بازداشت پناهجویان امری مجازاتی نیست بلکه از سر احتیاط صورت می گیرد و ابزاری برای حصول اطمینان برای ورود قانونی افراد است تا تهدیدی برای امنیت ملی آمریکا نباشد.
گلاش بوزا همچنین اظهار داشت: براساس پنجمین اصلاحیه قانون اساسی آمریکا، این حق به افراد داده شده که محرومیت از حیات، آزادی و اموال بدون دادرسی ممکن نیست. طراحان قانون اساسی آمریکا دریافتند که محرومیت از اختیار عمل یعنی نادیده گرفتن آزادی، به همین دلیل دو ماده حمایتی بسیار مهم یعنی دادرسی و حکم آزادی را در قانون اساسی گنجاندند.
وی پس گفت: این دو ماده تضمین می کند که بازداشت باید براساس قوانین صورت گیرد و مشمول بررسی های حقوقی باشد. از طرفی حکم آزادی اعلام می کند که افراد حق مراجعه به دادگاه را دارند تا در صورت لزوم به حکم بازداشتشان اعتراض کرده و آن را به چالش بکشند.
استاد دانشگاه کالیفرنیا سپس افزود: وزارت امنیت داخلی آمریکا بازداشت غیرآمریکایی ها را با ادعایی مبنی براینکه بازداشت شدگان در جلسات دادگاه مهاجران شرکت خواهند کرد و اگر حکم به اخراج صادر شود آنها اخراج خواهند شد، توجیه می کنند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: این در حالی است که بازداشت مهاجران در آمریکا به گونه ای صورت می گیرد که کمترین اقدامات حمایتی در قبال آنها اعمال می شود.
پروفسور آنتوني جيمز هال، استاد مطالعات جهاني شدن در دانشگاه لتبريج كانادا در سخنرانی بعدی با موضوع " از جنگهای سرخ پوستی تا جنگ جهانی با تروریسم، از سال 1776 تاکنون: تاخت و تاز ایاالت متحده به حقوق بشر برای توسعه ی امپراتوری آمریکا" جنگ افزایی را نمونه کاملی از تروریسم دانست و گفت: جنگ افروزی درمان قطعی و پیروزی در برابر تروریست نخواهد بود.
وی سپس افزود: معنای مشارکت جنگ جهانی با تروریست از منظر آمریکا آن است که اجازه دهیم از عامه مردم به شدت جاسوسی شود تا تعهدات حریم خصوصی ما شناسایی شود.
پروفسور جیمز هال با بیان اینکه تحریف های صورت گرفته در حادثه 11 سپتامپر این دروغ را توجیه می کند که باید برای هر اقدام تروریستی، جنگ صورت گیرد، گفت: این سخن مزخرفی است، جنگ افزایی، نمونه ای کامل از تروریسم است.
پروفسور هال گفت: هدف از اعمال بسیار سریع جنگ جهانی با تروریست، جلوگیری از بررسی واقعی دروغ ها و جنایات مرتبط با حوادث 11 سپتامپر است.
وی در ادامه تصریح کرد: در گذر زمان و با تبدیل آمریکا به نظامی ترین کشوری که دنیا به چشم خود دیده، گروه های زیادی بودند که به دشمنان وحشی تبدیل می شدند.
این استاد مطالعات جهانی شدن همچنین گفت: دولت آمریکا هم زمان با تبدیل شدن به یک مجموعه پراهمیت بین قاره ای و همچنین تغییر وضعیت از ابرقدرت نیم کره به ابرقدرت جهانی، بر مبنای تخصص جغرافیایی، دوستان خود را برگزید و دشمنان خود را نیز ترسیم کرد.
پروفسور هال گفت: همان طور که شاهدیم، امپرالیسم مهاجرت در آمریکا برای مردمان بومی در منطقه مشکلات درازمدت به همراه داشت. در سال های اخیر بومی های فلسطینی، برجسته ترین قربانیان امپرالیسم مهاجرت هستند که در معرض زورگویی توسعه طلبان اسراییلی قرار گرفتند، شرایطی که از امپراطوری انگلیسی - آمریکایی به ارث برده اند.
استاد دانشگاه لت بریج کانادا گفت: رویش بیانیه بالفور در سال 1917 میلادی و تلاش ابرقدرت امریکا در سال 1947 برای کسب حمایت سازمان ملل به منظور تجهیز اسراییل از طریق قطعنامه 181 و سرنوشت دهشتناک فلسطینی ها همگی را می توان ادامه امپراطوری انگلیسی - آمریکایی به سمت مرزهای جدید توسعه طلبی در خاورمیانه دانست.
وی ادامه داد: اینها پیامدهای سهمگین ژئوپلتیک در محور خود ادارکی است که ادعای ایالات متحده آمریکا در استثایی بودن را با دلمشغولی کسانی مرتبط می کند که خود را مردم برگزیده خدا می داند.
سخنران بعدی همایش پروفسور سید محسن فاطمی؛ استاد روانشناسی دانشگاه هاروارد بود که با موضوع ظرافت های روانشناختی حقوق بشر در دیدگاه اسلامی به سخنرانی پرداخت و گفت: دیدگاه اسلامی نسبت به موضوع حقوق بشر تفاوت دارد با تفاسیر منفعت طلبانه از انسانیت و رویکردها و سیاست هایی که به انسان نگاه مادی دارد و آن را مورد انتقاد قرار می دهد. امروز ما با پدیده بردگی مدرن مواجه هستیم که به صورت مخفی گرفتاری های بسیار زیاد و متنوعی را به وجود آورده است. تحت عناوین و پوشش هایی همچون پیشرفت و توسعه. اما اگر ریشه ای به قضیه نگاه کنیم اهداف سلطه طلبانه در آن وجود دارد. از طریق بازی های روان شناختی گوناگون و ارائه راه های مختلف شناخت، امکان گفتمان های مختلف مشروعیت را محدود می کنند و عقلانیت سود محور خود را که بر مبنای نگاه هژمونیک آن هاست طراحی و تجویز می کند. دیدگاه اسلامی به حقوق بشر این نگاه آن ها را به چالش می کشد و نگاه خود محورانه و مصرف گرای آنان را رد می کند. پیامبر اسلام صلح و رحمت را به عنوان ماهیت مدیریت روابط معرفی کرد. قرآن ریشه های بهترین نظم و ارزش های اخلاقی ممکن را به ما معرفی می کند. دیدگاه بین فرهنگی اسلامی تأکید بر ارزش هایی دارد که غیر قابل تغییر و جهانی هستند. پیامبران پیرامون روابط درون فردی، روابط بین فردی، رابطه با طبیعت و رابطه با خدا، اصول مدیریتی و ارتباطی به ما ارائه دادهاند.
سخنرانی بعدی در بعد از ظهر همایش، رابرت فانتینا؛ فعال و روزنامه نگار در حوزهي صلح و عدالت اجتماعي بود که در زمینه دوگانگی در اقدامات حقوق بشری آمریکا سخنرانی کرد و گفت: زمانی که در باره حقوق بشر صحبت می کنیم خوب است که مشخص کنیم دقیقا منظور چیست.
وی گفت: بیانیه جهانی حقوق بشر در دهم دسامبر ۱۹۴۸ در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در پاریس اعلام شد و ۴۸ کشور از جمله آمریکا آن را تصویب کردند. در این بیانیه اصول حقوق بشر با جزئیات قید شده است که باید در سطح بین الملل از آنها حمایت کرد. این سند شامل ۳۰ بند می باشد که ارزش خواندن دارد.
این روزنامه نگار در ادامه گفت: بر اساس این بیانیه جهانی هرکس حق دارد از مواردی همچون آزادی و شآن انسانی ، حیات ، اختیار و امنیت شخصی برخوردار باشد و در عین حال این سند برداری در همه اشکال ، دستگیری ، بازداشت و یا تبعید خودسرانه ، محرومیت خودسرانه از ملیت و محرومیت خودسرانه از دارایی را ممنوع کرده است.
فانتینا به نقل از سناتور ایالت فلوریدا ' مارکو روبیو' بیان داشت: جهان به آمریکا به عنوان 'الگوی دموکراسی نظر می کند' ، خارج از مرزهای ایالات متحده و تا حدودی داخل آمریکا کسی این افسانه را باور نمی کند.
وی با بیان اینکه شکنجه و رفتارهای ظالمانه ، غیر انسانی و تحقیر کننده در بیانیه حقوق بشر ممنوع است یادآور شد دولت آمریکا در سال ۲۰۱۴ در اقدامی دست و سر بریدن داعش را محکوم کرد و در مقابل در ماه آگوست همان سال ۲۲ نفر در عربستان اعدام شدند که هفت نفر سرشان قطع شد ، ولی آمریکا با عربستان روابط کامل دیپلماتیک خود را حفظ کرد.
وی گفت: بر اساس یک سبک نمونه آمریکایی دخالت در انتخابات دیگر کشورها تنها زمانی قابل قبول است که آمریکا چنین کاری انجام دهد ، ولی هیلاری کلینتون در سال ۲۰۰۶ در باره انتخابات باریکه غزه که به پیروزی حماس منجر شد گفت: به نظر من نباید دنبال برگزاری انتخابات در مناطق فلسطینی بود.
این روزنامه نگار آمریکایی همچنین گفت: هدف حمله آمریکا در سال ۲۰۰۳ به عراق در ظاهر برای نابودی به اصطلاح سلاح کشتار جمعی بود و صدام حسین از حضور هانس بلیکس مدیرکل سابق آژانس بین المللی انرژی اتمی برای حضور در عراق استقبال کرد اما چیزی نیافتند و سرانجام قبل از آنکه عملیات جستجو متوقف شود جرج بوش دستور حمله به عراق را صادر کرد.
وی گفت: این جنگ به نابودی زیرساخت های عراق ، کشتار صدها مرد و زن و کودک بیگناه و آوارگی میلیونها نفر انجام شد و همگان مشاهده کردند که این آمریکای مقتدر حقوق بشر قربانیان بیگناه را در نظر نگرفت.
وی با بیان اینکه ایالات متحده مقتدر خود را سرلوحه صلح و عدالت می داند بی شرمانه ترین و مرگبارترین شکل تزویر و دورویی در عرصه بین المللی است و مردم داخل آمریکا و خارج از آن به سختی تلاش می کنند این مسائل را حل و فصل کنند و مردم سراسر دنیا نیز روزی را که بی عدالتی آمریکا پایان یابد خرسند خواهند شد.
سهراب صلاحی، استادیار گروه حقوق دانشگاه جامع امام حسین (ع) نیز با موضوع آمریکا و حقوق بشر در اشغال عراق سخنرانی کرد و گفت: از مهم ترین دلایل اشغال گران گسترش حقوق بشر در عراق بود اما به خصوص آمریکایی ها در زمینه ارتکاب شکنجه و خشونت جنسی در عراق به ویژه در زندان ابوغریب ضربه سنگینی به وجدان بشریت وارد کردند که شاید نتوان نمونه دیگری در تاریخ برای آن پیدا کرد. آن چه اشغال گران در عراق انجام دادند بسیار فراتر از تغییر یک رژیم بود. زیرا علاوه بر قتل عام های فجیع و گسترده افراد غیرنظامی، بسیاری از زیر ساخت های این کشور نابود گردید و هیچ گونه سلاح کشتارجمعی در عراق یافت نشد. اشغال گـران در طول اشغال این کشور از سلاح های غیرمتعارفی چون سلاح های شیمیایی، بمب های خوشه ای، گلوله های فسفر سفید و اورانیوم ضعیف شده استفاده نمودند که باعث شد پیامدهای انسانی و اجتماعی شدیدی بر این کشور و حتی تا حدودی منطقه وارد گردد که تشدید شدید پدیده ریزگردها تنها یکی از این پیامدهاست.
در ادامه دکتر حسن حسینی؛ مدیر گروه مطالعات آمریکای دانشکده مطالعات جهان با موضوع فرمانروایی بر امواج موج بازی در فرامین: تحلیلی تمدنی درباره بشرحقوق و حقوق بشر به سخنرانی پرداخت. وی گفت: امروزه حقوق بشر در حرف و عمل نمون های از فرمانروایی بر امواج و موج بازی در فرامین است که زمانی بریتانیاییها و اکنون آمریکاییها آن را پیاده میکنند. یکی از استادان فلسفه اسکاتلندی می گوید: انسان ها ۳ دسته اند: متمدن، وحشی و بربر. مبنای حقوق بشر و نگاه ۵۰۰ ساله آمریکا به تمدن سازی نه برابری انسان ها بلکه این دسته بندی از انسان ها است.
سخنران بعدی همایش، دکتر حکیمه سقای بی ریا؛ دانش آموخته دکترای آمریکای دانشکده مطالعات جهان بود که با موضوع حقوق بشر و گفتمان های آمریکایی سازی قدرت نرم: نظام سلطه و مقابله با آن سخنرانی کرد و گفت: زبان حقوق بشر جدید ترین گفتمان قدرت نرم آمریکایی سازی است که ایالات متحده از طریق آن تلاش می کند به سلطه خود بر جهان مشروعیت بخشد. اما مشخص شده است که استفاده آمریکا از گفتمان حقوق بشر به عنوان ابزار مشروعیت بخشی، نتیجه معکوس دارد. درست همان طور که مقوله مدرن سازی نتیجه عکس داد و به وابستگی منجر شد. برای رسیدگی به این مشکل، بازیگران بین المللی دولتی و غیر دولتی باید در راستای گفتمان سازی ضد سلطه حقوق بشری به مقابله با سلطه گری در بُعد معنایی حقوق بشر و در سطوح قانون گذاری، سازمانی و اعمال حقوق بشر بپردازند. این مسئله مهم است که بازیگران مزبور خود و فعالیت های شان را از واشنگتن جدا کنند. شرق شناسی و استثناگرایی آمریکایی باید به لرزه درآیند تا حقوق بشر تحول گرا ریشه بگیرد.
دیگر سخنران همایش، دکتر سید ابراهیم حسینی، عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) بود که با موضوع بررسی تطبیقی حمایت از حقوق بشر در اسلام و حقوق بین الملل معاصر سخنرانی کرد و گفت: اصل عدم مداخله و اصل منع توسل به زور از جمله اصول کلی حاکم بر روابط بین المللی است که کلیات آن هم در نظام حقوقی اسلام و هم در نظام حقوق بین الملل معاصر پذیرفته شده است. البته در هر دو نظام حقوقی، موارد متعددی به عنوان استثنا بر این دو قاعده لحاظ شده است. در غرب در بین حقوق دانان در خصوص مفهوم حقوق بشر اختلاف نظر است. حسینی در ادامه به ریشه های این اختلاف نظرها و نقد تعدادی از اصول بیانیه حقوق بشر ار منظر قرآن و احادیث پرداخت.
سخنران آخر همایش بین المللی" ایالات متحده، حقوق بشر و گفتمان سلطه" دکتر فواد ایزدی؛ رییس مرکز تحقیقات سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی دانشگاه تهران بود که پیرامون دموکراسی آمریکایی و گسلهای حقوق بشری گفت: انتخابات ریاست جمهوری اخیر در آمریکا، انتخاباتی منحصر به فرد بود و این امر از مناظره های انتخاباتی بین دو کاندیدای دو حزب مسلط بر نظام سیاسی آمریکا کاملا مشهود است. این انتخابات علاوه بر نمایان کردن واقعیت انحطاط اخلاقی سردمداران آمریکایی، نشان از نوعی بیداری در جامعه آمریکا نسبت به کاستیهای حقوق بشری در آمریکا دارد.
وی ادامه داد: آمارهای مؤسسه افکارسنجی پیو نشان میدهد که اکثریت قریب به اتفاق مردم آمریکا نسبت به نظام سیاسی- اقتصادی خود بیاعتمادند و بر این باورند که این نظام، منافع مردم عادی را قربانی منافع سرمایه سالاران میکند.
دکتر ایزدی تاکید کرد: وضعیت کنگره نیز نزد افکار عمومی مردم آمریکا مشابه است به طوری که در آخرین آمار موسسه گالوپ، 76 درصد مردم آمریکا از عملکرد کنگره راضی نیستند. مطالبات مردمی برای تغییرات ساختاری درا ین نظام نشانگر این بیداری در آمریکا است.
رییس مرکز تحقیقات سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی دانشگاه تهران به انتخاب ترامپ در آمریکا اشاره کرد و تصریح کرد: با وجود همه شواهد مبنی بر انحطاط اخلاقی ترامپ، میلیونها آمریکایی او را به عنوان یک فرد ضد سیستم، بر گزینه دیگر ترجیح دادند. جنبشهای تی پارتی و اشغال وال استریت در سالهای اخیر نیز نشان از یک تقاضای عمومی در طیفهای مختلف سیاسی آمریکا برای تغییر دارد.
وی سپس یادآور شد: انتظار مردم آمریکا از محدود شدن نقش پول در سیاست کشورشان کاملا مغایر با روند واقعی سیاست در این کشور بوده و در حال حاضر، دموکراسی آمریکایی به صورت فزاینده ای بر مبنای سیاست پول استوار است به طوری که نقش مردم عادی در هر انتخابات کم رنگ تر از انتخابات گذشته است.
دکتر ایزدی در ادامه گفت منتقدین بر این عقیدهاند که بدون تغییرات ساختاری در سیستم سیاسی آمریکا، بحران کنونی دموکراسی در این کشور روز به روز وخیمتر خواهد شد و بیش از پیش منجر به شکلی از دموکراسی مدیریت شده و خودکامگی وارونه خواهد شد.
وی تاکید کرد: بر اساس نظرسنجیهای موسسه آمریکایی افکارسنجی پیو که بین 27 اوت تا 4 اکتبر 2015 انجام شده بود، یعنی یک سال پیش از انتخابات، مردم آمریکا به شدت نسبت به دولت، سیاست و رهبران منتخب کشور خود بدبین و بیاعتماد بودند.
دکتر ایزدی همچنین گفت: تأثیر پول در انتخابات یکی از دلایل مهمی است که اکثریت قریب به اتفاق پاسخ دهندگان به نظرسنجی از هر دو حزب سیاسی معتقدند که دولت به وسیله ذینفعان بزرگ اقتصادی اداره میشود و نه برای منافع همه مردم.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران با اشاره به مشکل نژادی و مسئله خشونت در آمریکا، اظهار داشت: مسائل مربوط به نابرابری و تبعیض نژادی در آمریکا بیش از آن است که در مناظرههای انتخاباتی آمریکا توسط دو کاندیدا مطرح شد.
وی افزود: امروز شکاف میان افراد خیلی ثروتمند و بقیه در آمریکا بیشتر از هر زمانی است، یک دهم درصد خانوادههای آمریکایی، ثروتی تقریبا برابر با ثروت 90 درصد پایین جامعه دارد.
دکتر ایزدی در ادامه گفت: آمار یونیسف نشان میدهد میزان فقر در میان کودکان آمریکایی نیز بیش از دیگر کشورهای توسعه یافته است. به گزارش دانشکده بهداشت عمومی دانشگاه کلمبیا، نیمی از کودکان آمریکایی یا زیر خط فقرند یا نزدیک خط فقر هستند.
وی سپس گفت: گرسنگی یکی از شاخصهای فقر در آمریکاست. به گزارش موسسه اطلاع رسانی درباره گرسنگی در جهان، در سال 2015 ، حدود 42.2 میلیون آمریکایی از گرسنگی رنج میبردند. در این میان، 6.3 میلیون خانوار از گرسنگی شدید رنج میبردند.
به گفته دکتر ایزدی شکاف ثروت میان سفیدپوستان و رنگین پوستان به خصوص سیاهان نیز حاکی از نابرابری نژادی است.
وی تصریح کرد: بر اساس سایت برنی سندرز، اقلیتهای نژادی به خصوص سیاهان در آمریکا از سه نوع بیعدالتی نژادی رنج میبرند؛ خشونت فیزیکی، خشونت سیاسی و خشونت قضایی. علاوه بر رفتارهای خشن تبعیض آمیز گروههای نژادپرست در آمریکا از جمله قتلهای نژادپرستانه، آمریکاییهای آفریقایی تبار از خشونت فیزیکی دولتی رنج میبرند.
عضو هیات علمی دانشکده مطالعات جهان تاکید کرد: نابرابری، تبعیض و خشونت همیشه بخشی از واقعیت آمریکا بوده است. نتیجه همه این نابسامانیها، نابرابریها، تبعیضها و خشونتها بیاعتمادی مردم نسبت به ساختار و کنشگران سیاسی آمریکا و تقاضای عمومی برای تغییر است. این نگاه مردم آمریکا نشان میدهد که یک نوع بیداری در آمریکا در حال وقوع است.
وی گفت: در انتخابات اخیر، بسیاری نارضایتی خود از وضعیت موجود را با روی آوردن به کاندیداهایی که به وضوح بیشتر گسلهای جامعه آمریکا را مورد نقد قرار میدادند یعنی ترامپ و سندرز ابراز کردند.
ایزدی در خاتمه با بیان اینکه ترامپ به عنوان کاندیدای ضد ساختار موجود، توانست میزان قابل توجهی از آراء مردم آمریکا را به خود جلب کند، اظهار داشت: مسلما آینده آمریکا حرکتهای اعتراضی بیشتری را در بر خواهد داشت.